زندگی در دنیای شیشه ای هم بد مکافاتی است برای مدیرانی که چندان با ادبیات روبرو شدن با این فضا و سازوکارهای آن آشنا نیستند و با ناآگاهی و نابلدی در امور دست به آبروریزی می زنند.
این روزها شبکه های اجتماعی پر شده از فیلم ، عکس، صوت و سوتی های پر تنوع کار گزاران ریز و درشت دولت که سوژه خنده و انگشت به دهانی ملت می شوند و گویا تمامی هم ندارند که اخرین ان مربوط به دعوا و قلدری مدیر کل میراث گلستان با محیط بان جزیره اشورا ده بود.
در آنچه اتفاق افتاد این آقای مدیر با قیافه پرخاشگری و فحش و ناسزا و با حرارت شدید برای انکه حرف رییس جمهورش را به کرسی بنشاند و یا حد اقل ابنگونه نمایان کرد در واکنش به اعتراض محیط بان این جزیره برای ممانعت از اجرای طرح گردشگری مطابق انچه ضوابط زیست محیطی گویا رقم زده است یقه دری کرد!
هر چند که بعد از این ابروریزی رسانه ای با گرفتن عکس یادگاری خواست سرو ته قضیه را جمع و جور کند اما دیگر خیلی دیر شده بود!
از اینکه اجرای حرف رییسان برای مدیران تابع یک تکلیف است شکی نیست زیرا جز این بود این مسند ها اینگونه به اطرافیان خالص بخشیده نمی شد و هر چقدر هم ضوابط و قانون حرف خودش را بزند باز این سریال ادامه دارد اما انچه در این میانه مایه آبروریزی است ندانم کاری های این دست مدیرانی است که اشتباهی فرمان به دست شده اند و به جاده خاکی می زنند.
حالا هرچقدر دلمان از این دولتیان دلخوش نباشد اما برای کمتر سوزاندن و بر باد فنا دادن ابروی کشور و ملت باید گفت و گوشزد کرد!