به گزارش ایسنا، امروز پنجم دی ماه چهل و سومین سالگرد اعتصابات کارکنان صنعت نفت در جزیره خارک و قطع کامل صادرات نفت ایران در سال ۱۳۵۷ است.
چاههای نفت و گاز ایران از بدو اکتشاف و استخراج از سوی تیم ویلیام ناکس دارسی، تاجر بریتانیایی در پنجم خرداد ۱۲۸۷ تا پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ تماما در جنوب کشور در چنبره قوای انگلیس و در شمال کشور و دریای خزر در سلطه قوای روس بود.
اطلاع کارشناسان و تجار انگلیسی از وجود منابع غنی نفت، گاز و قیر ایران از آخرین سال های دهه ۱۲۷۰ شروع شد. شخصیتهای سیاسی و اقتصادی مختلفی تمایل به اکتشاف و استخراج منابع نفت و گاز ایران داشتند، اما این تاجر ثروتمند انگلیسی بود که توانست بر رقبا غلبه کند. دارسی با مناسباتی که با دربار ایرانِ عصر مظفرالدین شاه برقرار کرد توانست امتیازنامه نفت و موم طبیعی معدنی را در تاریخ هفتم خرداد ۱۲۸۰ به امضای مظفرالدین شاه برساند و به دنبال این مجوز، تیم اکتشافی دارسی تلاشهای فنی مهندسی شبانه روزی خود را آغاز کرد.
امتیازنامه نفت و موم طبیعی معدنی معروف به قرارداد دارسی تا سال ۱۳۱۲ به قوت خود باقی بود تا در دوره سلطنت رضا شاه پهلوی، شرکت نفت ایران و انگلیس تنها به سهچهارم تعهدش عمل کرد و مبلغ تعهد شده را به ایران پرداخت نکرد. با اطلاع رضا شاه از ماجرا، قرارداد دارسی را یک طرفه فسخ کرد و آن را به بخاری انداخت.
با شکایت دولت انگستان به دیوان لاهه و پیروزی دولت وقت این کشور، رضا شاه پهلوی به زودی مجبور شد با قرارداد سنگین تری پای میز مذاکره بنشیند. اگر دارسی در قراردادش با ایران پذیرفت که همه اموال و امکانات شرکت مشترک ایران و انگلیس که در زمان بهرهبرداری به کار گرفته شده بود، به دولت ایران تعلق داشته باشد اما دولت انگلستان در قرارداد ۱۹۳۳ به هیچ وجه زیر بار تعلق اموال و داراییهای مورد استفاده در ایران به شرکت مشترک ایران و انگلیس نرفت و دولت پادشاهی انگلستان را مالک همه اموال منقول و غیرمنقول این قرارداد دانست.
این وضعیت استثماری تا دوره دوم پهلویها ادامه داشت تا محمدرضا شاه برای تثبیت موقعیت خود به عنوان پادشاه جدید و جلب موافقت سران امریکا و انگلیس برای تجهیز ارتش ایران و قبولاندن ایران به عنوان ژاندارم منطقه با کمال میل بر تعداد و وسعت امتیازات اقتصادی و نفتی به دول انگلیس و امریکا افزود و رفته رفته فشار اجتماعی – اقتصادی بر مردم ایران را بیشتر و بیشتر کرد.
تداوم چند دهه ای این وضعیت موجب اعتراض روحانیون و آغاز بهم پیوسته افشاگریهای آنان بر ضد رژیم پهلوی و شکل گیری تدریجی نهضت مقاومت ملی – اسلامی به پیشتازی سیدروح الله موسوی خمینی و همراهی کارکنان ناراضی و معترض شرکت ملی نفت ایران و بستن درِ سکوها و چاههای نفت کشورمان در تاریخ پنجم دی ۱۳۵۷ شد. این اتفاق بزرگ شوک نفتی شدیدی به بازار نفت جهانی وارد کرد و موجب چند برابر شدن قیمتهای جهانی شد.
دست درازی اول
دارسی در سال ۱۲۷۹ توافقنامهای با وولف کتابچی خان و کوت برای اکتشاف نفت در ایران امضا کرد. مذاکره آنها با دربار مظفری در سال ۱۲۸۰ شروع شد. در ابتدا مبلغ ۲۰ هزار پوند برای اکتشاف، در یک میلیون و ۲۰۰ هزار کیلومتر مربع پیشنهاد شد که در صورت کشف نفت، این امتیاز برای مدت ۶۰ سال از شاه قاجار گرفته می شد. در مقابل، دولت ایران ۱۶ درصد سود سالانه شرکت دارسی را به خود اختصاص داد.
تیم حفاری جورج رینولدز به ایران آمد و بلافاصله جستجو و اکتشاف شروع شد. شرکت تحت مدیریت دارسی برای اکتشاف نفت در ایران تا سال ۱۲۸۲ حدود ۵۰۰ هزار پوند هزینه کرد، اما نتیجه ای عایدش نشد. دارسی که با بحران کم پولی روبرو شد برای جذب سرمایه و استمرار کار مجبور به شراکت با شرکت نفت برمه به مبلغ ۱۰۰ هزار پوند در سهام سندیکا شد.
با شروع مجدد کار، حفاری در منطقه شاردین از مناطق جنوبی ایران آغاز شد. در سال ۱۲۸۶ همزمان نقطه دوم نیز انتخاب شد و حفاری در منطقه ای به نام میدان نفتون در دره خرسان در منطقه شوشتر که به بعدها به مسجد سلیمان تغییر نام داد، آغاز شد. در سال ۱۲۸۷ در نقطه دیگری از این منطقه حفاریها شروع شد؟، اما موفقیتی حاصل نشد.
این مسئله دارسی را در آستانه ورشکستی قرار داد اما نتیجه هفت سال زحمت شبانه روزی تیم دارسی در پنجم خرداد ۱۲۸۷ به بار نشست. در عمق ۳۶۰ متری میدان نفتون، مته حفاری آخرین لایه را شکافت و طلای سیاه با فشار بسیار زیادی از زمین فوران کرد.
پادشاهی بریتانیا که از ابتدا اقدامات دارسی را تحت نظر داشت، در پی دستیابی وی به نفت، بر امتیاز نفت دارسی پنجه افکند و یک سال شرکت نفت ایران و انگلیس را با هدف به دست گرفتن امتیاز استخراج، پالایش و صدور نفت ایران تأسیس کرد و ویلیام دارسی را در اردیبهشت ۱۲۸۸ مدیرعامل شرکت تازه تاسیس کرد. شرکت نفت ایران و انگلیس با سرمایه اولیه دو میلیون لیره استرلینگ انگلستان تاسیس شد و صادرات نفت را از سال ۱۲۹۲ درست یکسال قبل از آغاز جنگ جهانی اول آغاز کرد.
دولت وقت انگلستان به دلیل اهمیت روزافزون نفت و گاز جهت تامین سوخت مورد نیاز نیروی دریایی خود در سال ۱۲۹۳، ۵۶ درصد سهام شرکت نفت ایران و انگلستان را از دارسی خرید و دو نماینده با اختیارات تام و با حق وتو نسبت به تصمیمات شرکت، در هیأت مدیره آن نصب کرد. به این ترتیب امتیاز نفتی که ویلیام ناکس دارسی از مظفرالدین شاه قاجار به دست آورد را عملا به دولت فخیمه خود منتقل کرد و این دولت نیز برای تحویل سوخت به مدت طولانی به نیروی دریایی خود، با قیمتهای پایین با شرکت نفت ایران و انگلستان قرارداد امضاء کرد.
در کتاب Oil Persian درباره شرکت نفت ایران و انگلیس آمده است: «شرکت نفت ایران و انگلیس تجسم و خلاصهای از دخالت بیگانگان بود. این مؤسسه یکی از بزرگترین منابع ثروت ایران را در اختیار داشت و از آن بهرهبرداری میکرد و در ازای میلیونها پوند که از کشور میبرد مبلغ ناچیزی به دولت میداد. با چنان استقلالی رفتار میکرد که دولت ایران مشابه این رفتار را از هیچ رییس ایل و قبیلهای، هر قدر هم مقتدر تحمل نکرده بود. در طرز رفتار با ایرانیان از عالی و دانی چنان نخوتی نشان میداد که برای نژادی که بیش از هر وقت به عظمت گذشته خود فخر میکرد و به آینده درخشان خود اعتماد داشت، قابل تحمل نبود.»
شرکت نفت ایران و انگلستان بعدها به بریتیش پترولیوم و سرانجام به بیپی تغییر نام داد.
چپاول دوم
قرارداد دارسی از سال ۱۲۸۰ تا ۱۳۱۲ به قوت خود باقی بود تا در دوره سلطنت رضا شاه پهلوی، شرکت نفت ایران و انگلیس به صورت کامل به تعهداتش عمل نکرد و تنها سهچهارم مبلغ تعهد شده را به ایران پرداخت کرد. رضاشاه هم در واکنش به این رفتار به صورت یک طرفه قرارداد را فسخ و آن را در بخاری انداخت و آتش زد و جشن مفصلی برای این اقدامش گرفت.
دولت انگلستان به دیوان لاهه شکایت کرد اما ایران با علم خارج از دستور بودن قرارداد در دیوان لاهه، به تهدیدات طرف انگلیسی اهمیتی نداد. در نهایت موضوع به جامعه ملل کشیده شد و وزیر خارجه چکسلواکی مأمور حل و فصل مناقشه ایران و انگلیس شد. به پیشنهاد او دو کشور ایران و انگلستان هفتم خرداد ۱۳۱۲ برای حل مشکل به گفتوگو نشستند و قرارداد جدیدی را در تاریخ ۱۱ دی ۱۳۱۲ با سِر جان کِدمن و شرکت نفت انگلیس موسوم به قرارداد ۱۹۳۳ امضا کردند.
این قرارداد همچون قرارداد دارسی از مهمترین قراردادهای اقتصادی بین ایران و کمپانیهای نفتی انگلستان بود. به موجب این قرارداد که «متمم قرارداد ویلیام دارسی» لقب گرفت، امتیاز بهره برداری از منابع نفتی و گازی ایران به مدت ۶۰ سال در اختیار دولت انگلستان قرار گرفت.
به موجب قرارداد ۱۹۳۳ انگلیسیها باید برای هر تن نفت چهار شلینگ و مبلغی هم از محل منافع خالص صاحبان سهام به ایران می پرداختند. کمپانی انگلیسی طرف قرارداد نه تنها از پرداخت هرگونه مالیات و عوارض معاف بود، بلکه هیچگاه دفاتر محاسبات خود را در دسترس بررسی و نظارت دولتهای عصر رضا شاه پهلوی قرار نداد و آن را «سری» اعلام کرد. در نتیجه دولت ایران که مالک نفت و سهیم در درآمد کمپانی بود، چشم بسته ناگزیر بود حرف شریک غیرصادق انگلیسی خود را بپذیرد.
قرارداد مذکور در ۲۶ ماده به تصویب نهمین دوره مجلس شورای ملی به تصویب رسید و به دستور رضاخان نه از نفت و نه از قرارداد جدید نفتی هیچ صحبت و بحثی در محافل دولتی و غیردولتی به خصوص در مطبوعات نشد.
تفاوت امتیازنامه دارسی و قرارداد ۱۹۳۳ در این بود که در قرارداد اول کلیه اموال و امکانات شرکت مشترک ایران و انگلیس که در زمان بهرهبرداری از امتیاز به کار گرفته شده بود، به دولت ایران تعلق داشت، اما در قرارداد ۱۹۳۳ همه اموال و داراییهای شرکت مشترک ایران و انگلیس در تصاحب دولت پادشاهی انگلستان قرار گرفت.
این قرارداد تا ۲۰ سال پس از انعقاد دوام داشت، اما در کشاکش رویدادهای منجر به ملی شدن صنعت نفت به تدریج از اعتبار ساقط شد.
قطع دست درازیها
از اوایل مهر ۱۳۵۷ تعداد و گستره اعتصابات اعتراضی کارکنان و کارگران دستگاههای مختلف رفته رفته بیشتر و بیشتر شد و از اواسط این ماه کارکنان و کارگران پالایشگاهها و حوزههای نفتی از جمله مجتمع پتروشیمی بندر شاپور، بانک ملی، معادن مس کرمان و ۴۰ کارخانه صنعتی دیگر به جمع اعتصابیون پیوستند.
در تاریخ ۲۹ مهر ماه کارگران انبار نفت ری دست به اعتصاب چند ساعته زدند که با عملی شدن خواسته هایشان تحویل بنزین به تانکرهای سوخت را شروع کردند، اما همین وقفه چند ساعته کافی بود تا اوضاع تهران آشفته شود.
روزنامه اطلاعات فردای اعتصاب به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس استناد کرد و از هرج و مرج و اغتشاش گسترده در تهران به علت کمبود بنزین در ۲۰۰ جایگاه بنزین خبر داد.
در شرایطی که رژیم پهلوی در شهریور ۱۳۵۷، ده درصد نفت جهان را تامین می کرد و دولت نظامی ارتشبد ازهاری بیش از شش درصد به تولید نفت خام و بیش از پنج درصد به سهمیه آذر ماه شرکتهای بازرگانی عضو کنسرسیوم افزود، اعتصابات کارکنان و کارگران صنعت نفت تاثیر روانی منفی بر بازار بین المللی نفت و گاز جهان گذاشت.
اعتصابات صنعت نفت از ۲۱ مهر ۱۳۵۷ به تدریج آغاز شد. تولید نفت و مشتقات نفتی در برخی پالایشگاهها و توزیع بنزین در برخی پمپهای بنزین با وقفه های چند ساعته شروع شد و با جدی تر شدن اعتصابات وضعیت بدتری پیدا کرد خصوصا که این کاهش در فصلی رخ داد که شرکتهای نفتی به دلیل افزایش مصرف نفت در زمستان، انبارهایشان را از ذخایر نفت پر می کردند.
شوک نفتی ایرانی، بر معاملات بازار نفت جهان تاثیر به شدت منفی گذاشت.
با ادامه درگیریها در مناطق نفتی جنوب کشور و شدت گرفتن اعتصابات کارکنان پالایشگاه نفت تهران و انبارهای ذخیره نفت در جنوب شهر، ارتش وارد میدان شد تا به زور سرنیزه و گلوله کارکنان صنعت نفت را به کار برگرداند، اما تولید نفت به این روش هیچ وقت به روال عادی برنگشت. در مراکزی هم که اعتصاب نبود، کم کاری وجود داشت.
امام خمینی در تاریخ دوم آذر خواستار ادامه اعتصابهای سراسری در محرم ۱۳۵۷ شدند. به دنبال درخواست امام، اعتصابهای صنعت از هشتم همان ماه از سر گرفته شد و تولید نفت به صورت پیوسته روند نزول یافت. این کاهش تولید، به همراه دیگر اعتصابها که در صنایع مادر، وزارتخانه ها، کارخانجات و سایر مراکز کارگری روی داد، اوضاع بازار نفت را پیچیده تر از قبل کرد.
تولید نفت رژیم پهلوی که در نیمه اول سال ۱۳۵۷ روزانه ۵٫۹ میلیون بشکه بود بعد از توقف کامل صادرات در پنجم دی ماه به حدود ۷۰۰ هزار بشکه در روز آن هم برای تامین نیاز داخلی کاهش یافت.
با قطع صدور نفت، اقتدار نظامی محمدرضا پهلوی که به شدت وابسته به درآمدهای نفتی بود به ناگاه رنگ باخت و فرو ریخت. رییس جمهور آمریکا و سایر دولتهای غربی را به کلی از تداوم منافع غرب در ایران ناامید کرد.
آثار جهانی
قیمت نفت که یکبار در تاریخ ۱۴ مهر ۱۳۵۲ متاثر از حمله مشترک ارتش مصر و سوریه به رژیم اشغالگر قدس تا چهار برابر افزایش یافته بود با شوک نفتی ایران در دی ۱۳۵۷ جهش قیمتی جدیدی را تجربه کرد.
جیمز شلزینگر، وزیر انرژی امریکا با اشاره به توقف صدور نفت ایران، گفت: در صورت ادامه قطع صدور نفت ایران، ایالات متحده مجبور است نفت را جیرهبندی کند.
به دنبال قطع تولید و صادرات ۱۰ درصد نفت جهان از ایران، کشورهای لیبی، الجزایر و عراق فرصت را مغتنم دیدند و خواستار افزایش قیمت نفت شدند. در مقابل عربستان و کشورهای عربی همپیمانش در اوپک دو میلیون بشکه بر تولید روزانه خود افزودند…
یمانی، وزیر وقت نفت عربستان در عین حال اعتراف کرد: «ما هر نوع کنترل را روی قیمتها را از دست داده ایم».
دانیل هوارد یرگین، کارشناس انرژی آمریکا این حادثه را دومین شوک شدید نفتی بین پاییز ۱۳۵۷ تا پاییز ۱۳۵۸ ارزیابی کرد.
پیام امام
بنیانگذار جمهوری اسلامی در ۲۴ آبان ۱۳۵۷ در پیامی به کارکنان صنعت نفت بر ضرورت ادامه اعتصابات و حمایت مردم از اعتصابیون تاکید کردند و گفتند: «سلام من و ملت ایران بر کارگران و کارمندان شرکت نفت ایران. رحمت خداوند تعالی بر شما آگاهانی که با اعتصاب پر ارزش خود، روی ملت را سفید نمودید. اعتصاب شما هر روز و هر ساعتش با ارزش و کوبنده است؛ ارزشمند برای ملت غارتزده ایران که از جریان این طلای سیاه و مخزن پر برکت کشور که سالهاست خائنان به غارت دادهاند و نفتخواران به غارت بردهاند، جلوگیری کرده و از هدر دادن مال ملت فقیر به اندازه قدرتتان منع نمودهاید؛ و کوبنده خائنانی که چوب حراجش را پشتوانهای برای بقای حکومت طاغوتی خویش و تخت لرزان شیطانی خود میدانند. هر ساعت اعتصاب شما خدمتی است به خداوند تعالی و به کشور اسلام. کسانی که به زور میخواهند این اعتصاب مقدس را بشکنند، مجرم و خدمتگزار اجانب و خائن به ملت و کشورند.»
ایشان تاکید کردند: «بر ملت شریف ایران است که در مواقعی که کارگران و کارمندان شرکت نفت و سایر مؤسسات و ادارات دولتی دست به اعتصاب میزنند، از آنان با کمال احترام پشتیبانی کنند و ضررهای آنان را به بهترین وجه جبران نمایند و آنان را در اعتصابات مقدس شان، که برای اظهار تنفر از شاه خائن و خاندان کثیفش و پشتیبانی از مبارزات همگانی مردم است، تشویق و تقدیر کنند.»
منابع:
صحیفه امام، جلد ۴ ص ۴۹۸
ژاک دولونه، اسرار نفت، ترجمه ژاله عالیخانی، تهران، انتشارات خامه، ۱۳۶۹، ص ۲۵۰
محمدباقر حشمت زاده، ایران و نفت؛ جامعهشناسی نفت در ایران (۷۵-۱۳۵۷)، تهران، مرکز باز، ۱۳۷۹، ص ۱۷۶-۱۷۸
مارک گازیوروسکی، سیاستهای قیمت جهانی؛ درسهایی از گذشته و چشماندازهایی برای آینده، ترجمه بدرالزمان شهبازی (مجموعه مقالات چهارمین سمینار خلیج فارس)، تهران، مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی، ۱۳۷۳، صص ۳۱۳ – ۳۱۲