آخرین سرشماری نفوس و مسکن در سال ۹۵ میگوید که وسعت بیش از ۶۵ درصد از واحدهای مسکونی در ایران ۱۰۰ متر و کمتر است و ۹.۳ درصد آن را خانههای زیر ۵۰ متر تشکیل میدهد. با توجه به جمعیت خانوار در کشورمان، این الگوی مسکنسازی معنای اسراف یا زیادهخواهی را نمیدهد کما اینکه به خاطر میآوریم، گذشتگان که نسل دوری هم نیستند اکثرا در اتاقهای گراگرد یک حیات حوضدار زندگی میکردند. هر چند که فضای خصوصی کمتری داشتند اما به این فضای مشاع وابسته بودند.
حالا با گران شدن زمین و ساختمان در کلانشهرها و همچنین افزایش جمعیت و تقاضا در این مناطق، الگوی ساخت مسکن در حال تغییر است و خانه های با متراژ متوسط و کمتر یعنی حدود ۷۰ متر و کمتر از آن در اولویت حمایتهای دولتی قرار گرفتهاند.
در نبود خانههای کممتراژ و در شرایطی که جمعیت مستاجران تهران در حال افزایش است و گرانی باعث شده حاشیهنشینی و سکونتگاههای غیررسمی گسترش پیدا کند، پیشنهاد انبوهسازی خانههای ۲۵ تا ۴۵ متر مطرح شدهاست؛ پیشنهادی که صفی از موافقان و مخالف در برابر آن ایستادهاند.
مهمترین عاملی که باعث شده عدهای به طرح پیشنهاد خانههای کم متراژ برسند، نایاب و گران شدن زمین است. از سوی دیگر سیاستهای اشتباه در چند دهه گذشته باعث شده، مهاجرت از روستا به شهر و از شهر به کلانشهرها افزایش یابد. در این شرایط وقتی تامین خانه و سرپناه آنقدر گران و کمیاب میشود، شاهد انواع بزه در کلونیهای حاشیه شهرها و سرخوردگیهای اجتماعی هستیم.
از این رو پیشنهاد خانههای کممتراژ داده شده که این خانهها محلی برای گذر از دورهای برای افراد باشد یعنی قرار نیست این میکرو واحدها خانه ابدی ساکنان آن باقی بماند بلکه میتواند محل امنی برای یک دانشجو، یک شاغل مجرد یا زوجهای جوان و … برای گذران یک دوره از زندگی شهری و افزایش و ذخیره پساندازها باشد.
البته ایران اولین کشوری نیست که این شرایط را تجربه میکند و در بسیاری از کشورهای صنعتی و پیشرفته از جمله چین، ژاپن و … به جزئی از فرهنگ شهرنشینی تبدیل شدهاست.
تجربه کشورهای خارجی از خانههای نقلی
ژاپن را میتوان جزو اولین کشورهای دارای خانههای کپسولی معرفی کرد. برج کپسولی۱۴ طبقه «ناکاجین» در سال ۱۹۷۲ در منطقه گینزا نزدیک به مرکز توکیو برای کارمندانی که ساعات طولانی در طول هفته مشغول به کار بودند، ساخته شد. ژاپنیهای ساکن توکیو در حالی زندگی در این واحدهای کوچک را انتخاب کردهاند که دنیا خانههای ژاپنی را با سقفهای سفالی، پیکره چوبی و درهای کشویی(فوسوما) میشناسد.
اما خانههای کپسولی در هنگکنگ بیشترین رواج و شیوع را دارد. هنگکنگ یکی از گرانترین مناطق جهان برای زندگی محسوب میشود به طوری که میانگین قیمت مسکن ۱۹ برابر میانگین درآمد سالانه مردم است. از سوی دیگر هنگ کنگ یکی از متراکم ترین شهرهای جهان هم به حساب میآید، به همین دلایل مشکل مسکن در آن بسیار جدیتری از شهری مانند تهران است.
در واقع در برخی از مناطق هنگکنگ اساسا دیگر بحث خانه یا اتاق مطرح نیست بلکه افراد در کپسولهای یکنفره شب را به صبح میرسانند یا چند ساعتی را استراحت میکنند.
در چین هم زندگی در اتاقکهایی که آشپزخانه، حمام و سرویس بهداشتی، جایی برای خواب و … را در یک فضای ۲۰ متری یا کمتر بستهبندی و جمع کرده، بسیار شایع است و سکونت در این واحدها هیچ برچسبی به ساکنان آن نمیچسباند. هر چند که زندگی انفرادی و جلوگیری از افزایش جمعیت در این کشورها تعریف شدهاست اما خانههای کوچک فقط به کشورهای چشم بادامیها محدود نمیشود بلکه طبق گزارشهای اعلام شده، میانگین متراژ خانه در روسیه ۵۵ متر است و حتی در مرکز کلانشهرهای آمریکا هم که متوسط متراژ خانههای آن به ۲۰۱ متر میرسد، خانههای کممتراژ فراوان است و مردم به این واحدها به دید محل سکونتی برای ارتقای توان پسانداز نگاه میکنند.
فرهنگ ایرانی خانه ۲۵ متری را پس میزند؟
واقعیت این است که خانههای کممتراژ در ایران انتخاب نیست بلکه جبر اقتصادی است،اگر در کشورهایی مانند ژاپن و … خانههای کوچک و کپسولی رایج است بخشی از آن به تراکم جمعیت و وسعت کشورشان برمیگردد اما در ایران وسیع به جز تهران، شهرهای دیگر مشکل کمبود زمین ندارند و سیاستهای اشتباه اقتصادی باعث شده، امروز پیشنهاد ساخت خانههای ۲۵ متری دادهشود.نکته حائز اهمیت این است اگر این پیشنهاد رد شود، چه پیشنهاد دیگری جایگزین خواهد شد تا بتواند مشکل مسکن برای کارکنان، کارگران، دانشجویان و ساکنان تهران بزرگ را رفع کند. آیا پیشنهاد دیگری است که بتواند جلوی گسترش سکونتگاههای غیر رسمی، بد مسکنی و حاشیه نشینی را بگیرد.
مهمتر اینکه آیا فرهنگ ایرانی، انبوه تنهای خانههای کممتراژ را میپذیرد؟ اگر در کشوری مانند پاریس خانه کممتراژ میسازد اما فضای مشاعات آن را از یاد نمیبرد و از بعد بسیار مهم ارتفاع در ساخت این واحدها استفاده میکند. مانند آنچه که مادربزرگهایمان زندگی در خانههای با اتاقهای فراوانی که هر یک از آنها یک خانواده را در خود جای دادهبود اما در آن رو به یک حیاط و فضای مشاع حوضدار باز میشد، تجربه کردهاند.
از آنجایی که عدهای از جمله وزیر راه و شهرسازی مخالفت خود با این پیشنهاد را اعلام کرده، هنوز جزییاتی از آن مشخص نیست اما آن چیزی که بسیار اهمیت دارد این است که این واحدها باید نمونه فاخر و ارزان معماری ایرانی باشند تا زندگی در این واحدها تصویری از قفس یا خوابگاه برای یک ایرانی نسازد.