در تازهترین اتفاق این فصل فوتبال ما پس از ماجراهای آندرهآ استراماچونی، مارک ویلموتس، گابریل کالدرون، آنتونی استوکس و … میتوان به بازگشت لوکا بوناچیچ برای هدایت ذوبآهن اشاره کرد که تعجب اهالی فوتبال را به همراه داشت. ذوبیها لیگ نوزدهم را با علیرضا منصوریان آغاز کردند، اما یک روز پیش از دیدار با سایپا در هفته شانزدهم لیگ برتر منصوریان از سمت خود کنار رفت و این تیم نیم فصل دوم لیگ برتر را با مربیگری موقت حسن استکی آغاز کرد. احمد جمشیدی سخنگوی این باشگاه گفت پنج گزینه برای جانشینی منصوریان در نظر دارند.
پروسه فرسایشی
پروژه انتخاب سرمربی جدید به یک پروسه فرسایشی تبدیل شد. در ابتدا از مربیانی چون رسول کربکندی، مهدی تارتار و منصور ابراهیمزاده به عنوان گزینههای اصلی نام برده شد. حضور کربکندی در تیم با توجه به پست ریاست سازمان فوتبال باشگاه خیلی زود منتفی اعلام شد. از طرفی خبرهایی از مذاکره ذوبیها با علی دایی نیز منتشر شد. سپس حضور دو عضو هیأت مدیره این باشگاه در تهران برای مذاکره با مدیر برنامه دراگان اسکوچیچ سرمربی صنعت نفت حضور داشتند در حالی که سه عضو دیگر در جریان این مذاکره و جزئیات آن قرار نداشتند! حتی با رسول خطیبی و یحیی گلمحمدی نیز به عنوان گزینههای جدید مذاکره کردند.
بهانه رادولوویچ
حدود یک ماه بعد میودراگ رادولوویچِ مونته نگرویی به عنوان جانشین علیرضا منصوریان انتخاب شد. پس از تعطیلی لیگ به خاطر ویروس کرونا، این مربی به کشورش بازگشت تا شرایط برگزاری بازیها مساعد شود. زمانی که سازمان لیگ پس از ۷۰ روز تعطیلی، مجوز آغاز تمرینات را صادر کرد، باشگاه مقدمات بازگشت رادولوویچ را فراهم ساخت اما او به بهانه کرونا و مشکلات خانوادگی، به تعهداتش عمل نکرد. بهانهای که مورد پذیرش جامعه ورزش نیست زیرا در بیشتر کشورهای صاحب فوتبال رقابتها آغاز شده است. در این مدت ذوبآهن بدون سرمربی و با حسن استکی تمرین کرد تا خود را برای مسابقات آماده سازد.
حضور مدیر برنامه در هیأت مدیره!
در زمان پسامنصوریان، در دوران پسارادولوویچ نیز خیلی آرام به دنبال جمعبندی بین دو گزینه مربی ایرانی و خارجی بودند. با تغییراتی که در هیأت مدیره باشگاه صورت گرفت و محمد کاظمی جانشین اصغر برشان شد، در نهایت قرعه به نام لوکا بوناچیچ خورد تا پایان فصل هدایت این تیم را برعهده بگیرد. هرچند گفته میشود برکناری «برشان» با دلخوری او همراه بود؛ در آن سو نیز کاظمی برای اهالی فوتبال شناخته شده است. او با مدرک دکترای تربیتبدنی، مدیر برنامه(ایجنت)نیز است. در واقع کاظمی مدیربرنامههای گابریل کالدرون، سرمربی سابق پرسپولیس و زوران جورجویچ سرمربی سابق ذوبآهن بوده است.
مربیگری در ۲۸ باشگاه
اما لوکا بوناچیچ ۶۵ ساله که در تیمهای فولاد خوزستان، استقلال اهواز، سپاهان، مس کرمان، ذوبآهن و گسترش فولاد تبریز سابقه مربیگری دارد، از سال ۱۹۸۸ تاکنون در ۲۸ باشگاه مختلف مربیگری کرده و ۱۳ بار برکنار شده است. جالب اینکه او در سال ۱۳۹۲ سرمربی ذوب آهن بود که به دلایل کسب نتایج ضعیف برکنار شد و از آن زمان تاکنون که هدایت تیمهای مس کرمان، الشحانیه قطر، الاهلی قطر، گسترش فولاد، العربی قطر و واراژین کرواسی را برعهده گرفت، به جز الشحانیه که تقریباً یک فصل و نیم دوام آورد در سایر تیمها از کار خود برکنار شده است! اکنون این سوال مطرح میشود انتخاب بوناچیچ بر چه اساسی بوده است؟
بازگشت پس از دو سال و ۹ ماه
بوناچیچ پس از هفته یازدهم فصل ۲۰۲۰_۲۰۱۹ لیگ یک کرواسی هدایت واراژدین را برعهده گرفت که کارش را با پیروزی مقابل ایسترا شروع کرد، اما پس از آن در ۹ مسابقه لیگ و یک دیدار جام حذفی، ۸ باخت و دو مساوی داشت که شکست برابر ایسترا در هفته بیست و یکم و تداوم نتایج ضعیف این تیم، موجب شد تا از سمت خود برکنار شود. لوکا بوناچیچ آخرین بار در لیگ هفدهم در فوتبال ایران فعالیت داشت و سرمربی گسترش فولاد بود که پس از پایان هفته هشتم و شکست مقابل تراکتور از هدایت این تیم اخراج شد و اکنون درست پس از دو سال و ۹ ماه بازگشته و قرار است در لیگ نوزدهم روی نیمکت ذوبیها بنشیند.
کربکندی: دخالت محمدی باعث شد استعفا بدهم
در رابطه با چگونگی انتخاب لوکا بوناچیچ با رسول کربکندی که سابقه مربیگری در این تیم را دارد و تا چندی پیش به عنوان رئیس سازمان فوتبال ذوب آهن مشغول به کار بود، همکلام شدیم. ابتدا از کربکندی علت کنارهگیریاش از سازمان فوتبال این باشگاه را جویا شدیم. او به ایرناپلاس گفت: «استعفای من دو بخش دارد. یک بخش به دلایل مالی بود، اما بخش دیگر به دلیل مسئولیت تعریف شده برایی من بود که دخالت جواد محمدی سبب شده از سمت خود استعفا دهم. وقتی مسئولیت سازمان فوتبال را به من میدهند، باید مسائل فوتبال از نگاه من بگذرد. در زمان نقلوانتقالها برخی اختلافها درباره بازیکنان جذب شده و آزاده داشتیم. مدیرعامل به طوور مستقیم به بحث نقلوانتقالات وارد میشد. من نیز به دلیل نداشتن استقلال کاری بعد از اتمام فصل نقلوانتقالها، استعفایم را دادم تا آقایان با خیال راحت به کارهای خود بپردازند!»
خانوادهام با مربیگری من مخالفند
کربکندی که استارت دوران طلایی ذوب آهن را از سال ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۶ به عنوان سرمربی رقم زد، درباره اینکه چرا در این شرایط باشگاه، لوکا بوناچیچ مربی امتحان پس داده را جذب کرد و چرا خودش مسئولیت را قبول نکرد؟ پاسخ داد: «این را باید همان آقایانی که او را آوردهاند پاسخ بدهند. با اینحال انتخاب آنهاست و باید دید چه اتفاقاتی رخ خواهد داد. شرایط بسیار سخت است و حاشیه امینتی برای ذوب آهن وجود ندارد. به طور حتم باید نتایج خوبی بگیرند و گرنه احتمال سقوط وجود دارد. البته خانوادهام با مربیگریام مخالفند. به من پیشنهاد نشد، اما اگر میگفتند، قبول میکردم چون من ۱۵ سال دروازهبان این تیم بودم؛ از همین تیم به تیم ملی رسیدم و به جام جهانی رفتم. باعث افتخارم بود که هدایت این تیم را برعهده بگیرم.»
بوناچیچ مثل بلاژویچ
انتقال لوکا بوناچیچ کاملاً شبیه به آمدن ناگهانی میروسلاو بلاژویچ پا به سن گذاشته به فوتبال ما و دادن هدایت تیم بحرانزده مس کرمان به او بود؛ اتفاقی که خود بلاژویچ نیز آن را باور نداشت، اما در نهایت توانست در روزهای بازنشستگی با یک قرارداد ۸۰۰ هزار دلاری در ایران حضور دوبارهای داشته باشد و پول خوبی به جیب بزند. باید بوناچیچ که بیکار بود از این اتفاق خیلی خوشحال باشد زیرا به بهشت شخصی خود قدم گذاشته است! کجای دنیا را سراغ دارید که یک مربی با کارنامه بسیار ضعیف را برای چندمین بار به لیگ خود بیاورند! او سالهای سال است که موفقیت چندانی در فوتبال نداشته، اما هنوز به طرز عجیبی در فوتبال ما مشتری دارد.