در سالهای اخیر، هوش مصنوعی وارد بسیاری از حوزهها شده و ورزش نیز از این قاعده مستثنی نیست. تیمهای ورزشی از الگوریتمهای یادگیری ماشین برای بهبود عملکرد بازیکنان، پیشگیری از مصدومیتها و حتی تحلیل وضعیت روحی و روانی آنها استفاده میکنند. نرمافزارهای پیشرفتهای توسعه یافتهاند که میتوانند بر اساس دادههای فیزیولوژیکی، استرس و میزان آمادگی ذهنی ورزشکاران را ارزیابی کنند. اما مسئله اینجاست که روانشناسی ورزشی چیزی فراتر از تحلیل دادههاست. درک احساسات، همدلی، ارائه مشاوره انگیزشی و ایجاد ارتباط انسانی از جمله مواردی هستند که شاید هیچ الگوریتمی نتواند آنها را جایگزین کند.
هوش مصنوعی مزایای بسیاری دارد. این فناوری میتواند در هر ساعت از شبانهروز در دسترس باشد، خستگیناپذیر است و میتواند حجم وسیعی از دادهها را در لحظه پردازش کند. برای ورزشکارانی که دائماً در سفر هستند و زمان محدودی برای ملاقات حضوری با روانشناس دارند، این ابزارها میتوانند بسیار مفید باشند. علاوه بر این، برخی از ورزشکاران ممکن است در مواجهه با یک سیستم هوشمند احساس راحتتری داشته باشند و بدون ترس از قضاوت، نگرانیهای خود را مطرح کنند. از طرفی، هوش مصنوعی میتواند به مربیان و کادر فنی در شناخت بهتر بازیکنان کمک کند. برای مثال، اگر یک بازیکن در تمرینات خود کاهش تمرکز نشان دهد، یک سیستم هوشمند میتواند این مسئله را تشخیص داده و راهکارهای لازم را پیشنهاد دهد.
با این حال، روانشناسان ورزشی بر این باورند که ارتباط انسانی نقش غیرقابلانکاری در فرآیند مشاوره و درمان دارد. هوش مصنوعی شاید بتواند اضطراب را تشخیص دهد و تمرینات آرامسازی پیشنهاد کند، اما نمیتواند احساسات عمیق یک ورزشکار را درک کند. وقتی یک بازیکن پس از شکست تلخ در مسابقهای مهم احساس بیارزشی میکند، آیا یک چتبات میتواند او را متقاعد کند که هنوز ارزشمند است؟ آیا میتواند با او همدلی کند و کلمات مناسبی برای تسکین او بیابد؟ تجربه نشان داده که در لحظات حساس، حمایت عاطفی و انگیزشی یک روانشناس انسانی تأثیری عمیقتر از توصیههای خشک و محاسبهشده یک الگوریتم دارد.
به همین دلیل، بسیاری از متخصصان پیشنهاد میکنند که به جای جایگزینی روانشناسان با هوش مصنوعی، این دو در کنار هم قرار گیرند. در واقع، بهترین نتیجه زمانی حاصل میشود که هوش مصنوعی بهعنوان یک ابزار کمکی در کنار روانشناسان انسانی عمل کند. برای مثال، ورزشکاران میتوانند از نرمافزارهای هوشمند برای انجام تستهای روانشناختی، ثبت احساسات روزانه و دریافت پیشنهادات اولیه استفاده کنند، اما در مواقع حساس، همچنان به مشاوره حضوری یا مجازی با یک روانشناس نیاز خواهند داشت. این ترکیب میتواند باعث افزایش دقت ارزیابیها و در عین حال حفظ ارتباط انسانی در فرآیند مشاوره شود.
در نهایت، تکنولوژی با تمام پیشرفتهایش هنوز نتوانسته جایگزین کامل روابط انسانی شود. یک ورزشکار ممکن است از یک برنامه هوش مصنوعی برای مدیریت استرس قبل از مسابقه استفاده کند، اما همچنان نیاز به یک روانشناس دارد که بتواند او را از نظر احساسی درک کند و با او ارتباط واقعی برقرار کند. شاید روزی برسد که هوش مصنوعی بتواند به سطحی از تعامل برسد که احساس همدلی را شبیهسازی کند، اما تا آن زمان، هیچ چیز جایگزین قدرت واقعی ارتباط انسانی نخواهد شد.