تصاویر کشیده شدن مجسمه اسد در شهرهای سوریه که چندی پیش از شبکه های رسانه ای پخش شد، یاد آور رویداد های مشابهی در بیداری و بهار عربی همین چند سال پیش در کشاندن تن آهنین قذافی در لیبی و مبارک در خیابان های مصر و بن علی در تونس بود که پیش تر هم سوار شدن ها بر پیکر صدام در عراق پس از حمله آمریکا و سقوط رژیم بعث رقم خورد که نمونه های دیگری از تکرار تراژدی سرنوشت حکمرانان مورد غضب ملت بود، هر چند به لحاظ ماهیتی بسیاری با سرنوشت، شرایط و اهمیت موقعیت یکدیگر بویژه بشار اسد متفاوت اند.
البته این برافتادن در ایران هم در آخرین انقلاب قرن بیستم هنوز تصاویر مشابه آن در ذهن ها باقی است که راهی دیگر در مسیر تحولات و سیاست و حکمرانی در این کشور به واسطه فرهنگ، تمدن، خواستگاه، باور و آرمان ها گشود.
با مرور عمر حکومت این جماعت یکه تاز بر سرنوشت ملت ها که هر کدام چند دهه بر تمام ارکان کشور و مردم خویش مسلط بودند و جز توهم ماندگاری با هر شرایطی و قدرت مافوق در ذهن خود نمی پروراندند که تامل در نگاه و مسیر حرکت آنان و عاقبت ملت ها می تواند راهگشای نقشه راه آیندگان باشد.آنچه اکنون در سوریه و سایر کشورهای اطراف با همه تحلیل ها و مداخلات بیگانگان اتفاق افتاد نقطه کانونی آن نارضایتی های عمومی و پاسخگو نبودن در برابر مردم به دلیل راهکارها و استراتژی یک طرفه حکمرانی از یک سو و سودجویی های مداخله گران و قدرت های بیرونی با طمع دست اندازی بر این کشور و ملت ها از دیگر سو بود.
اگر چه انقلاب ها برای تغییر وضع موجود با خواستگاه ملت های نا امید از اصلاح رخ می نمایانند اما غفلت ها از مراقبت از این تحول موجب فرصت سوزی ها و برآمدن فرصت طلبانه قدرت های بیرونی در ربودن آرمان های آنان خواهد شد و آنچه اکنون در سوریه به وقوع پیوست بدون شک خواستگاه مردمی با هر دلیل و ناکارآمدی حاکمیتی داشت، اما گره خوردن منافع قدرت ها و دست بردن به آرمان های ملتی که امیدوار به تغییر در مسیر منافع خویشند فرصت سوزی دیگری برای آنان در صورت عدم بازشناسی به موقع شرایط موجود خواهد داشت.
سقوط حکومت خاندان اسد و دیگرانی که افتادند برای سرنوشت منطقه جدی تر از تحول یک کشور و رسیدن مردم آن به خواستگاهای آرمانی اشان تفسیر می شود زیرا اینجا شاهراه تغییر برای نفوذ و بر آمدن قدرت های آینده در مسیر اهداف نظام سلطه است که هر چند با سد جبهه مقاومت سال ها به کندی پیش رفت اما خطری جدی در این فروپاشی ها نهفته است که بیداری ملت ها بسیار حائز اهمیت خواهد بود.
امروز با توجه به بحران های منطقه ای و تشنگی بدخواهان و نظام سلطه، هوشیاری ملت ها و حکمرانی های معقول نقشی مهم در ایجاد جبهه ی جدید مقاومت در برابر این هجوم تغییرات نامتعارف ژئو پلتیکی و کشور گشایی های عصر جدید دارد.
آنچه اکنون در خاورمیانه رقم می خورد سرنوشت کشورها و ملتهای دیگر را هم متاثر از خود خواهد کرد که همگرایی های جدید منطقه ای با فصل مشترک منافعی که امنیت محور آن است کلید ایستادگی ها برابر مداخله قدرت ها در این میدان است. تغییر در سوریه زمینه نفوذ قدرت های بدخواه برای پیشبرد اهداف بزرگی است که بیداری ملت ها و سران کشورهای منطقه و در نیافتاده در تله خوش خیالی و ترک تازی ضرورتی انکار ناپذیر برای این خطر بزرگ است.
- نویسنده : یونس رنجکش