به گزارش ایرناپلاس، ۱۱ شهریورماه بود که رهبر معظم انقلاب در جلسه مجازی با مسئولان آموزش و پرورش اعلام کردند مهدکودکها در ایران رها شده و براساس گزارشهای رسیده وضعیت آنها به هیچ وجه خوب نیست؛ «نباید به مهدکودکها نگاه مراکز خدماتی داشت، بلکه این مراکز، مراکز مهم آموزشی و پرورشی هستند.»
همان روز وحید قبادیدانا رئیس سازمان بهزیستی اعلام کرد باید تکلیف حاکمیتی مهد کودکها روشن شود و یک دستگاه مسئولیت مدیریت مهدهای کودک را بپذیرد و پاسخگوی اقدامات مختلف در این زمینه باشد.
به گفته قبادیدانا، طبق تبصره ۲ ماده ۲ قانون تاسیس مدارس و مراکز آموزشی و پرورشی غیردولتی، تعیین شاخصهای آموزشی و پرورشی و تدوین محتوا و نظارت بر مهدهای کودک از نظر آموزشی و پرورشی با وزارت آموزش و پرورش است و فقط موضوع صدور مجوز و ارائه برنامه با سازمان بهزیستی است. البته آییننامه اجرایی این ماده قانونی نیز توسط هیات وزیران مصوب و ابلاغ شده و تقسیم وظیفه بر اساس آن صورت گرفته است.
چند روز پیش نیز محسن حاجی میرزایی وزیر آموزش و پرورش اعلام کرد: موضوع واگذاری مهدهای کودک به آموزشوپرورش با توجه به سیاستهای ابلاغی رهبر معظم انقلاب و با عنایت به رهنمودهای ایشان در دیدار با مدیران آموزش و پرورش، تعیین تکلیف شده است.
با این حال موضوع واگذاری مهدهای کودک به آموزش و پرورش همچنان در حال بررسی است و به گفته حبیبالله مسعودی حبیب، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور در جلسهای که با نمایندگان مجلس در این مورد برگزار شد، نمایندگان به صورت کلی با واگذاری مهدهای کودک به آموزش و پرورش موافقت کردند اما ریزهکاریهایی هم وجود دارد که در این راستا مقرر شد کمیتهای متشکل از بهزیستی، آموزش و پرورش، نمایندگان مجلس و…تشکیل و در این رابطه جزئیتر تصمیمگیری شود.
کارشناسان این حوزه با یکپارچه شدن مدیریت کلان و نظارت بر عملکرد مهد کودکها موافقند و عملی شدن آن را منجر به بهبود شرایط کنونی دانسته و معتقدند ۹۰ درصد از رشد مغزی کودکان در ۶ سال نخست زندگی رخ میدهد، همین موضوع سبب شده تا اهمیت آموزش در این سنین بهویژه ۳ تا ۶ سالگی افزایش یابد.
۶ سال اول زندگی دوران رشد همهجانبه انسان است و اگر فرد در محیط مناسبی رشد نکند و از آموزش برخوردار نباشد در سنین بالا دچار آسیبهای متفاوت خواهد شد.
تحقیقات ثابت کرده کودکانی که در این سنین آموزش دریافت میکنند در مراحل بعدی تحصیل خود موفقترند. این آموزشها میتواند شامل توانمندهایی مثل ایجاد اعتماد به نفس، برقراری ارتباط و اجتماعی شدن باشد.
به گفته قبادیدانا، در حال حاضر فقط حدود ۷ درصد از کودکان زیر ۶ سال کشور در مهدهای کودک حضور دارند که این رقم حدود ۶۶۱ هزار کودک برآورد میشود که در قالب ۵۶۰۰ مهدکودک شهری و ۷۲۰۰ روستامهد و ۱۵۰۰ مهدکودک در حاشیه شهرها مشغول فعالیت هستند. این یعنی ۹۳ درصد کودکان از آموزشهای این دوره محرومند.
آموزش کودکان در سنین پیش از دبستان باید به رسمیت شناخته شود
منصوره کریمزاده، دانشیار دانشکده علوم بهزیستی و توانبخشی و رئیس انجمن مطالعات کودکان پیش از دبستان درباره اهمیت آموزش کودکان در سنین پیش از دبستان به ایرناپلاس میگوید: این دوره، در گام نخست باید به رسمیت شناخته شود. در واقع باید باور کنیم که این دوره چقدر مهم و طلایی است و نقشهای متعددی در کاهش آسیبهای اجتماعی و سرمایهگذاری برای آینده افراد کشور دارد و برای رشد همه قابلیتها و تواناییها انسان اهمیت دارد.
باید بپذیریم که کودکان در این سن بسیار حساس و تاثیر پذیرند و یادگیریهایی که در این سنین اتفاق میافتد بسیار عمیق و بادوام است.
به اعتقاد وی، اگر این دوره را به رسمیت بشناسیم، سپس باید به سراغ مدیریت کلان رفت و برنامهای با الهام از اسناد بالا دستی مانند برنامه چشمانداز، نقشه جامع علمی کشور، برنامه پنجم و ششم توسعه، سند تحول بنیادین تدوین شود و مدیریت و نظارت در این حوزه یکپارچه شود.
سرچشمه همه مشکلات نبود مدیریت واحد و یکپارچه است
کریمزاده ادامه میدهد: اگر بخواهیم آموزش در این دوره را آسیبشناسی کنیم با چند مشکل مواجه خواهیم شد که سرچشمه همه آنها نبود مدیریت واحد و یکپارچه در این حوزه است.
یک از ضعفها این است که ما هنوز برنامه درسی مشخصی برای این گروه سنی نداریم. بنابراین به نظر میرسد یکی از مهمترین پیگیریهای مدیریت جدید باید ایجاد سند ملی برنامه درسی برای این گروه سنی باشد.
یک از ضعفها این است که ما هنوز برنامه درسی مشخصی برای این گروه سنی نداریم. بنابراین به نظر میرسد یکی از مهمترین پیگیریهای مدیریت جدید باید ایجاد سند ملی برنامه درسی برای این گروه سنی باشد.دومین ضعف در این حوزه وجود متولیان گوناگون است. در حال حاضر مهدکودکهای مختلفی زیرنظر آموزش و پرورش، بهزیستی، شهرداری، سپاه، بسیج و…قرار دارد و هر کدام از این ارگانها و سازمانها اقدام به آموزش کودکان در این سنین کردهاند. بسیاری از این مهدکودکها برنامه مشخصی ندارند یا نظارتی بر آنها وجود ندارد؛ محتوای منسجمی ندارند؛ به همین دلیل است که وجود یک مدیریت واحد و یکپارچه میتواند بسیاری از مشکلات این حوزه را حل کند.
رئیس انجمن مطالعات کودکان پیش از دبستان معتقد است: یکپارچه نبودن مدیریت اصلی و کلان در اجرا و نظارت سبب شده است که هر یک از سازمانها و ارگانها، شاخص مختص به خود را ارائه کنند که گاه ممکن است این شاخصها از استاندارد مشخصی هم پیروی نکنند.
بررسی برنامه درسی و محتوای آموزشی مهدکودکها
وی درباره برنامه درسی و محتوای آموزشی مهدکودکها میافزاید: ما در برنامه درسی نیز سیستم جامع نظارت، توجه به فرهنگ بومی و ملی، توجه به تفاوتهای فردی را نداریم. علاوه بر این، از انعطاف در برنامه، تنوع و به روز بودن برنامه محتوایی و متناسب بودن آن با دانش و مهارت فراگیران خبری نیست. محتوا آموزشی در این سنین باید به دنبال تقویت روحیه استقلال و خلاقیت کودکان باشد درحالی که میبینیم بسیاری از محتواها مانعی برای خلاقیت است. بازی محور یا عملی نیست و بسیاری از این محتواها بر خواندن و نوشتن تاکید میکند.
کریمزاده به فضای فیزیکی مهدکودکها نیز اشاره میکند: فضای فیزیکی کنونی بسیاری از مهدکودکها مناسب و استاندارد نیست. بسیاری در واحدهای مسکونی و نامناسب مستقر هستند؛ طراحی خوب و فضای شاد ندارند؛ گاهی تعداد نوآموزان زیاد است.
همه این موارد را در کنار تنوع زیاد مهد کودکها و سلیقهای عمل کردن آنها قرار دهید. یک مهد کودک مدعی است دو زبانه است، دیگری ادعای مهد انگلیسی زبان بودن میکند، برخی مهد کودک قرآنی هستند و… .
موضوع دیگری که رئیس انجمن مطالعات کودکان پیش از دبستان به آن اشاره میکند مباحث مربوط به نیروی انسانی در این حوزه است.
به گفته وی، در این حوزه با کمبود نیرو مواجه هستیم. در این میان نیروهای موجود هم اغلب دارای رشتههای غیرمرتبط هستند، یا سطح مدارک آنها پایین است و مهارت کافی ندارد. بسیاری از مربیان با اهداف دوره پیش از دبستان آشنا نیستند. در واقع در این بخش یک سیستم گزینش کارآمد وجود ندارد.
این استاد دانشگاه معتقد است، ما نگاه سرمایهگذاری به این دوره در مورد کودکان و مربیان نداریم. ما باید توجه به این بخش را نوعی سرمایهگذاری برای آینده کشور تلقی کنیم. در این میان نباید اجازه دارد نگاه افراد به این حوزه نگاه سودآورانه باشد.
آموزش دو سال پیش از دبستان باید اجباری شود
کریمزاده معتقد است، برای اینکه آموزش دوره پیش از دبستان به رسمیت شناخته شود باید آموزش ۲ سال پیش از دبستان اجباری شود. اگر این اتفاق بیافتد به طور حتم سازوکاری هم برای آن ایجاد خواهد شد.به همین دلیل تصمیمسازان در مجلس و دیگر ارگانهای حاکمیت باید به آن توجه کنند.