آنهایی که اهل کارتون و برنامه های کودک و نوجوان سیمای حالا شده میلی اگر نشسته باشند حتما در دهه ۷۰ و ۸۰ کارتونی عروسکی را به یاد می آورند که ساخت هنرمندان وطنی بود و در آن شخصیتی بنام پشلی داشت که سرگذشت سیب زمینی تنبلی بود و ماجراها حول آن دور می زد.
این اسم این روزها وقتی نام این محصول گرانمایه در این آشفته حالی و بازار اقتصادی کشور به میان آمد مرا به آن نام سوق داد و پشلی قصه کودکانه داستان که شرایط برایش چنان شده که حالا قدی کشیده و شاخ و شانه می کشد و اعتبارش در ردیف دلاری ها است!
این داستان هرچه باشد یادآور روزگار تلخی است که نتیجه چگونه بی برنامه گی و سپردن امور به اهل ناتراز سازی و بد تر از آن تداوم همان مسیرناترازان که این پشلی را به قدر و جایگاه تاثیر گذاری بر سرنوست سازی در سیر کردن شکم ملت رسانده که بالا و پایین شدنش چه داستان سرایی ها ندارد و صحنه گردان لفاظی و تیکه انداختن ها در جامعه شده است که چه نشسته اید با این همه پر طمطراقی، قدرت کنترل این پشلی هم از دست در رفته است!
به هر تقدیر این داستان سیب زمینی و جستجوی راه حل پایین کشیدنش از عرش وقتی به جلسه سران سه قوه ختم می شود، محصول یک ناترازی در کارآمدی مدیریتی است که برخی را جز شعار و برخی دیگر را شعار سواری در وقت واقعه انتخاباتی کارآمدی دیگر نمی بینی وگرنه اگر دوری به همین اطراف بزنی ناکارآمد سازان را با دستان محصول تغییر جز بی محصولی نمی توانی یافت وگرنه نیمی از استان های کشور اگر خاکش چیزی نزاید این پشلی داستان ما سر جهیزیه هر خانه ای است وملت اکنون در این شوکند که این یک قلم را دیگر تصور پادشاهی قیمت ها نبود و چرایی اش را به چه ربط دهند، مانده اند.
اما خودمانیم در این آشفتگی های هرکی هرکی غیرت این پشلی هم قد کشیده و غیرتمندانه تا قد دلار ایستاده است!
- نویسنده : یونس رنجکش