قتل الهه حسین نژاد این روزها در صدر اخبار رسانه ها و متاثر شدن جامعه است که به دنبال خود واکنش های مختلفی را از سوی مسوولان نیز به همراه داشته تا آنجا که در کنار همدردی های عمومی مسوولان ارشد کشور و نمایندگان آنها را نیز به منزل خانواده مقتول کشانده است.
این تراژدی که در صدر حوادث کشانده شد، مشتی از نمونه خروارها حوادث ناگوار در زیر پوست جامعه ای است که از دردهای بسیاری رنج می برد و ریشه بسیاری از آن ها در چالش های اقتصادی و اجتماعی نهفته در متن کوچه و خیابانی است که آشکارا بی تفاوت از کنار آن می گذریم.
آنچه امروز در زیر پوست شهر رقم می خورد ناشی از نادیده انگاشتن ها و دیده نشدن های ریز و درشتی از مشکلات جامعه ای است که در گذار خویش انبار شده و رها گشته در دریای مواج و پر تلاطم حوادث به صخره های سخت نزدیک و گاه به یاری شبکه های اجتماعی و رسانه ای از لاک و پوسته های ترک خورده برجسته و رونمایی می شود و داغ بر داغ می نشاند.
آنچه اکنون در جامعه تاثیر آن به چشم می آید داغ های سر ریز شده ای است که باید درمان شود وگرنه تاب آوری های جامعه قدرت ایستادگی های خود را از دست داده و در تداوم این وضع، فاجعه های بزرگتری پیش بینی می شود.
جامعه امروز ایران از دارا و ندار در رنج پریشان حالی ضجه می کشد که باید به مداوای روانشناختی آن پرداخت و آرامش را به آن بازگرداند.درک واقعیت های جامعه و درمان به موقع نیازمند بازنگری نگرش ها در تصمیم سازی و تصمیم گیری های سطوح مختلفی است که باید اتفاق بیافتد وگرنه این داغ ها همچنان سرریز خواهند شد و همدردی ها حتی مسکن دردها هم نخواهد شد.
- نویسنده : یونس رنجکش
