در میانه بحران تحریمهای بیسابقه و اپیدمی کرونا، هستند گروههایی که به جای بهبود فضا، به دنبال بهرهبرداری از رنجهای مردمند و توفیق خود در عرصه سیاست را در این مسیر جستوجو میکنند. این گروه گرچه بر ضعف حافظه تاریخی و سواد اقتصادی بخشی از جامعه حساب کردهاند، اما نمیدانند بخش زیادی از جامعه توان مقایسه شرایط را دارد.
هشت مساوی ۸۰ تقسیم بر ۱۰
هشت مساوی است با ۸۰ تقسیم بر ۱۰؛ درآمد نفتی کشور در سال گذشته، یک دهم درآمد متوسط نفتی دولت در دوره نهم و دهم بوده است. همچنین متوسط درآمد نفتی کشور در ۷ سال اخیر، حدود ۴۳ میلیارد دلار بوده که نصف درآمد متوسط ۸ ساله دولت مورد حمایت اصولگرایان تندرو بوده است.
روشن است که روند کاهش درآمد نفتی کشور، آثار مبارکی برای سفره مردم ندارد. با این حال دولت با وجود یک دهم شدن درآمد خود، با روشهای مختلف مانع فروپاشی اقتصاد کشور شده و فرایندهای اقتصادی در عین مشکلات موجود در حال انجام است.
زمانی که رسانهها و کارشناسان، درآمد نفتی ۸ سال دولت احمدینژاد را حدود ۷۰۰ میلیارد دلار اعلام کردند، سایت حامی او درآمد این ۸ ساله را نه ۷۰۰ میلیارد دلار که ۶۳۱ میلیارد تومان اعلام کرد که همین هم به معنای درآمد نفتی سالانه ۸۰ میلیارد دلار است.
در مقابل، طبق گزارش نماگرهای اقتصادی بانک مرکزی، درآمد نفتی کشور از سال ۹۲ تا ۹۶، به ترتیب ۶۴، ۵۵، ۳۲، ۵۶ و ۶۶ میلیارد دلار اعلام شده است. این درآمد در سال ۹۷ حدود ۳۰ میلیارد دلار برآورد شده و در سال ۹۸ هم به گفته معاون اول رئیس جمهوری تنها ۸ میلیارد دلار بوده است.
چه کسی فروش نفت را کم و زیاد میکند؟
صرف نظر از آمار و ارقام اقتصادی و درآمدهای دولت، میتوان به منشا این تحولات در درآمد نفتی کشور نگاهی انداخت.
روشن است که عملکرد مجموعه صنعت نفت کشور در این سالها با همه مشکلات موجود، نوعا توسعهای بوده و کاهش درآمد نفتی از ضعف تولید ناشی نمیشود.
عامل کاهش و افزایش درآمد نفتی کشور، یکی قیمت نفت و دیگری میزان صادرات نفت بوده است. بهای نفت که فرایندی پیچیده و غیرقابل پیشبینی است و در ماههای اخیر، در کمال شگفتی، نفت آمریکا قیمت منفی را هم تجربه کرد. با این وصف عامل اصلی کاهش و افزایش درآمد نفتی کشور که اراده دولت ایران و دولتهای خارجی در آن موثر بوده، میزان صادرات نفت است که به طور مستقیم متاثر از کم و زیاد شدن تحریمها بوده است.
کاهش روند صادرات نفت ایران با تشدید تحریمها از سال ۹۱ آغاز شد و این روند تا سال ۹۳ نیز ادامه یافت، از سال ۹۴ با مذاکرات برجامی به تدریج فروش نفت افزایش یافت و با تحقق توافق برجام، اوج این فروش در سال ۹۶ محقق شد و متوسط صادرات نفت و میعانات گازی ایران تا ۲.۸ میلیون بشکه نیز رسید؛ روندی که از سال ۹۷ با خروج آمریکا از برجام رو به افول گذاشت و این روزها به کمترین حد خود رسیده است.
از تهران تا واشنگتن؛ تحریمها از کجا آمد؟
افزایش تحریم و کاهش فروش نفت هم در دوره احمدینژاد رخ داد و هم در دولت روحانی؛ البته با دو تفاوت: تفاوت اول آن که روند تشدید تحریمها در کل ۸ سال دولت احمدینژاد صعودی بود؛ اما در دوره روحانی ابتدا با تلاش مقامهای عالی و دیپلماتهای کشورمان یک دوره کاهش تحریمها محقق شد و سپس با روی کار آمدن ترامپ در کاخ سفید، رئیس جمهوری متفاوت ایالات متحده، به مانند دیگر اقدامات غیرمعمول خود از برجام خارج شد و این بار نه با کندی اوباما که با سرعت تحریمها را تشدید کرد؛ تا جایی که میزان تحریمهای اعمالشده علیه کشورمان در یکی دو سال اخیر، در طول تاریخ بیسابقه بوده است.
گرچه منشا اصلی تحریمها رویکرد ظالمانه آمریکا و برخی قدرتهای جهانی برای کاهش قدرت ایران مستقل است، اما نکته مهم آنکه دولت محمود احمدینژاد با مواضع تحریکآمیز و هزینهتراشیهای بیثمر، برخی بهانهها را هم برای تصویب بیانیهها و قطعنامهها و سرانجام تحریمهای گام به گام در اختیار طرف مقابل گذاشت؛ هرچند در پایان دولتش با مشخص شدن نتایج این رویه، مواضعی متفاوت از آغاز کارش گرفت. اما منشا تشدید تحریمها در دولت کنونی، نه ماجراجویی رییس جمهور ایران، که ورود یک چهره خاص در کاخ سفید بود که نه تنها برجام، بلکه بسیاری از تعهدهای بینالمللی و رویههای معمول در آمریکا و دنیا را برهم زد.
در این میان توجه به تفاوتهای اوباما و ترامپ و تاثیر آن در شیوه برخورد با دولت و ملت ایران هم لازم است. دولت احمدینژاد ۴ و نیم سال با دولت اوباما همدوره بود؛ اما نه تنها قادر به در دست گیری ابتکار عمل برای حل دیپلماتیک مشکل تحریمهای ظالمانه نشد، بلکه کار به جایی رسید که اوباما هم به رغم مواضع متفاوت با ترامپ، چه بسا برای کم نیاوردن جلوی رقبا اقدام به اعمال تحریمهای گام به گام علیه کشورمان کرد؛ مواردی که البته در مقایسه با دوره ترامپ با تدریج بیشتر و شدت کمتری بود و معافیتهایی هم برای خرید نفت از ایران میگذاشت.
در مقابل، دولت روحانی فرصت حضور فردی با مواضع باراک اوباما در راس کاخ سفید را غنیمت شمرد و مذاکراتی دامنهدار را با هدایت رهبر معظم انقلاب طراحی و دنبال کرد که ثمره آن توافق با قدرتهای جهانی درباره برجام و آغاز روند حذف تحریمها بود.
روحانی در این مسیر با ظرافت انواع هزینهها را متحمل شد و حتی جایی که لازم دید، از پاسخ به تماس تلفنی اوباما هم دریغ نکرد و سرانجام به اذعان کارشناسان بینالمللی، توافقی بیسابقه با انواع تضمینهای بینالمللی چون قطعنامه سازمان ملل به دست آمد و بعید بود اگر چهرهای غیر از ترامپ که بیتعهد به انواع تعهدات جهانی است، آن را زیر پا بگذارد.
چه کسانی به ترامپ کمک کردند؟
اما دونالد ترامپ در تلاشهایش برای به شکست کشاندن برجام تنها نبود، غیر از همراهان او در هیات حاکمه آمریکا، افراد و جریانهایی در داخل نیز در این مسیر با او همراهی میکردند. تندروهایی که با وجود پشتیبانی رهبر معظم انقلاب از مذاکرات دیپلماتهای انقلابی، همواره بر طبل تخریب برجام میکوبیدند و با ایجاد بهانه و ارائه پالسهایی به بیرون، به تضعیف این توافق کمک کردند.
واقعیت آن است که مردم امروز از مشکلات خستهاند و به دنبال روزنه اصلاح و امید میگردند. با این حال باید دانست امیدوار کردن مردم نیازمند برنامه و توانمندی و اولویت دادن به به منافع ملی است؛ و الا شعار دادن انتخاباتی کسانی که سوابقشان برای مردم روشن است، مشکلی از مشکلات مردم ایران را حل نمیکند.