خبر تلخ حمله سگهای ولگرد به پسری در روستای امیرآباد بیرجند سهشنبه هفتم دی ماه نه تنها در این منطقه بلکه با بازتاب ملی قلب بسیاری از شهروندان را به درد آورد.
حادثهای که کمتر از چند ثانیه مقابل چشمان مادر یاسین رقم خورد و او نتوانست کاری برای نجات فرزندش انجام دهد.
چند سگ در روز روشن به تعدادی کودک که معصومانه مشغول بازی بودند، حملهور شدند و یکی از آنان را که کوچکتر بوده و پای فرار نداشته، به دندان میگیرند و با آمدن جمعیت، کمی آن طرفتر جسم بیجانش را بر زمین میاندازند!
این حادثه در سه ماه اخیر دومین بار در منطقه امیرآباد بیرجند رخ داده و به گفته رییس بیمارستان امام رضا (ع) بیرجند فقط از ابتدای امسال ۱۶ مورد مجروح ناشی از جراحت سگهای ولگرد به مراکز درمانی ارجاع شده است.
شهر بیرجند هم مشابه سایر شهرها و روستاهای کشور سالهاست که با پدیده افزایش جمعیت سگهای بیصاحب مواجه شده و بارها شهروندان از این موضوع ابراز نگرانی و ناراحتی کردهاند.
بهرغم اینکه رسانهها نیز بهطور مکرر در این باره قلمفرسایی کرده و هشدارهایی را دادهاند که پیش از وقوع حادثهای دلخراش باید فکری به حال این معضل شهری کرد اما متاسفانه به مرگ تلخ یاسین رسید.
گاهی که صدای اعتراض شهروندان از پرسه زدن سگها در شهر بلند شد و رسانهها آن را به گوش مسوولان رساندند، عدهای که خود را حامی حیوانات مینامند، گفتند این سگهای گرسنه کاری به انسان ندارند و فقط با پرسهزنی در شهر به دنبال سیر کردن شکم خود هستند.
حامیان حقوق حیوانات که همواره از مخالفان سرسخت آزار دادن سگها در شهرها هستند، حتی از به کار بردن کلمه «ولگرد» برای سگها به خشم میآیند و نام «بلاصاحب» را مناسبتر میدانند.
آنها بر این باورند که انسانها با توسعه شهرها به زیستگاه حیوانات تجاوز کردهاند و اکنون نباید از آنها بترسند بلکه باید به هر طریقی که شده شکمشان را سیر کنند.
از همین رو مشاهده میشود عدهای با انداختن پس ماندههای غذا در کوچه و معابر شهر در فکر کمک به سگهای لاغر و گرسنه هستند و از عواقب این کار هم هیچ بیمی ندارند.
کارشناسان محیط زیست نیز میگویند دسترسی آسان به طعمه یا غذا و نبود عوامل کنترلکننده و تهدیدکننده باعث افزایش جمعیت ناگهانی یک گونه در طبیعت میشود لذا نقش ۲ عامل ذکر شده در انفجار جمعیت سگهای شهر بیرجند هم بسیار واضح است.
پس میتوان گفت غذا دادن غیراصولی به سگها از جمله رفتارهایی است که این روزها در میان مردم رایج شده و نتیجهای جز افزایش جمعیت سگها به دنبال نداشته است.
پدیده سگهای ولگرد، معضلی جدید در شهرها و روستاها نیست بلکه از سالهای دور بهتدریج شاهد رشد جمعیت سگها بودهایم و روشهای مختلفی برای مقابله با این مشکل، پیش روی مسوولان شهری بوده است.
معدومسازی و ترحمکُشی روشهایی بود که اجرا شد ولی بهطور دقیق نتیجهبخش نبود و اکنون چند سالی است که با ایجاد پناهگاه، مسوولان ذیربط با کمک سازمانهای مردمنهاد با روش عقیمسازی به دنبال کنترل جمعیت سگها هستند که به نظر میرسد این روش هم تاکنون اثر مثبتی نداشته است.
برخی معتقد هستند که در کنترل سگهای ولگرد یا بلاصاحب نقش شهرداری پررنگتر از سایر دستگاههاست و جمعآوری نشدن بهموقع زبالهها، تفکیک زبالههای تَر از خشک و ایجاد پناهگاه برای این حیوانات از جمله وظایف شهرداری است که تاثیر زیادی در کنترل افزایش جمعیت سگها دارد.
موضوعی که با مرگ یاسین و با دستور دستگاه قضا ضربالاجل یک ماهه گرفت تا ساماندهی این حیوانات در مرکز استان اجرایی شود، اگرچه برای آن کودک نوشدارو بعد از مرگ سهراب است اما از تکرار چنین حوادث تلخی پیشگیری خواهد کرد.
نقش مردم هم در این میان حایز اهمیت است و انتظار میرود با غذارسانی اصولی و رها نکردن سگها بعد از نگهداری به مسوولان شهری در کنترل جمعیت این حیوان کمک کنند.
مدیریت سگهای صاحبدار بهویژه سگهای گله و عقیمسازی نیز از راهکارهایی است که بارها کارشناسان درباره آن صحبت کرده و آن را در کاهش جمعیت سگهای ولگرد تاثیرگذار دانستهاند.
اگرچه سگها هم جزئی از اکوسیستم طبیعت هستند و وجود آنها ضروری است اما این به معنای رها کردن آنها در محیط زیست انسانها نبوده و به نظر میرسد نگاه مدیریتی به این قضیه باید تغییر کند تا با برخورد اصولی و تعریف شده، هزینههای کمتری به شهرداری و سازمانهای ذیربط تحمیل شود از سوی دیگر بتوان با فراهم کردن الزامهای قانونی، جمعیت این حیوانات را کنترل کرد.
بدون شک مدیریت درست و علمی بدون سوار شدن بر موج احساسات کمک میکند تا در آینده جمعیت سگها در محیطهای شهری که هم برای انسان و هم برای سگها مناسب نیست، کنترل شود و از حوادث تلخ درسهایی به جا میماند که نباید آنها را پس از مدتی فراموش کرد.