سید عبدالاعلی موسوی سبزواری در ۲۹ آذر ۱۲۸۹ خورشیدی در خانواده ای روحانی در سبزوار دیده به جهان گشود. پدرش، سیّد علیرضا افقهی سبزواری و جدّ او، سیّد عبدالعلی سبزواری همگی از فقیهان نامدار سبزوار بودند. سبزواری در ابتدا خواندن و نوشتن و دروس مقدماتی حوزوی را نزد پدر خود در زادگاهش فرا گرفت. ایشان در خصوص دوران خردسالی خود می گوید: در دوران کودکی، پدرم مرا به حرم حضرت امام رضا(ع) آورد و دستم را روی ضریح مقدس آن حضرت قرار داده، خطاب به امام رضا(ع) فرمود: این ودیعه و امانتی است نزد تو، از تو میخواهم که او را یکی از مراجع ببینم». این در حالی بود که ۶ سال بیشتر از سن من نمیگذشت. سبزواری پس از گذراندن دوران کودکی در۱۳۰۲خورشیدی برای مدت ۱۰ سال به مشهد رفت در این شهر، ادبیات، صرف و نحو، معانی، بیان و بدیع را نزد ادیب نیشابوری، فقه و اصول را نزد آیت اللّه شیخ حسن بُرسی، فلسفه و حکمت را نزد آیات عظام بزرگ حکیم و سیدمحمد عصار و تفسیر را نزد شیخ حسن علی اصفهانی مشهور به نخودکی آموخت. بعد از فراگرفتن این دروس برای تکمیل تحصیلات خود راهی نجف شد در آنجا در کنار استادانی مانند سیدابوالحسن اصفهانی، میرزا حسین نائینی، شیخ ضیاءالدین عراقی، شیخ محمدحسین غروی اصفهانی، آیت اللّه بادکوبه ای و حاج شیخ جواد بلاغی فقه و اصول، فلسفه و حکمت و تفسیر و اخلاق را آموخت. این مفسر بزرگ پس از وفات آیت الله خویی مدت کوتاهی ریاست حوزه علمیه نجف را برعهده گرفت.
خدمات علمی و فرهنگی
سید عبدالاعلی موسوی سبزواری از ۳۷ سالگی به تدریس دروس سطح خارج حوزه پرداخت و در روزهای تعطیل به تدریس تفسیر قرآن و گاهی نیز به تدریس حکمت، کلام و عقاید مشغول بود. (۱) همچنین یکی از بزرگترین خدمات وی تفسیر قران بود، آیتالله عبدالنبی نمازی از شاگردان سبزواری در خصوص تفسیر و اقدامات سبزواری گفت: در نجف معمول نبود یک مرجع تقلید تفسیر بنویسد یا تفسیر بگوید. در این صورت در تفکر بعضی چنین تلقی میشد که آن شخص سواد زیادی ندارد. یعنی تفسیر گفتن را خلاف شأن مرجعیت میدانستند. شاهد بر این معنا این که مرحوم آیتالله العظمی خویی شروع به تفسیر گفتن کردند و جلد اولش هم به نام «المدخل» چاپ شد. اما خیلیها به ایشان گفتند، آقا این خلاف شأن شماست شما مرجع تقلیدید، باید فقه بگویید. لذا تفسیر ایشان را تعطیل کردند. ولی آیتالله سبزواری تحت تأثیر این القائات وجوها نبود.
مواهب الرحمن؛ جامع ترین تفسیر قران از لحاظ فواید لفظی و معنوی
وی آثار بااهمیتی از خود به یادگار گذاشت که از جمله می توان به تفسیری مواهب الرحمن فی تفسیر القرآن اشاره کرد. این اثر از نوشته های بااهمیت این مفسر بزرگ به شمار میرود که با دیدی علمی به ابعاد مختلف ادبی، لغوی، بلاغی، فقهی، کلامی و اجتماعی قرآن پرداخته است. این کتاب ۳۰ جلد بوده که تاکنون تنها ۱۲جلد آن منتشر شده است. سبزواری در ابتدا پس از ذکر مسایل کلی هر سوره به چگونگی معنای آیه و بیان واژه های آن پرداخته و سپس به بحث های عمومی و کلی مناسب با پیام آیه می پردازد.
در واقع باید خاطر نشان کرد که روش تفسیری قرآن به قرآن را نخستین بار در سده چهاردهم علاّمه طباطبایی در تفسیر المیزان احیاء کرد و از جمله افرادی که این روش تفسیری را پسندیده و در تفسیر خود از آن استفاده کرد، آیتالله سبزواری است که در تفسیر “مواهب الرحمن” از این روش بهره گرفت. سبزواری بر این باور است که قرآن باید به وسیلهِ خود قرآن و آیاتی که دارای قرائن هستند، با پرهیز از تفسیر به رای و با کمک احادیث صحیحه معصومین تفسیر شود. این مفسر که خود حافظ قرآن کریم است در تفسیر هر آیه، مجموعهای از آیات را که به فهم آیه کمک میکند، میآورد و در تبیین و تفسیر آیه از آیه های دیگر کمک میگیرد و در این باره مینویسد:به قدر ممکن، از آیات مبارکه که دارای قرائن معتبر هستند، کمک گرفتهام.(۲)
سبزواری در تفسیر مواهب الرحمن، نسبت به تفسیر المیزان طباطبایی از شیوه قرآن به قرآن به نحو کامل تری بهره برده و در تفسیر خود، کمتر نکتهای را در ارتباط با کلمات و تفسیر قرآن به قرآن ناگفته و ناتمام گذاشته است. وی در بسیاری از موارد با رعایت ایجاز و با استفاده از سادهترین عبارات در تفسیر آیات، مطالبی را ذکر کرده که در تفسیر المیزان حتی در حد تفسیری مختصر هم نیامده و مفسر بزرگ المیزان، یا تنها به ذکر مختصر آنها اکتفا کرده یا اینکه جای بحث آن مطالب در همانجا بوده، به مجلّدات بعدی موکول کرده است. (۳)
مهم ترین ویژگی های تفسیر مواهب الرحمن
از جمله ویژگی های این اثر مهم سبزواری می توان به جامع بودن در مباحث مهم عقلی و نقلی و استشهاد به اقوال علما و بیان نظرات خود، شرح و تفسیر عالمانه و دقیق آیات به روش قرآن به قرآن، بهرهگیری از روایات صحیحهِ اهلبیت(ع) که شارحان واقعی قرآناند، توجّه به روایات اهل سنّت و اقوال صحابه و تابعین با نقد و بررسی کافی، پرهیز از ورود به روایات جعلی و اسرائیلیات و غلویّات و روایاتی که دارای ضعف سند یا متن هستند، پرهیز از علمزدگی و خودباختگی در برابر علوم جدید و اینکه هر چیزی از زاویهِ تجربه و علم بررسی و ثابت شود، عقلی و اجتهادی بودن؛ چرا که مفسّر در این تفسیر به رویکرد عقل و خردورزی، به تفسیر قرآن پرداخته و از تفسیر به رای پرهیز نموده است، دقّت نظر کافی در شرح واژهها و مفردات قرآنی، پاسخگویی به شبهات پیرامون اسلام، چون قصاص و ابطال شبههِ معترضین و سادگی و روانی در بیان مطالب و پرهیز از اطاله کلام اشاره کرد. (۴)
مهذبالاحکام فی بیان الحلال و الحرام این کتاب در فقه امامی است و شامل یک دورهِ کامل فقه استدلالی در ۳۰ جلد وزیری در مطبعه الاداب نجف چاپ شد، عباسعلی زارعی سبزواری، استاد درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه، مؤلف، محقق و پژوهشگر در خصوص توجه سبزواری به فقه می گوید: ویژگی منحصر به فرد دیگر مرحوم آیتالله آسید عبدالأعلی سبزواری در مباحث فقهی و استدلالات فقهی این است که ایشان به تطبیق قواعد فقهی بر فروع متعدد فقه توجه جدی داشت. این ویژگی با این وسعت در کمتر کسی دیده میشود. ایشان در کتاب «مهذبالاحکام» حدود ۸۱ قاعده فقهی را مطرح میکند. بعضی از این قواعد را به تفصیل در ذیل این کتاب مورد بحث و دقت قرار میدهد و به بعضی دیگر از این قواعد استدلال میکند؛ در باب علم اصول فقط کتاب «تهذیبالاصول» را نوشت. با مطالعه همین کتاب و سایر مباحث اصولی که در بعضی کتب فقهی مطرح میکند به این نتیجه میرسیم که در مباحث اصولی هم سبکی منحصر به فرد و مدرسهای ویژه دارد.
تهذیب الاصول یک دوره اصول فقه به صورت فشرده، ولی روان در ۲ جلد که به طبع رسیده است. لباب المعارف در علم کلام و دفاع از عقاید شیعه و از جمله نخستین آثار آیتالله سبزواری به شمار می رود که در ۲ جلد به عربی تألیف شده است، افاضه الباری فی نقد ما الّفه الحکیم السبزواری این کتاب در نقد و بررسی آثار فلسفی حکیم ملاهادی سبزواری (م ۱۲۸۹ق) نگاشته شده است. (۵)
حمایت از امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی
این قران پژوه نامی در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی ایران و عراق هم نقش داشت و از انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی(ره) کمال حمایت و پشتیبانی را کرد. برای نمونه ایشان در زمان اقامت امام خمینی(ره) در نجف در کنار وی بود و چندین بار درس خویش را برای توجّهدادنِ حوزه علمیه نجف به وقایع انقلاب اسلامی ایران تعطیل کرد و به هنگام همهپرسی نظام جمهوری اسلامی در فروردین ۱۳۵۸ خورشیدی، پیامی مبنی بر حمایت از آن صادر کرد. حجتالاسلام احمد عابدی مدرس درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم در خصوص همراهی سبزواری با انقلاب اسلامی می گوید: شخصی که در نجف از همه بیشتر همراه، همفکر و مدافع انقلاب بود، مرحوم آقای سبزواری بود. عجیب این است که امام هم خیلی به ایشان ارادت داشتهاند. یعنی رابطه ایشان با امام مثل رابطه ۲ مرجع تقلید یا اینکه ایشان شاگرد امام باشد، نبود.
برخی دیگر از فعالیت های سیاسی
این عالم ربانی حامی مردم مظلوم و مسلمان عراق بود و در انتفاضه شعبانیه حمایت خویش را از این انقلاب با صدور فتوایی اعلام کرد. آیتالله سیدمحمد تقی مدرسی از علما و مدرسین حوزه علمیه کربلا در خصوص نقش سبزواری در انتفاضه شعبانیه عراق می گوید: ایشان در عرصه سیاست از مبانی ویژهای برخوردار بودند، ضمن اعتقاد به اینکه فقه پاسخگوی تمامی انتظارات بشر از دین در حوزه احکام است و از غنای حکمی و برنامهای برخوردار است و به توانایی دین در اداره جامعه و آیین کشورداری معتقد بودند و با تصریح بر ولایت مطلقه فقیه به توافق فقه، حکومت، دولت و قدرت اشاره میکردند و دولت اسلامی را فلسفه علمی تمامی فقه میدانستند. ایشان ضمن تأکید بر مسائل اجتماعی فقه اسلام تأکید داشتند که بحمدالله فقه اهل بیت برای هر عصر و نسلی قوانین کاربردی دارد و لازم است، روابط حقوقی خانواده، اجتماع، حکومت، قضاوت، حدود، دیات، قصاص و مانند اینها که در جامعه مسلمانان مورد عمل و استناد است، مورد تحقیق بیشتر قرار گیرد و فقه اسلام با تشکیل حکومت و دولت، در اجتماع اجرا گردد.
ایشان در مقابل نظریه سلبی مبنی بر نفی غنای حکمی و برنامهای فقه و در مقابل نظریهای که تعالیم انبیای الهی را صرفاً برای آبادانی آخرت انسان و نه دنیا میدانند معتقد بودند که در اسلام هیچ واقعهای خالی از حکم نیست و حتی دیه خراشی که بر بدن انسان وارد میشود، موجود است و تمام احکام فقهی برای آبادانی دنیا و آخرت انسان است و فقه اسلام تئوری واقعی و کامل مدیریت انسانی از گهواره تا گور است و نظام اسلامی از منظر ایشان فلسفه عملی تمامی فقه در تمامی زوایای زندگی بشر و نیازهای جوامع بشری است. ایشان معتقد بودند فقه اسلام برای تمامی جهاتی که انسان به آن احتیاج دارد، هدف، حکم و برنامه دارد و رشد معنوی و عقلانی انسان و جوامع بشری در عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و خانوادگی در پرتو پایبندی به موازین فقهی و عمل به احکام شرعی اسلام است. بر اساس همین مبانی بود که ایشان در برههای از زمان رهبری امت را در نهضت بیداری انتفاضه شعبانیه به عهده گرفتند و حتی فتوای به جهاد دادند.
در نهضت بیداری عراق و انتفاضه شعبانیه خانه ایشان را آتش زدند و اموال ایشان را غارت کردند، کتابها را بردند و حتی طلاهای اهل منزل را سرقت کردند اما با تمام فشارها ایشان به عنوان سمبل مقاومت و پایداری در نجف اشرف ماندند و از ارزشهای انقلابی و اهداف اهل بیت(ع) حمایت کردند و به عنوان یک مرجع تقلید به پرسشهای سیاسی، فقهی، فرهنگی و اجتماعی مردم پاسخ دادند. سبزواری از روحیه بالای انقلابی، مجاهدت و مبارزه برخوردار بود و در نهضت بیداری انتفاضه شعبانیه عراق تا سر حد جان پیش رفت و تنها شخصیتی بود که فتوا به جهاد داد. همچنین از اقدامات تبلیغی و اجتماعی وی، میتوان به فرستادن نمایندگانی به اروپا، آمریکا و کشورهای عربی و آسیایی و نیز طرح وسیع ایشان برای تجدید بنای مسجد سهله و مسجد کوفه اشاره کرد.
کتاب سلمان زمان: کاوشی در زندگی سبزواری
از جمله آثاری که به بررسی زندگی این عالم ربانی پرداخته است، کتاب سلمان زمان: کاوشی در زندگی، آراء، آثار، کرامات و خاطرات سید عبدالاعلی سبزواری است که توسط حسین بهروان در ۱۳۸۸خورشیدی نوشته شده است. این نوشتار در پنج فصل سامان یافته که نخست پیشینهای از شهرستان سبزوار و سپس شرح مختصر احوال دانشمندان و علمای این دیار بیان میشود. در ادامه اطلاعاتی در خصوص خاندان و اجداد آیتالله سبزواری، حیات شخصیتی و علمی ایشان به دست دادهمیشود. در پایان خصوصیات فردی و اجتماعی، آراء و عقاید، کرامات اخلاقی و برخی خاطرات آن مرجع والامقام همراه با عکسهایی از ایشان فراهم آمدهاست.
وفات
سرانجام این عالم وارسته و مفسر والامقام تشیع بعد از عمری تحقیق، تالیف و مجاهدت در ۲۵ مرداد ۱۳۷۲ در نجف اشرف دیده از جهان فرو بست و به دیدار حق شتافت، برخی معتقدند که وی به وسیله رژیم بعث عراق مسموم و شهید شده است.(۶) آیتالله خامنهای در پی رحلت این فقیه بزرگ در پیامی نوشتند: «ایشان از فقهای عالی مقام و از مدرسین و علمای بزرگی بودند که عمر با برکت خود را در نجف به تدریس، تحقیق و تقویت شاگردان و تالیف کتب سودمند و با ارزش گذرانیده بودند… در آخرین سالهای عمر شریف این روحانی بزرگوار، حوادث خونین عراق و قیام فداکارانه مردم در برابر حکومت ستمگر بعثی پیش آمد که ایشان در رهبری و هدایت مردم، دارای نقش و تاثیر بودند و بدین جهت، پس از سرکوب قیام تا چندی در محنت فشارهای رژیم بعثی گذرانید».
منابع
۱- پایگاه اطلاع رسانی حوزه
۲- سید عبدالاعلی سبزواری،مواهب الرحمن،ج۶،نشر مطبعه الادب، مقدمه کتاب
۳- همان
۴- سید محمد علی ایازی، علی فرازنده خالدی،المفسرون حیاتهم و منهجهم،۱۳۸۸،ناشر طبع و نشر، ص ۶۹۷
۵- عالم ربانی آیت الله سید عبدالاعلی سبزواری رحمه الله علیه، نشریه خُلُق – خرداد و تیر ۱۳۹۰، شماره ۲۳ – قله نشینان معرفت
۶- جمعی از نویسندگان، گلشن ابرار، ج۵، صص۵۱۳- ۵۲۱.