به گزارش ایرناپلاس، مجموعه حراج تهران فعالیت خود را بهطور رسمی از ۲۹ خرداد ۱۳۹۱ آغاز کرد. گفته میشود رویکرد این حراج معرفی بهترین نمونههای هنر مدرن و معاصر ایران، از هنرمندان پیشگام و نامآشنا گرفته تا جوانان، به مجموعهداران هنری و مخاطبان جهانی است.
اما امسال در سیزدهمین دوره برگزاری این حراج، ۱۱۰ اثر در مجموع به ۸۷ میلیارد و ۹۴۲ میلیون تومان فروخته شدند. در این حراج ۲۲ اثر میلیاردی شدند و یک اثر با قیمت عجیب ۱۲ میلیاردی با حاشیههایی که داشت، واکنشهای مختلفی را برانگیخت.
اما پرسشهای زیادی درباره این حراج مطرح است. اینکه آیا حراج تهران یک حراج نمادین و نمایشی است که قیمتها در آن غیرواقعی هستند یا اینکه با توجه به سطح جهانی این حراج، قیمت فروش آثار در آن واقعی است؟ اساسا این حراج و حراجهای مشابه داخلی بر اقتصاد هنر چه پیامدهایی دارد؟
به همین منظور و برای بررسی دلایل این رکوردهای بیسابقه با پرویز براتی نویسنده و روزنامهنگار حوزه هنرهای تجسمی گفتوگو کردیم.
در طراز استانداردهای جهانی
براتی درباره مطابقت حراج تهران با استانداردهای جهانی حراجها به خبرنگار ایرناپلاس گفت: حراج تهران در طراز استانداردهای حراجهای جهانی است. رقم پایه قیمت همه آثار را براساس فرمول جهانی قیمتگذاری در حوزه هنرهای تجسمی و با در نظر گرفتن جایگاه هنرمندان در داخل کشور، برآورد میشود.
این حراج از نظر استانداردهای حراجگذاری شامل انتشار کاتالوگ نفیس، بهرهگیری از کارشناسان متعدد، برگزاری سرِوقت سالانه، دارا بودن مکان ثابت نمایش و چکش زدن آثار، امکان خرید تلفنی اثر و رضایت خریداران، دست کمی از حراجهای معتبری چون کریستیز، ساتبیز و بونامز ندارد؛ شاید یک دلیل آن این باشد که دستاندرکاران آن، سابقه سالها همکاری با حراج کریستیز را در کارنامه دارند و مدیر آن، کارشناس مورد اطمینان این موسسه حراج بوده است.
براتی معتقد است تداوم حراج تهران تا ۱۳ دوره بیانگر فقدان جنبههای نمایشی در آن است: اگر جنبه نمایشی داشت و مبتنی بر انگیزه سوداگرانه بود نمیتوانست بیش از یکی دو دوره دوام بیاورد و اعتماد خریداران را جلب کند. آمارهای حراج تهران در مراجع معتبر هنری همچون آرت پرایس و فیاک دیده میشود و مورد ارجاع است.
وی این حراج را واجد کارکردهای توأمان فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی دانست که تمرکز آن فقط بر استادان هنر مدرن نیست؛ بلکه چهرههای جوان، معاصر و پیشرو هم در آن جایگاه دارند و در عین حال به گرایشهایی چون هنر کلاسیک ایران، کارهای رئالیستی و واقعگرا و نیز هنر انقلاب و دفاع مقدس بیتوجه نیست.
از تفاخر به رولکس تا مباهات به تابلوی احصایی
نویسنده کتاب «سرگذشت نقاشی در ایران» در پاسخ به این پرسش که تأثیر این حراج بر اقتصاد هنر در داخل کشور چه میزان بوده و تا چه اندازه در این زمینه موجب پیشرفت شده است، پاسخ داد: تأثیر اصلی آن تزریق پول به جامعه هنری است زیرا دهها هنرمند، فروشنده متریال هنری، قابساز و … به طور مستقیم از آن بهرهمند میشوند و به طور غیرمستقیم بسیاری از هنرمندان و گالریداران نیز نفع میبرند؛ از آن رو که سبب گردش مالی و تسهیل در جریان خریدوفروش آثار هنری در جامعه میشود.
این نویسنده، کارکرد دیگر حراج را جلوگیری از زیرزمینی شدن خریدوفروش آثار هنری و بالا بردن سواد بصری مردم دانست و افزود: برپایی حراج تهران و حراجهای مشابه همچون حراج ملی و باران، سبب شد نگاهها از زمین و فرش به دیوار دوخته شود.
حراجها با باب کردن خریدوفروش اثرهنری در جامعه، باعث شدند سطح فرهنگی جامعه بالا کشیده شود. افراد متمولی که پیش از این به خرید کالاهای لوکس همچون ساعت رولکس و جواهرات و اتومبیلهای گران قیمت و.. تفاخر میکردند، اکنون اثر هنری میخرند و تجربههای خود را از خریداری و جمعآوری آثار هنری با یکدیگر به اشتراک میگذارند. به طور نمونه امروز برای آنها داشتن اثری از استاد احصایی مایه تفاخر است نه فلان برند معروف ساعت یا فلان اتومبیل گرانقیمت.
به اعتقاد این روزنامهنگار، فرهیختگی در مفهوم معاصر آن، در جمعآوری آثار هنری و پشتیبانی از آنها معنا پیدا میکند؛ همچنان که در گذشته، ثروتمندان به جمعآوری نسخههای خطی، اشیای ارزشمند قدیمی و تاریخی مبادرت میورزیدند. این موضوع در دوران معاصر در حال تبدیل شدن به یک فرهنگ است. مجموع فروش حراج سیزدهم تهران ۸۷ میلیارد و ۹۴۲ میلیون تومان اعلام شد.
از منظر اقتصاد هنر، با توجه به وضعیت همهگیری کرونا که همه حوزههای هنر از سینما و موسیقی تا تئاتر و تجسمی آسیب دیدند، با برگزاری حراج تهران رونقی به اقتصادِ از نفس افتاده هنر بخشیده شد.
تردیدی نیست که نقش حراج تهران برقراری موازنه بین بازار داخل و خارج است و انتظار میرود بعد از این حراج، استاندارد دوگانه گذشته که آثار ایرانی در بیرون گران بود و در داخل ارزان، از بین برود.
هنوز قیمت هنر پایین است
براتی درباره دلایل میلیاردی شدن ۲۲ اثر در سیزدهمین حراج تهران گفت: قبول دارم که بالا بودن برآوردها یکی از انتقادها به حراج سیزدهم است؛ اما با نگاهی واقعبینانه در مییابیم این گرانی فقط مختص آثار هنری نیست و قیمت همه محصولات تولیدی در یک سال و نیم گذشته بالا رفته است؛ حتی محصولاتی که منشاء دلاری ندارند و با مواد ایرانی ساخته میشوند، از جمله لبنیات با افزایش مواجه شدهاند. قیمت بسیاری از اقلام بالا رفته و سهم هنر از این افزایش قیمت هنوز اندک است؛ در حالی که هنر منشأ دلاری دارد.
در واقع طبیعی است که وقتی قیمت دلار از ۴ هزار به ۲۴ هزار تومان میرسد، قیمت آثار هنری در داخل نه ۶۰۰ درصد که دستکم افزایشی ۲۰۰ درصدی را تجربه میکند! اگرچه در یک سال گذشته قیمت آثار هنری در داخل بین ۲۰ تا ۱۰۰ درصد افزایش داشته اما برخی معتقدند هنوز قیمت هنر بالا نرفته و پایین است.
براتی دلیل اینکه بعضی از مجموعهداران کارهای خوب خود را به حراج نمیدهند این نکته میداند که آنها فکر میکنند قیمت آثار هنری بالاتر میرود و با قیمت بینالمللی طراز میکند. برای مثال، اگر یک اثر در حراج کریستیز ۲۵۰ تا ۳۰۰ هزار دلار به فروش میرود اکنون نیز باید در ایران همان اثر بین ۶ تا ۷ میلیارد تومان فروخته شود. این اتفاقی بود که تا پیش از حراج سیزدهم رخ نداده بود.
حراج تهران و قاعده «زمان طلایی»
این نویسنده با یادآوری قاعده «زمان طلایی» در مارکت هنر و کاربرد آن در تحلیل وضعیت امروز هنر در ایران و همچنین حراج تهران گفت: باید توجه داشته باشیم که همیشه قیمت آثار هنری در داخل در دو وضعیت بسیار متفاوت رشد میکند؛ یا در وضعیت بسیارخوب و رونق اقتصادی یا در شرایط بسیار بد و رکود.
شاید برایتان جالب باشد که در شرایط بسیار بد نیز سرمایهگذارانی وجود دارند که مقداری سرمایه در دست دارند اما امکان هرگونه سرمایهگذاری دیگر از بین میرود و برای مثال در صنعت یا در بورس نمیتوانند فعالیتی کنند، لذا تصمیم به خرید اثر هنری میگیرند! جالب است که همیشه رکوردها در این دو زمان طلایی شکسته میشود.
جوانانی که به میدان آمدهاند
براتی به پیشتازی جوانها در حراج سیزدهم اشاره کرد و این مساله را روندی دانست که نه در این حراج که از یک سال پیش آغاز شده بود.
وی افزود: تا پیش از این، قیمت آثار نسلِ پس از سال ۲۰۰۰ (Post Two Thousand) به رقمهای میلیاردی یا نزدیک به آن نمیرسید اما در حال حاضر تعداد زیادی هنرمند جوان در آستانه میلیاردی شدن هستند یا میلیاردی شدهاند؛ در حالی که پیش از این در نهایت به رقمهای ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیون تومان میرسیدند.
این خبر خوشی برای هنر ایران است. برای مثال در حراج سیزدهم، اثری بدون عنوان از رضا درخشانی با کمینه و بیشینه یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون تا ۲ میلیارد تومان با قیمت یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان، چکش خورد.
اثر دو لتهای شهریار احمدی که متولد ۱۳۵۸ است نیز با کمینه و بیشینه یک میلیارد تا یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان به قیمت یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان به فروش رسید.
سکانداری سقاخانه و نقاشیخط
براتی با اعلام اینکه در حراج سیزدهم تهران، نمیتوان از هنرمندان سقاخانه غافل بود که همیشه در مارکت هنر، جایگاه خوبی دارند، افزود: کسانی مانند ناصر اویسی و ژازه طباطبایی تا حسین زندهرودی و پرویز تناولی و البته صادق تبریزی جایگاه بالایی دارند و بعد از سقاخانهایها، هنرمندان مکتب نقاشیخط نیز همیشه جزو سکانداران مارکت هنر بودهاند. از محمد احصایی و حسین زندهرودی تا محمود زندهرودی، نصرالله افجهای، صداقت جباری و البته رضا مافی که هر چند اثری کوچک از او در حراج تهران حضور داشت اما نام مهمی در نقاشیخط ایران است.