حال و روز جامعه ایران این روزها خوش نیست و در کنار دغدغه های معیشتی و ناترازی وعده ها و عملکرد متولیان از یک سو و کج فهمی ها و برداشت به رای در آتش به اختیار بودن برخی و شتابان رفتن بدون درک از شرایط اجتماعی و فرهنگی کشور، تاب آوری های ملت را به تب و تاب انداخته است.
در این رهگذار اگرچه بسیاری می کوشند تا متولیان را در سامان بخشی امور با لبخند سازی ها دل نگران آنچه در جامعه می گذرد نشان دهند، اما تلخی رفتار هم مسلکان این جماعت، بر ذائقه ها خوش نمی نشیند.
جامعه ایرانی در این روزهای فرورفته در خلوت خویش به دنبال آرامشی است که از رهگذار حکمرانی وعده دولتمردان به سامان نشیند نه آنکه برخی بی درک شرایط جامعه، کام های نداشته شیرین ملت را، به کام تلخکامی فروبرند، به مانند آنچه در گوشه و کنار از بدرفتاری ها و شکستن حریم خصوصی گرفته تا به ناراج بردن منابع و منافع کشور می ببنیم و به گوش می رسد.
اکنون اما آنچه این بالاسر نشینان باید به آن بباندیشند جداسازی بادام های تلخی است که در آجیل وعده ها نشسته است زیرا با این جماعت تلخ روی و تلخ کام حکمرانی نشاید به درستی به کار آید هر چند که معجون جنس این جماعت یکدست نه آن است که به کام ملت به شیرینی نشیند!