این هشتگ و حاشیههای آن باعث شد که نگاه بسیاری از اقشار مختلف جامعه به متولدین دهه هشتاد جلب شود و به واکاوی ابعاد شخصیتی, رفتاری و ایدئولوژی آنها بپردازند.
بسیاری از کارشناسان حوزه علوم اجتماعی و روانشناسی معتقدند که این نسل، قابی متفاوت از خود در جامعه به نمایش گذاشتهاند؛ به طوری که میتوان تفاوت یک فرد متولد آخرین روزهای دهه هفتاد را با فرد دیگری که در نخستین روزهای سال ۸۰ به دنیا آمده است، به وضوح مشاهده کرد و عمده دلیل آن را غرق شدن اغلب متولدین این دهه در فضای مجازی و تفاوت اولویتهایشان با نسلهای قبل از خود عنوان میکنند.
شکاف و تحول نسلها, موضوعی است که در سالهای گذشته سوژه بسیاری از رسانهها و کارشناسان شده است و اخیرا هم با به اتمام رسیدن امتحانات پایان سال تحصیلی عدهای از متولدین دهه هشتاد, فضای مجازی رنگ بیشتری از این نسل به خود گرفت و برخی از توئیتهای آنها باعث شد که تفاوتهای آنها در تمامی جوانب رفتاری, ظاهری و کلامی بیش از پیش خود را نشان دهد، به طوری که در یکی از این توئیتها نوشته شده بود:
تو کنکور زبان یکی از همکلاسیای کلاس هفتممو دیدم
اکسواله
بعد یه دوست دیگم که اصلا کیپاپرم نیست بود
و ما از اهداف بعد از کنکورمون میگفتیم: اون دوستم خوندن هزاران فیک من وایییی شیپری و…
دوست غیر کیپاپرم
در نگاه اوّل به این توئیت, به وضوح میتوان تفاوت نسلها را مشاهده کرد، چرا که برای متوجه شدن منظور نویسنده باید به مترجمی از جنس خودشان متوسل شد، زیرا در این توئیت از واژگانی استفاده شده است که اگرچه لاتین هستند امّا به اصطلاحاتی تبدیل شدهاند که جز خودشان, معدود افرادی در جامعه میتوانند متوجه معنای آنها شوند.
گفتنی است, این موضوع در خصوص تمامی متولدین این نسل صدق نمیکند، زیرا افرادی هم از همین نسل وجود دارند که وقتی با آنها روبرو و دقایقی هم کلام میشوید تفاوت از زمین تا آسمان بودن با هم نسلهایشان را به خوبی متوجه خواهید شد که از آن جمله میتوان به ماهور, دختر نوجوان دهه هشتادی اشاره کرد که در حال حاضر برای کنکور سال آینده اش آماده میشود و حتی به قول خودش, دقیقهای از زمانش را به بطالت نمیگذراند.
این دختر نوجوان گفت: ” منم یه دهه هشتادیمو از تکنولوژیم استفاده میکنم و به علایقمم میپردازم و در کنارش درسمم میخونم. امّا حقیقتا از هیچ کدوم از اصطلاحات هم سن و سالای این سبکیم سر در نمیارم. چون با وجود اینکه تو ذهن مردم, همه ما مثه همدیگهایم, امّا واقعا این طور نیست و تو هر نسلی آدمای متفاوتی وجود داره. ”
در ادامه, شادی, دختر نوجوان دیگری از دهه هشتاد, برداشت کلی خود از متن توئیت را این طور بیان کرد: ” میگن که بعد از کنکور میخوان بشینن فن فیکشن بخونن. داستانایی که طرفدارای یه گروه یا خواننده درباره یکی مینویسن. ”
کیان, پسر نوجوان دهه هشتادی, توئیت را این طور برای من ترجمه کرد: ” اکسوال همون طرفدارای EXO هست که طرفدارای یه گروه موسیقی کرهای – چینیه. کیپاپر هم در اصل K-Popper هستش که طرفدارای موسیقی پاپ – کرهای هستن. واییی شیپری هم یه خواننده گروه BTS پاپ – کرهای هستش که اینا افرادین که این موسیقی روی طرز رفتار و نشون دادن احساساتشونم تأثیر میذاره. مثلا کیپاپرا کارشونو خیلی هیجانی انجام میدن و احساساتشونو بروز میدن. “
همان طور که گفته شد, در باور بسیاری از کارشناسان حوزههای علوم اجتماعی و روانشناسی, یکی از مهم ترین تفاوتهای دهه هشتاد به بعد, حضور فراگیر و شدید اینترنت در زندگی آنها و تعلق خاطرشان به فضای مجازی و تأثیرپذیری از آن است، به طوری که این واقعیت, نه تنها در ظاهر، بلکه در کلام آنها نیز به طور چشمگیری مشهود است.
آنها تأکید میکنند که نسلهای جدید از فضای مجازی, جامعهای جدا برای خود ساختهاند و به دلیل گذراندن زمان زیادی در این بستر, تأثیرپذیری آنها هم از محتواها و رنگ و لعابهای مجازی بیشتر شده است تا جایی که این فضا نقش پررنگ تری در زندگی آنها ایفا میکند.
در حقیقت زندگی نسلهای جدید در دو جامعه مجازی و حقیقی سپری میشود و با وجود تمامی تفاوتهای نسلهای جدید, باید این مهم را نیز در نظر گرفت که از گذشته تا به امروز, افراد هر نسلی تفاوتهایی با یکدیگر دارند و در این میان نمیتوان ” تر و خشک ” هر نسلی را با هم سوزاند.
غفور شیخی جامعه شناس در یکی از گفتوگوهای خود در رابطه با خصوصیتهای مشترک نسلهای هشتاد به بعد اظهار کرد: مهم ترین خصوصیت این نسلها این است که زندگی آنها در فضای مجاز است و چیزی که به افکار, خصوصیات و نگرش آنها نیز جهت میدهد همین فضای مجازی است، یعنی همین اینستاگرام, توئیتر, تلگرام و اینترنت؛ به طوری که در بعدی فراتر آنها مشتریان دائمی فضای رسانهای هستند.
سید جواد میری جامعه شناس و زبان شناس در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان, در رابطه با تغییر و تحولات زبان از لحاظ جامعه شناسی و زبان شناسی اظهار کرد: در ابتدا باید از نظر مفهومی, صورت بندی درستی از زبان داشته باشیم تا بعد از آن بتوانیم در خصوص آن و خطراتی که زبان را تهدید میکنند توضیح دهیم، چرا که ما مفهوم زبان ملی و شکل صحیح آن را نه تنها در ساحت ژورنال بلکه در حیطه آکادمی هم به درستی استفاده نمیکنیم و در واقع نمیدانیم چگونه باید زبان را به کار ببریم، زیرا در جامعه مفهوم زبان, مفهومینه, مفهوم پردازی و مسألهمند نشده است.
وی بیان کرد: در حقیقت ما زبان را یک امر دم دستی تلقی میکنیم و این طور می پنداریم که میتوانیم به هر صورتی که مورد سلیقه ماست, آن را تغییر دهیم و از آن استفاده کنیم، این در حالی است که مفهوم زبان نیازمند پردازش دقیق و صورت بندی نظری عمیق و مفصل بندی مفهومی بنیادین است.
این جامعه شناس تصریح کرد: اگر بخواهیم از منظر فلسفی به زبان نگاه کنیم، به جای اینکه بگوییم زبان ابزاری برای تفکر و اندیشه انسان است، باید بگوییم که زبان ماورای جان انسان است، یعنی انسان از طریق زبان میتواند جهان پیرامون و درون و شهودات غیبی خود را صورت بندی کند.
میری اذعان کرد: زبان یک امر دم دستی نیست، چرا که ما چهار فرم زبانی داریم. اول: زبان به مثابه زبان مادری. دوم: زبان به مثابه زبان ملی. سوم: زبان ملی پیش و پس از مشروطه که مفهوم ملی آن در هر دو دوره تغییر بنیادینی میکند. یعنی پیش از مشروطه, مفهوم ملی زبان به معنای زبان دینی بود، به این دلیل که در کشورمان زبانهای دینی, مذهبی و آیینی بسیاری به جز عربی وجود داشت و پس از مشروطه نیز زبانهایی در ملیت ایران و در چهارچوب نظام ملت-دولت جدید قرار گرفتند و زبانهای ملت ایران را تشکیل دادند و چهارم: زبان به مثابه زبان میانجی است.
این زبانشناس تأکید کرد: وقتی در مورد زبان صحبت میکنیم, باید تمامی این چهار فرم زبانی را مدنظر قرار دهیم، چرا که بی توجهی به دقتهای مفهومی باعث میشود که مسائل و پدیدهها را نادرست صورت بندی کنیم و در این میان, باید به این مسأله هم توجه کرد که زبان رسمی کشور ما همان زبان آموزش و پرورش و صداوسیماست که مسائل را صورت بندی میکنند.
وی با اشاره به زبان توئیت یکی از دهه هشتادیها گفت: این توئیت مصداقی از زبان پیچیده امروز است که رنگ و فرم تکنولوژی در آن قالب است، زیرا در عصر جدید که دیجیتالی است و فضای مجازی به گونهای مرزهای بین واقعیت و مجاز را درنوردیده است و انسان معاصر میتواند در یک فضای بیکران به نام شبکهها یا شبکه اینترنت قرار بگیرد. سوالاتی مطرح میشود که در چنین جهانی, نسبت زبان و امپراطوری وسیع شبکهها چگونه خواهد بود و آیا اساسا تحول در عصر دیجیتال, پیامدها و تبعاتی را برای زبان به مثابه یک مقوله دارد یا خیر؟
این جامعه شناس ادامه داد: سوال دیگری که مطرح میشود این است که تغییر و تحولاتی که در عصر شبکهها اتفاق افتاده چه تأثیرات بنیادینی روی بافتار زبانی گذاشته است؟ که در این جا مسأله رابطه بافتارهای ذهن و ساختارهای شبکهای و تغییر و تحولاتی که در عصر جدید اتفاق افتاده است، اهمیت بسیاری پیدا میکند تا جایی که باید مورد بررسی دقیق کارشناسان قرار گیرد.
میری با اشاره به تأثیر مستقیم زبان و شیوه زیست انسان افزود: یکی از مسائل مهم فلسفه انتقادی در رابطه با زبان و جهان شبکهها این است که اساسا, زبان با شیوه زیست ما پیوند بنیادین دارد، چراکه زبان یک ابزاری به مثابه کلید برای باز کردن قفل نیست، بلکه زبان نسبت عمیقی با شیوه زیست انسان دارد و شبکهها که بخشی از بسط و توسعه ذهن تکنولوژی هستند, جهان و شیوه زیست ما را به طور شگرفی متحول و دگرگون کردهاند.
وی بیان کرد: دگرگونی و تغییر و تحولات باعث میشوند که شیوه پردازش ذهن انسان در این بستر جدید و مواجهه آن با مسائل, متفاوت از قبل شود. به طور مثال؛ در صد سال گذشته وقتی فرد میخواست غذایی را آماده کند، نصف روز را برای پخت آن تدارک میدید و سِرو کردن آن هم آدابی داشت، امّا امروزه شاهد تغییر مواجهه انسان با خوراک خود هستیم، زیرا عمده خوراک او تبدیل به فست فود و از تولید به مصرف شده است.
این جامعه شناس تأکید کرد: وقتی تکنولوژی, روی خوراک و نحوه خوردن و زیست ما در مواجهه با مفهوم خوراک, چنین تأثیر شگرف و بنیادینی میگذارد، قطعا در امر مهمّی چون زبان نیز تأثیرات بیشتری خواهد گذاشت.
میری تصریح کرد: سوال اینجاست که چرا وقتی نوجوانان و جوانان دهه هشتاد به بعد میخواهند در فضای مجازی چون توئیتر, خود را بیان و بستربندی کنند، در فرمی این کار را انجام میدهند که فهم آن حتی برای دهه پیش از خود هم مشکل است؟ در پاسخ باید گفت که فضای مجازی بستری با محدودیت واژه است و اساسا فردی که به این فضا وارد میشود باید تلاش کند که به صورت محدود و موجز, مسائل موردنظر خود را با سرعت و با شدت زیاد به طیف گستردهای از مخاطبان انتقال دهد تا بتواند تأثیرگذاری لازم را روی آنها بگذارد.
وی گفت: ذهن و ذهنیت و بَرساخت ذهنیت در فضای مجازی متفاوت از فضاهای دیگر است و به همین دلیل نوع گفتار دهه هشتاد به بعد در مقایسه با دهه هفتاد نیز تفاوت زیادی دارد و از طرف دیگر به دلیل اینکه زبان با شیوه زیست افراد ارتباط مستقیم دارد، تفاوت زبان و کلام را میتوان به خوبی در نسلهای مختلف مشاهده کرد، از این رو نه تنها در این دهه، بلکه در نسلهای آینده نیز نوع کاربرد زبانی و انتقال مفاهیم به شدت تغییر خواهد کرد.
این زبانشناس ادامه داد: ما در طول تاریخ گونههای زبانی متفاوتی داشتهایم و خواهیم داشت و این تصور نادرستی است که بر این باور باشیم که به دلیل داشتن یک زبان فارسی, باید فرم ثابت آن را در تمامی دههها و زیست انسانی مورد استفاده قرار دهیم، چرا که خاصیت و ماهیت زبان چنین نیست، همان طور که زبان محاوره, کوچه بازار, دانشمندان, دربار و…همیشه با هم متفاوت بوده, هستند و خواهند بود.
میری افزود: به دلیل اینکه در کشور در سطح کلان, افرادی که با مسأله زبان روبرو هستند تصور پیش پا افتادهای از آن دارند تا جایی که هنوز در سطح آکادمیک صورت بندی نشده است، از این رو ما به صورت بندی جدیدی از زبان نیاز داریم.
این جامعه شناس گفت: اساسا زبان ابزار نیست، بلکه شیوه بودن انسان است و بیان با خلقت و خُلق انسان و همچنین مولفه هایی چون قومیت, تحصیلات, جنسیت, شهر و روستانشین بودن و… ارتباط مستقیمی دارد، بنابراین باید به صورت کارشناسانه بررسی کنیم که چه اتفاقهای نسلی در حال رخ دادن است که تظاهرات آنها در سطح زبانی, خود را نشان میدهند و باید بیندیشیم نوع مواجهه ما در سطح سیاست گذاریهای کلان چگونه باید باشد.