پای مذاکره که به میان می آید صدای عده ای جا خوش کرده بر سر سفره ملت اشکشان سر ریز می شود و غرش هایشان بلندتر که وای چه رقم می خورد و این همان عده ای هستند که به هنگام به سرقت رفتن منافع ملی و سر به فلک کشیدن آه و مشکلات متنوع مردم انگار نه انگار که صدایی باید از آنان سر بزند و گویا روزه سکوت اختیار می کنند!
حالا این روزها هم با شنیده شدن اخبار مذاکره که به نوعی یک خواست ملی برای رفع مشکلات و چالش های مختلف کشور و ملت با در نظر گرفتن همه مصالح و عزتی است که باید مراعات شود ،دیدن چهره های عبوس و رگ بیرون زده از گردن همان یک عده که کوچک زاده معروف نشسته با حداقل های اعتماد مردم در خانه همین ملت که نماد آن جماعت است، دیدنی شده است و او بانگ و هشدار می دهد آی ملت ما مجلسیان از آنچه در این مذاکرات رقم می خورد بی خبریم!
این فریادها اگرچه با واکنش رییس او در همین خانه که چندان بی خبر نیستیم رو برو شد و نشان داد این های و هوی جز جیغ بنفش چیزی نیست و تنها از سر رفتن احتمال منافع و از کار افتادن موتور متوقف کردن است که کارآیی دیگری برای کاسبان تحریم ندارد.
اینک این سوال از این جماعت آشکارتر می گردد که وقتی اکثریت ملتی به دنبال تغییر در مسیر آرامش و اقتدار کشور ند او از نمایندگی کدام ملت سخن بر زبان می راند !وقتی در رسیدن به کرسی های همین خانه ای که نام ملت را یدک می کشد کمتر از ۸درصد به قول وزیر کشور وقت و همراه تفکر همین حداقلی ها حماسه حضور دارند ایشان و تفکر قالب ابن خانه از کدام نمایندگی بانگ می زنند.
آیا بهتر نیست در این زمانه که حاکمیت و مردم تصمیمی فراتر از خواست عده ای رقم می زنند این افراد هم سر تعظیم به مطالبه عمومی داشته و کار را به کارگزاران ملت در مسیر منافع ملی بسپارند؟