هر بیننده ای که سیوسه پل، بنای عالیقاپو، گنبد کاووس، باغ فین کاشان و بسیاری از آثار معماری ایرانی را دیده باشد، حتما سر تحسین بر این همه زیبایی و شگفتی فرود آورده است.
در واقع معماری ایرانی از لحاظ سازه و زیباییشناسی، تنوع چشمگیری را به معرض نمایش می گذارد که به تدریج و بر پایه سنتها و تجارب قبلی شکل گرفته است. در این میان معماران ایرانی همان هنرمندانی هستند که در خلق این سازههای ماندگار نقش اصلی را ایفا میکنند. نام بسیاری از آنان در تاریخ معماری ایران همواره وجود دارد و روشهایی که در ساخت سازهها به کار بردهاند گاه در دانشگاهها تدریس میشود.
یکی از این نامآوران که خود پایهگذار مرمت و احیای بسیاری از آثار تاریخی ایران به شمار می رود، محمدکریم پیرنیا است. او را به حق پدر معماری سنتی ایران نام نهادند؛ چراکه اقداماتش همراه با تحقیق جدی در زمینه معماری سنتی و شیوههای مرمت و نگهداری بناهای اسلامی و اقدامات عملیاش در این زمینه مهمترین و ارزشمندترین فعالیتهای او در زمینه معماری سنتی ایرانی است.
زندگینامه
محمد کریم پیرنیا ۲۵ شهریور ۱۲۹۹ در یزد که خودش یکی از شهرهای معروف به لحاظ معماری ایرانی است، چشم به جهان گشود. دوران دبستان و دبیرستان را در زادگاهش و تحصیلات دوره متوسطه را در دبیرستان ایرانشهر سپری کرد.
برای ادامه تحصیل در دانشگاه، راهی تهران و در رشته ادبیات مشغول به تحصیل شد، اما پس از مدتی این رشته را رها کرد و برای تحصیل در رشته معماری دوباره در کنکور دانشکده هنرهای زیبا شرکت کرد و یکی از هفت داوطلبی بود که در کنکور دانشکده هنرهای زیبا در رشته معماری پذیرفته شد. در زمانی که پیرنیا مشغول تحصیل در رشته معماری بود، اتفاقا توجه چندانی به معماری ایرانی نمیشد و تب یادگیری معماری غربی تند بود و برای یادگیری دروس معماری بیشتر از نمونه بناهای یونانی و دیگر آثار اروپایی استفاده میشد. این به مذاق و سلیقه پیرنیا خوش نیامد و به همین دلیل هم دانشکده را نصف و نیمه رها کرد و خودش مشغول تحقیق در زمینه معماری سنتی ایرانی شد. او با رها کردن دانشکده و کسب دانش از پیرمردهای زندهای که به قول خودش هر یک به اندازه دانشگاهی، علم و هندسه و هنر داشتند، به نامی ماندگار در معماری ایران تبدیل شد. خودش در اینباره گفته است: «دیدم معماری سنتی را در دانشکده مسخره میکنند. از آنجا دل بریدم و به کارهای مورد علاقه خود پرداختم. دنباله خودباختگیهایی که از زمان قاجار آغاز شده بود و در زمان ناصرالدین شاه به حد اعلای خود رسیده بود، در دانشکده به شدت به چشم میخورد، به نحوی که از هر چیزی که ایرانی بود به شدت پرهیز میکردند، حتی طرح خانه ایرانی و…”.
دیدگاه پیرنیا در معماری
“با توجه به کمبود اسناد و متون مربوط به معماری ایران در دهههای ۵۰ و ۶۰ خورشیدی، حاصل تلاشها و بررسیهای استاد پیرنیا بسیار ارزشمند و سودمند بود و ایشان به درستی موفق شد، دیدگاهی مثبت و ارزنده نسبت به معماری ایرانی پدید آورد. پیرنیا علاوه بر اطلاعات بسیار سودمند و ارزشمندی که در حوزه معماری ایرانی تألیف و فراهم کرده بود به صورت خاص به نکات و مباحثی اشاره می کرد. او شمار فراوانی از واژههای کهن و قدیمی در زمینه معماری را گردآوری کرد. موضوع دیگری که او مورد توجه قرار داد، سبکشناسی معماری ایرانی بود.
این معمار، ۶ سبک در معماری ایرانی از دوران باستان تا دوران قاجار را دسته بندی کرد که عبارت بود از سبک پارسی، پارتی، خراسانی، رازی، آذری، اصفهانی. اما موضوع سوم در تحقیقات وی اشاره به اصول معماری ایرانی است. او در گفتوگوهایی عنوان کرد: “معتقد بودم که نباید در معماری ادا درآورد. خیلی جاها گفتهام که برای معماری ایرانی یا اسلامی، ادای معماری زمان صفوی را درآوردن غلط است. همیشه معماران ما از پیشرفتهترین فن (تکنیک) زمان بدون تعصب اینکه از کجا آمده است، بهره بردهاند. به همین دلیل است که معماری شیوه رازی از زمان سلجوقی با شیوه اصفهانی از زمان صفوی متفاوت هستند. تا وقتی که زمان خودباختگی شروع شد و پیوندمان با هنر خودمان گسسته شد. در هر حال باید منطق معماری گذشته را نگاه داریم”. علاوه بر معماری که حوزه تخصصی پیرنیا محسوب میشد، او در ادبیات، نقاشی، خوشنویسی و موسیقی نیز دستی داشت و نظریه معروفش درباره “چهار اصل مشترک هنرهای ایرانی ـ اسلامی” نیز از همین آشنایی با دنیای متنوع فرهنگ و هنر ایرانی ـ اسلامی، نشأت میگرفت. او همچنین به زبانهای عربی و عبری احاطه داشت و زبان فارسی پهلوی را به خوبی میدانست و با خط میخی نیز آشنا بود.(۱)
فعالیتها
فعالیتهای پیرنیا در زمینه معماری سنتی ایرانی چشمگیر و فراموشنشدنی است. او استاد دانشکده هنرهای زیبا بود و کار تدوین اصول معماری سنتی ایران و پیشگامی در حفظ و احیای برخی از آثار تاریخی این سرزمین را انجام داد. از دیگر فعالیتهای او عبارتند از: تقسیمبندی شیوهها یا سبکهای معماری دورههای تاریخی ایران، پایهگذاری مرمت و احیای برخی از آثار تاریخی ایران، معاونت فنی سازمان حفاظت برخی از آثار باستانی، بنیانگذاری بحث تاریخ معماری ایران، بازشناسی و احیای برخی از آثار تاریخی نظیر: مسجد جامع فهرج، سر در حرم حضرت عبدالعظیم (ع) و گنبد مسجد جامع بروجرد، دریافت دکتری افتخاری دانشگاه تهران در رشته معماری.
آثار
او کتابهای متعددی در زمینه معماری به رشته تحریر درآورده است. از جمله راه و رباط، شیوههای معماری ایران، گنبد در معماری ایران، آشنایی با معماری اسلامی ایران، کتاب هنر دبیرستان، هندسه در معماری، سبکشناسی معماری.
او همچنین مقالات زیادی هم تالیف کرده است که عبارتند از: سبکشناسی معماری ایران(مجله باستانشناسی و هنر ایران)، بیماری بلوار( مجله هنر مردم)، بازار ایران، (مجله باستانشناسی و هنر ایران)، درگاه و کتبیه آستان حضرت عبدالعظیم (مجله باستانشناسی و هنر ایران)، تویزه، قوس، دور(مجله هنر و معماری)، مروری بر کتاب نظری اجمالی بر شهرنشینی و شهرسازی در ایران(مجله اثر)، خیز و اندام گنبدهای ایران (مجله هنر و معماری)، سبک آذری (فرهنگ معماری ایران)، معماری ایران (مجموعه سخنرانیهای کرمان) و …
درگذشت
محمدکریم پیرنیا از جمله تاثیرگذارترین اندیشمندان معاصر در حوزه معماری و هنرمندی که تاثیر بسزایی در شکلگیری نگاه امروز ایرانیان نسبت به معماری گذشته ایران داشت، سرانجام ۹ شهریور ۱۳۷۶ چشم از جهان فرو بست. او را در آرامگاه خانه رسولیان دانشکده معماری دانشگاه یزد به خاک سپردند.
پینوشت:
۱- همشهری آنلاین، شنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۰