داستان شورا و شورا نشینان این روزها بدجوری توذوق مردم زده است و گاهی هم به جای دعای خیر برای بانیانش، بد و بیراه و خدا نیامرزی نصیب می کنند!
اگر چه نفس مشارکت مردم در سرنوشتی که قانون و عرف اجتماعی بر آن تاکید دارد بسبار حایز اهمیت و تاثیر گذار در روند رشد، بالندگی و رسیدن به آرمان هایی است که ملت به دنبالش می دوند اما خدا نیامرزد آنانکه به هر بهانه در سرنوست مردم مداخله و آنقدر شیرازه ها را به ریخته و تعداد انتخاب ها را محدود و خالص می کنند که از کوزه اش طراود هر چه بخواهند!
این روزها هم به مدد همین مداخلات، شاهد ورود حداقل هایی در مراکز تصمیم گیری و سرنوشت سازی ملت هستیم که یا چشم و گوش بسته تحت فرمانند و یا آنقدر تیز و چابک و حرفه ای که تا ملت کمی رو بر می گردانند فورا جیبشان خالی می شود و حالا بماند که از شکوفه سرا یا از دل کوچه و خیابان و شهرستانی باشند که همولایتی ها در آن جمع اند اما هر چه هست تشت رسوایی اشان بانگ بسیار دارد!
نکته اما اینجاست که این رسوایی ها دامن بانیان را هم خواهد گرفت زیرا این رسم چرخه طبیعت رفتار است و اگر باوری نیست تنها کافی است به پشت سر نظر بیافکنند که شاهد بسیار ردیف شده است.
آقایان دیگر بس است و خلوص بیش از حد در دایره خویشان بلا شود و تاوان سخت دارد کمی به مردم بیاندیشید و به آنان اعتماد کنید که خود راه بهتر بر می گزینند!