این فیلمساز جوان نویسندگی و کارگردانی ۲۰ فیلم کوتاه ، مستند و تلویزیونی ، حضور در چند فستیوال ملی به عنوان داور و هیئت انتخاب را در کارنامه خود دارد . نام پورسیدیان سال ۱۳۹۵ در بین هفت فیلمساز پرافتخار انجمن سینمای جوانان ایران قرار گرفت.
این موفقیتها موجب شد ایرنای گیلان مصاحبه ای را با این فیلمساز ترتیب دهد که در ادامه می خوانید:
شما تحصیل کرده نقاشی هستید ، چه شد که به سمت سینما گرایش پیدا کردید؟
– بله من تحصیل کرده نقاشی هستم و در سالهای پایانی دانشگاه با دیدن فیلم طبیعت بیجان از سهراب شهید ثالث به سینما علاقمند شدم چون حس کردم چقدر قاب بندی ها و اتمسفر فیلم نقاشانه است .معتقدم سینما فرزند نقاشی است و به همین خاطر تصمیم گرفتم از این پشتوانه استفاده کنم و خود را محک بزنم و خوشبختانه انتخاب درستی هم بود چون با نخستین فیلمی که ساختم جوایز زیادی گرفتم .
حضور جغرافیای مناطق گیلان در آثار شما پر رنگ است. آیا سینمای بومی و معرفی فرهنگ و جغرافیای گیلان از دغدغه های شماست ؟
– حقیقت موضوع را بخواهید نه ، من دغدغه معرفی جغرافیا و فرهنگ منطقه خود را ندارم و به نظرم این مهم را پژوهشگران و محققان توانمند گیلانی می توانند به خوبی انجام دهند . ولی اگر سعی من به بومی سازی فیلمهایم منجر به چنین چیزی شود بسیار باعث خرسندی من خواهد بود ، هرچند همیشه علاقه مندم در دل این سینمای بومی قصه مدرن شخصی خودم را روایت کنم.
با توجه به این که آثار نقاشی و طراحی شما را به عنوان یک مخاطب مشاهده کرده ام ، آیا می توانم بگویم ارتباطی بین نقاشی ها و فیلمهای شما به چشم می خورد؟
– بله دقیقا همینطور است . البته ردپای نقاشی های من در فیلمهایم به زبان سینما تغییر پیدا می کنند ولی تاثیرشان را روی آثار سینمایی خودم شخصا می بینم . استحاله ای که در نقاشی هایم می بینید و یا اکسپرسیونی که در نقاشی ها هست در فیلمهایم نمود پیدا کرده . شما این تاثیر را در رنگ آمیزی پلانها ، کمپوزیسیون و نورپردازی و حتی تصویرسازی صداها حس می کنید . در واقع نقاشی مهمترین الهام بخش من در خلق فیلمهایم است .
جایگاه سینمای گیلان را در کشور چگونه ارزیابی می کنید ؟
– به نظرم سینمای گیلان همیشه سهم مهمی در سینمای ایران داشته است. از بازیگران بزرگی چون خانم سوسن تسلیمی ، کارگردانهایی چون آقای فرهاد مهرانفر و آقای هومن بهمنش و نادر معصومی به عنوان فیلمبردار و بسیاری از سینماگرانی که مجال پرداختن به آنها نیست . از طرفی جغرافیای گیلان بستر تولید بسیاری از فیلمهای مهم سینمای ایران بوده و هست . البته باید از کارگردان های مستند و فیلم کوتاه گیلان نیز نام ببرم آقایان مهرداد اسکویی ، طوفان نهان قدرتی ،آرمان فیاض، بهزاد رسولزاده که فیلمهای مهمی را در گیلان تولید کرده اند.
در فیلم کوتاه ” بازگشت” که اخیرا اعتبارات ملی و بین المللی قابل توجهی را کسب نمود، ردپای یک ” فیلمساز، نقاش” به چشم می خورد ، چگونه در این فیلم به این فضای متفاوت دست پیدا کرده اید؟
– در فیلم بازگشت تمام تلاشم این بود که به تجربه متفاوتی در فضاسازی و اجرا دست پیدا کنم. فیلمی که از حداقل دیالوگ بهره می برد و تصاویر بار اصلی روایت داستان را به دوش می کشند. یعنی نزدیکی به اصل سینما، خلق فضای وهم آلود به مدد ایجاد مه و رنگ آمیزی پلانها (اتالوناژ) و فیلمبرداری حرفه ای حمید مهرافروز نیز به نقاشانه بودن فیلم بازگشت کمک شایانی کرد.
با توجه به این که رکورد دار جوایز سینمایی در حوزه فیلم کوتاه در گیلان هستید ، می توانید تاثیر جوایز و فستیوالها را در مسیر فیلمسازی خود برایمان بازگو کنید؟
– سوال مهمی پرسیدید . من اعتقاد دارم فستیوالها تنها محفل جدی برای دیدن فیلم کوتاه و به طور کلی سینمای مستقل هستند پس من همیشه علاقمند به حضور فیلمهایم در فستیوالهای سینمایی می باشم و مطمئنا گرفتن جوایز نیز مشوقی برای ادامه این راه ناهموار است ولی این را نیز صادقانه تاکید می کنم که فستیوالها هرگز به فیلمسازی من سمت و سو نداده اند . در واقع من دغدغه های خودم را به عنوان یک کارگردان می سازم نه موضوعات و خوراک فستیوالها را . و هیچوقت نمی توانم پیش بینی کنم که فیلمم در فستیوالها دیده خواهد شد یا خیر.
در سینمای شما ارتباط بین فرم و محتوا چگونه شکل می گیرد ؟
– ارتباط بین فرم و محتوا در فیلمهای من یک ارتباط دو طرفه است ولی نظر شخصی من درباره آثارم این است که این فرم فیلمهای من است که محتوا را ایجاد می کند البته درباره فیلمهای داستانیم عرض می کنم . در واقع محتوا در فیلمهای من وابسته به فرم هستند و در میان معنا می یابند.
قاب بندی های فیلمهای شما گاهی معنایی کاملا نمادین یا استعاری به خود می گیرد ، آیا نمادگرایی جزو عناصر اصلی در شکل گیری آثارتان محسوب می شود؟
– من در این باره نمی توانم نظر قطعی بدهم اگر شما در تصاویرم نماد یا استعاره مشاهده می کنید اینها از ناخودآگاه من می آیند و در کار حلول می یابند. یعنی من تلاش چندانی در این بابت انجام نمی دهم . هرچند این سئوال شما نقاش بودنم را برایم یادآوری کرد چون نماد و استعاره در نقاشی کاربرد مهمی دارند و شاید این نیز از نقاشی هایم وام گرفته شده است.
کمی راجع به روند نوشتن فیلمنامه و شکل گیری قصه در آن برایمان توضیح دهید . در واقع چگونه یک ایده را به فیلمنامه تبدیل می کنید؟
– همواره ایده اولیه فیلمنامه برایم با دیدن یک تصویر رخ می دهد و سپس این تصاویر تکثیر شده و فیلمنامه مرحله به مرحله شکل می گیرد و بعنوان مثال یک زمستان برای نخستن بار به ” سقالکسار” رفتم ؛ تالاب پوشیده از مه بود و فضای وهم آلود بکر و چشمگیری ایجاد کرده بود، و این تصویر شد ایده اولیه فیلم بازگشت . ولی در مرحله نوشتار و پرداخت جزئیات، فیلمنامه بارها بازنویسی و دچار تغییر و تحول می شود اما نهایتا منبع تغذیه من ، تصاویر عینی در کنار تصاویر ذهنی من هستند.
شما معلم هم هستید ، آیا دو شغل معلمی در کنار فیلمسازی که هر دو جزو اصناف فرهنگی محسوب می شوند می توانند مکمل یکدیگر باشند؟
– در ابتدای کار فیلمسازی ام متوجه این نکته نشده بودم ولی به مرور زمان معلمی و فیلمسازی من توانستند با یکدیگر همزیستی کنند ، هرچند زمینه اش هم مهیا بود. مثلا جشنواره فیلم رشد که بانی آن آموزش و پرورش است در واقع به اهمیت سینما در امر آموزش می پردازد که بنده افتخار کسب جوایز مهمی از آن جشنواره را دارم که شاید مورد توجه واقع شدن فیلمهایم در فستیوال رشد به علت معلم بودن من باشد و اگر اینطور است شما جواب سئوالتان را گرفته اید .
سینما سازنده و انتقال دهنده فرهنگ است . امید که فیلمسازان ایرانی با ساخت فیلمهای ارزشمند علاوه بر تلاش برای ارتقای فرهنگ جامعه ، سفیر خوبی برای فرهنگ کشورمان باشند.