در خبرها آمده بود مدیر عامل یک شرکت گازی از زیر مجموعههای وزارت نفت که این روزها در دستان مدیران تازه به دوران رسیده از جنس اصولگرایی هدایت میشود در واکنش به جذب فرزند معاونش در این مجموعه و خویشاوندان کارکنان دیگر، در شرکتهای پیمانکاری طرف قرار داد، گفته است این حق ماست و فررندان کارکنان این شرکت در اولویت هستند!
از اینکه این پدر بیاموزیده برای خود و هم مشلکانش اولویت قائل است و تا دم مرگ هم ول کن این میز نیستند و بعد هم میراثی می گذارد برای بازماندگان، نتیجه آن میشود که وضع کشور در آن گرفتار است و حالا مقصر کیست شما بیا و پیدا کن به قولی پرتقال فروش را!
حتما مقصر همان هایی هستند که بی اطلاع از زد و بندها ، مقررات و قوانینی که توسط دستان پشت پرده و منفعت جو که از قضا می توانند حامیان همین این آقایان در زمان احساس مسئولیتشان برای ادای تکلیف با مشتهای کوبنده و شعارهای تند و تیز ، باشند هدایت شوند، حالا شعارهای انقلابی ، اصلاحاتی و اصولگرایی و از این دست چیزها که فقط گوش مردم را پر می کند، بعد آن به کدام سمت می رود ، تجربه نشان داد که هیچ اتفاقی قرار نیست بیافتد.
اصلا انقلاب شد تا بساط میراث خواری و از این دست ویزه خواریها جمع شود و جامعه و مدیریت آن به دست اهلش که چند سانت از آن جماعت قد بلند ترند برسد و بعد آن هم که هی شعار دادند و حرف های انقلابی زدند که کارها باید به ریل خودش برگردد، نه اینکه حالا همه سوار قطار خویشاوندی می شوند برای دوشیدن این چند قطره شیر نفت و منافعی که مال ملت است و سرانجام هم بلای جان این مردم می شوند.آقای رئیس قرار بود این بساط ها جمع شود، پس چه شد ؟