راهپیمایی ۲۲ بهمن هم با سوگ سرایی منتقد صف اولی ها که مرثیه ای دیگر داشت برای دولتمردان هم هیاتی و همسو بسیار دیدنی و شنیدنی بود، بویژه پس از مدت ها سکوتی که بر لب داشتند!
نقد دولتی ها هر چند شاید برای تلطیف فضای انتقادی این روزهای آشفته حالی مردم از وضعیت اقتصادی و اجتماعی مهم ارزیابی می شود اما شنیدن آن از زبان بانیان وضع موجود چندان قابل باور تصور نمی شود بویژه مدت هاست که مهر به لب به تایید آنچه سیاست ناتوانی است سکوت اختیار کرده اند.
این جماعتی که در اندیشه هیاتی گردانی دولت برای سامان بخشی چالش ها و مشکلات ریز و درشت کشور و ملت وعده ها اجر به اجر قد کشانده بودند حالا گویا به حداقلی فهمیده اند که کار دولت با شعار و وعده پیش نمی رود، چرا که در این مدت دولت داری خویش دیده اند چه بر سر ملت آمده است.
حالا برای فرار چالش های بر آمده از قدرت نداشته مدیریت و سامان بخشی به مشکلات، ملتی که گوش به وعده ها دل سپرده بودند و اینک ناکام از حداقل های یک زندگی عادی به روزهای اینده دخیل بسته اند، راهی جز مرثیه خواندن از این جماعت نمی بینند!
اگر چه بانیان این وضع و حال ملت و کشور هر روز بر طبل شعار و رونق های کاغذی به بانگ دلخوشی های خویش می کوبند، اما این همان جلوه ای دیگر از شکست پروژه یکدست سازی با طعم خالص سازی هایی است که تخصص و متخصص را جارو کرده و نابلدان بر سر کار اورده که باید به آن نگریست و گریست.
اگرچه بسیار صاحب نظران کار بلد و آشنا به امور حکمرانی به آنچه این جماعت هیاتی برای دولت گردانی می اندیشیدند را بارها به هشدار نشسته و می گویند و واقعیت ها را داد می زنند اما دریغ از گوشی شنوا و توانی در فهم انچه باید باشد حال اما سرانجام انچه رقم خورد ،شکست در سیاست هااز اقتصاد تا فرهنگ و سیاستی بود که جز به هم ریختگی اجتماعی و به تاراج رفتن سرمایه ها ثمر نداد.
در این میانه حالا از آن جماعت عده ای برای خلاصی از وابستگی ها و چسبندگی به دولت خویش با مرثیه های اقتصادی به نقد نشسته اند که این جماعت را باید گفت هیاتی ها را چه به کار دولت، که دولت گردانی هیاتی نتوانید!