دولت در سایه اگر چه ریشه در تاریخ سیاست حکمرانی دارد و همواره پشت پرده هایی در تاثیرگذاری بر روند دولت گردانی ها بوده است و ایران هم مستثنی از آن نیست اما این واژه در ادبیات سیاسی این سال ها بویژه پس از ناکامی تندروها در این چند انتخابات ریاست جمهوری نمادی خاص در گفتمان منتقدان یافته و در چهره های منصوب به جریان پایداری از طیف اصولگرایان تند و تیز نمایان شده است.
در این شرایط آنچه این روزها بیشتر جلوه گر است و در دولت فعلی هم اتهامی به آن از سوی ثابتی یکی از چهره های منسوب به جریان پایداری در مجلس به ان زده می شود ، بر آمدن دوباره علی لاریجانی در عالم قدرت حکمرانی در کشور و دست یافتن به جایگاه دبیری شورای عالی امنیت ملی است که بر اساس ادعای این نماینده این حضور دلیل ضعف پزشکیان و برای شکل گیری دولت در سایه تعبیر شده است.
اگر با این تفسیر، حضور چهره منصوب در این جایگاه را نماد دولت در سایه بدانیم و پیش از این هم این سمت در ادوار گذشته از دولت احمدی نزاد تا روحانی و رئیسی را سایه ها بر سر آن دولت ها بنگریم و نام جلیلی هم چه بسیار پررنگ و بو تر به مشام می رسید، پس همه ناکامی ها و ناکارآمدی را هم باید از سر متولیان این دولت های در سایه دید که جوابگو نبوده اند و تاوان این بی پاسخی به افکار عمومی راهم بر دوش دولت های رسمی مستقر تحمیل کرده اند.این نکته و کنایه نماینده منصوب و زبان جریان پایداری در مجلس اصولگرایان حاکی از نقش محوری سایه سازان بر سرنوشت کشور دارد که خود گویا بانیان وضع موجود با سایه سازی هستند وگرنه به کار گیری این لفظ و کنایه چندان سازگار با ماموریت های این شورا و دبیری آن نیست.
جریان نا محبوب در افکار عمومی در این سال ها به دلیل ناتوانی در جلب محبوبیت عمومی برای دست یافتن به جایگاه های اجرایی کشور هرچند توانست با مهره های همسو بر صندلی های بسیاری در تصمیم گیری ها تکیه بزند اما در سایه با شکل دهی دولتی موازی، نقش محوری بر تصمیم سازی ها داشته و کلیدواژه وضعیت فعلی کشور را باید در گفتمان آنها جویا شد.
حالا این علی لاریجانی است که در چنین شرایط حساسی که کشور در بزنگاه خاص و پیچی تاریخی برای عبور لز گردنه های سخت قرار دارد با ایستادن در جایگاه ویژه ای که منصوب شده است باید نقش سیاست ورزی را در هدایت منافع ملی به نمایش بگذارد نه سایه ای که موجب بارش فلاکت بر سر ملت شود!
- نویسنده : یونس رنجکش