در خبرها به نقل از رییس دولت سیزده امده است که اگر ما بودیم برجام را دقیق تر می نوشبیم!
برجام که آغاز یک دیالوگ برای پایان بخشی به دیوار بیاعتمادی های چند دهه میان ایران و آمریکا بود شاید بدسرانجامی آن را باید بلندتر شدن این دیوار تعبیر کرد تا آنجا که دیگر بر این دیوار نتوان بازی برد-بردی به راه انداخت چون آنچه مهم است تغییر معادلات ژئوپلیتیک جهان با ظهور قدرت های جدید و بازی در شطرج مناسبات دیگری است.
حالا که آقای رییس از خط خوش خویش و همراهانش برای زیبا نگاریهای برجامی سخن می گوید بابد یادآور شد که بد خطی در مسیر همان نوشتار حداقلی هم ناشی از زدن به پشت دست نگارندگان و ریختن مرکبها توسط دوستان همراه ایشان است چون در ماهیت آنچه آنروزها رقم می خورد نفی مذاکرات برجامی و عدم مقبولیت آن برغم نرمش قهرمانانه بود.
بابد یاد آور شد که صحبتهای ظریف دستگاه دیپلماسی دولت وقت و ماجراجویی های به آتش کشاندن سفارت عربستان و پرتاب های مرگبار به سمت مذاکرات برخی از وقایع بدنگاری ها و بد انجامی در آن برجام بود که در نهایت با بداقبالی روبرو و با زیر میز زده شدن توسط کدخدای قمار باز به تاراج رفت هر آنچه دستاورد می شد!
حال سوال اینجاست با این اوصاف چگونه همان تفکر منتقد می توانست خوش تر بنگارد آنچه را که در اصل مقبولشان نبود و در خط کشی های بین خودی و غیر خودی خط قرمز شناسایی همان برجام بود.
شاید بهتر آن باشد به جای رفتن به سوی آنچه بد انجامی بود به طرحی نو درآویخت و سازی دیگر کوک کرد وگرنه برجام چه آنان و چه اینان خوش می نگاشتند و خوش بنگارند دیگر ثمری برای حال ندارد و غبطه بر زمان رفته بیهوده است!
- نویسنده : یونس رنجکش