کمتر از یک سال به انتخابات ریاستجمهوری باقی است و هنوز مشخص نیست که جریان اصلاحات در این دوره انتخابات با چه تشکل انتخاباتیای پا در عرصه میگذارد یا هنوز آنقدر اوضاع مبهم است که به دقت نمیتوان حدس زد که چه نامزدهایی به عرصه رقابت میتوانند بیایند. در قبال چنین پرسشهایی محمد سلامتی باور دارد که اصلاحطلبان هنوز فرصت کافی برای فعالیت انتخاباتی دارند.
شرق در ادامه نوشت: او در گفتوگویی با خبرآنلاین گفته است: «بنده معتقدم هنوز زمان کافی برای ورود به عرصه انتخابات سال ۱۴۰۰ وجود دارد و شورای هماهنگی جبهه اصلاحات میتواند با دعوت از تمامی احزاب و شخصیتهای این جریان، سازوکار انتخاباتی مشخصی را برای فعالیتهای پیشرو تعیین کند. خبرهای رسیده از جلسات مجازی شورای هماهنگی جبهه اصلاحات حاکی از آن است که اعضای حاضر در این شورا تحرک خوبی پیدا کرده و در مسیر ایجاد تعامل با احزاب مختلف جریان اصلاحات، گامهای مؤثری را نیز برداشتهاند».
این فعال سیاسی اصلاحطلب در پاسخ به این پرسش که نقش مجمع روحانیون مبارز در ایجاد همگرایی بین نیروهای جبهه اصلاحات را چگونه ارزیابی میکنید، گفت: «گروههای مختلف جبهه اصلاحات احترام خاصی برای مجمع روحانیون مبارز قائل هستند، این مجمع نیز هر زمان که لازم باشد در جایگاه ریشسفیدی بهصورت مستقیم یا معرفی نماینده، حضور پیدا خواهد کرد».
سلامتی تأکید کرد: «نقش آقای خاتمی نیز در جایگاه ریاست این مجمع انکارنشدنی است و آن را میتوان یک حسن برای این مجمع مهم سیاسی دانست».
این چهره سیاسی اصلاحطلب، در مواجهه با این پرسش که نیاز امروز اصلاحطلبان یک لیدر توانمند است یا یک شورا برای هدایت این جریان سیاسی، گفت: «زمانی که از احزاب سخن میگوییم، بهکارگیری یک لیدر خارج از حزب، بیمعنی میشود. باید توجه داشت یک حزب دارای ساختار مشخص و سازوکار مختص به خود است. در جبهه اصلاحات بسیاری از احزاب، گروهها و شخصیتهای سیاسی؛ آقای خاتمی را بهعنوان یک شخصیت محوری قبول دارند. البته آقای خاتمی هیچگاه نظرات خود را تحمیل نمیکند و بیشتر در مسیر تکامل نظرات مطرحشده، گام برمیدارد».
وی گفت: «اصلاحطلبان به آقای خاتمی بهعنوان یک عنصر محوری در بین خود نگاه میکنند و ایشان را یک لیدر یا رهبر نمیدانند. بدون شک میتوان از ظرفیت آقای خاتمی نیز در پیشبرد اهداف اصلاحطلبان در مسیر انتخابات ۱۴۰۰ بهره گرفت».
سلامتی در پایان گفت: «بعید نیست که در آینده نزدیک یک شورای دیگر مانند شورای عالی، آنهم بهصورت موقتی تشکیل شود و کار انتخاباتی انجام دهد؛ اما آنچه مسلم است؛ تصمیمات اصلی و سازوکارهای احتمالی از سوی شورای هماهنگی جبهه اصلاحات اتخاذ خواهد شد».
این سخنان در حالی است که چندی پیش هم غلامحسین کرباسچی، دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی اعلام کرد که محمد خاتمی رهبر جریان اصلاحات نیست و گفته بود جریان اصلاحات هیچگاه رهبری نداشته است: «جریان اصلاحات نهتنها در گذشته بلکه در وضعیت فعلی نیز به معنای واقعی رهبر نداشته و ندارد، اما نیازمند رهبری است که برنامه، خطمشی و استراتژی آن را تعیین کند».
البته ظاهرا بین نگاه سلامتی با کرباسچی تفاوت زیادی وجود دارد. سلامتی در پی این سخن که خاتمی رهبر اصلاحات نیست میگوید او شخصیتی محوری بین اصلاحطلبان است، اما کرباسچی میگوید: «رهبری یعنی اینکه اگر زمانی به مشکلی برخورد کردیم، او بیاید و مشکل را حلوفصل کند. اگر نقصی وجود دارد، رفع آن نقص توسط رهبری جریان انجام شود. اگر لازم باشد در نقاط حساسی حضور یا عدم حضور افراد را مدیریت کند.
قبول مسئولیت در زمانهای حساسی که باید عواقب یک تصمیم بر عهده گرفته شود، از نقشهای مهم رهبر یک جریان است. رهبری تنها وجه علاقه و احترام از طرف اعضا و گروهها نیست و باید تمامی جنبهها را دنبال کند؛ نه آقای خاتمی هرگز چنین ادعایی داشتهاند که رهبر مجموعه جریان اصلاحات هستند و نه جریان اصلاحات با هم بر سر رهبری جریان اصلاحات توافق کردهاند.
گروههای جریان اصلاحات به آقای خاتمی بسیار علاقهمند هستند، اما اینگونه نیست که همه با هم توافق کردهاند که در شرایط فعلی ایشان رهبر جریان اصلاحات تلقی شوند. شاید جمله درستتر این باشد که جریان اصلاحات پیش از آنکه به رهبر جدید نیاز داشته باشد، از اساس نیازمند رهبر است».
به هر روی جایگاه رهبری در جریان اصلاحات که اصل، فرع و مصداق آن همه و همه گویا محل مناقشه اصلاحطلبان است، میتواند در انتخابات سال آینده نقش تعیینکننده ایفا کند؛ خاصه آنکه با توجه به مخدوششدن نسبی سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان شاید دیگر جامعه هدف اصلاحطلبان همهجانبه به توصیههای انتخاباتی گوش ندهند.