گفتوگوی این روزهای مصطفی میرسلیم از چهره های شناخته شده سیاسی اصولگرا که از روزهای اول پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز در دایره حاکمیت با مسوولیتهای متنوع از ریاست شهربانی تا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، نمایندگی مجلس و سمتهای دیگری حتی ریاست فدراسیون نجات غریق قرار داشته است، سوژه داغ رسانهها به دلیل پاسخهای خاص به سووالات خاصتر شده است.
از گرفتار آمدن و در بند شدن پسر این انقلابی اصولگرا به دلیل همسویی و همکاری با سازمان مجاهدین خلق که منافقینش میخوانند، مثل فررندان اغلب مسوولان از این دست که سرنوشتشان گره در مصلحتها خورده است، اگر بگذریم و رونمایی شدنش به خاطر شکایت رییس مجلس را هم کناری بگذاریم انچه این روزها او را برجستهتر به رسانهها کشاند پاسخ به عدم توجه به نظر و رای مردم در خصوص فعالیت فضای مجازی و فیلترینگ بود که به صراحت عنوان کرد نظر مردم مهم نیست و لا اقل در جایگاه فعلی او در مجلسی که قرار داد این نظرات را نباید در احترام به مردم بر زبان میراند تا این اظهارات او را سوژه داغتر شبکههای اجتماعی نکند و شاید هم برایش مهم نبود.
البته آنچه این روزها میر سلیم را بیشتر به چشم آورد قرار گرفتن در قابی دیگر بود که برای اهل هنر و سینما کمی دردناک به نظر می رسید زیرا وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی با بیان عدم شناخت پرویز پرستویی این چهره اشنای سینمای ایران آنهم از جنس آژانس شیشهای و از این دست فیلمهای جنگی که سابقه ساخت آن باید به دوران وزارت ایشان می رسد.
هر چند که آن فیلم و سوژه اش به نوعی چهره این نوع مدیران را بیشتر رو می کرد و شاید هم دلیل عدم شناخت، بغض های نسبت به ساخت این دست سوژهها باشد.
بدون شک چه آدم هایی مثل میرسلیم و دیگران پرستوییها و امثال او که نمادی از جامعه ایرانی هستند را بشناسند یا نه چندان برای جامعه تفاوت نمی کند چون خیلیها از نردبان ملت بالا رفتند و در قاب بیشناختی گرفتار آمدهاند!