زمانیکه دولت اصولگرایان با شعار عدالت خواهی احمدی نژاد در سال ۸۴به میدان آمد کسی باور نداشت که محصول کابینه او با نام محصولی گره بخورد که به قولی از مایه داران چند میلیاردی آن روزگاران بود و مردم هم ناباورانه نشسته بودند و سرمایه این دولتمرد را حساب و کتاب می کردند که از کجا و با کدام شتاب به اینجا رسیده است که البته واکنش ها نیز در آن زمان بر این موضوع گذشت و رییس دولت هم بی توجه به همه نقدها راه خودش را رفت!
اگرچه دادستان حضور دولتمردان میلیاردی در کابینه ها چیز جدیدی نیست و در هر دوره ای نمونه هایی از این خدمتگزاران را که همتی والا برای محرومیت زدایی دارند این ملت محروم رویت کرده اند اما آنچه تعجب برانگیز است عدم سنخیت شعارهایی است که این دولتیان وحامیان و روسای دولت ها در زمان انتخابات برای عدالت گستری و زدن رقیب با حربه های قالب کردن گفتمان محرومیت زدایی و از ابن دست چیزهای دم دستی و فریبکارانه تبلیغاتی است که باورکردن آن با برخی عملکردها چندان راحت نیست.
دولت سیزده هم گویا از ابن قاعده مستثنی نیست و اولین گام انحرافی در شعار این دولت عدالت محور و محروم زدا با معرفی وزیر سه هزار میلیاردی به قول نمایندگان مجلس یازدهم رویت شد، هر چند که خود آقای وزیر پیشنهادی ناکام مانده از صدارت گفته است سرایه داری بیش نیست!
نمی دانبم چه اصراری است برای انتخاب و گزینش آدم هایی که با برخی حرف ها و شعارها که اگر از روی صدق و راستگویی باشد، سازگار نیست و سووالی که مطرح است اینکه، مگر رییس دولت مسوول اختیار دار برای انتخاب همکاران کابینه خود نیست ؟
اگر اختیاری در این انتخاب ها دارد چرا با انچه گفته می شود سنخیتی نداشته و کسانیکه در عمل حداقل با این شعارهای دولت همخوانی ندارند با چه منطقی گزینش می شوند ؟
آیا بهتر نیست ویترین ها را با تابلو هایی همسو با شعارها بچینند تا مردم در این قاب حداقل احساس آرامش کنند.
البته کسی معترض به دارا بودن اهل دولت نیست بویژه اگر دولتمردان توان کسب مال حلال از زور و بازو و عقل و دانش و ابتکار خویش به دور از دور زدن قانون و برخورداری از امضاهای طلایی داشته و به رتبه های مادی بالا رسیده باشند اما هر طور محاسبه می کنید با عقل ایرانی سازگار نیست چرا که در این دوران کوتاه عمرکارمندی چگونه می توان سه هزار میلیارد تومان سرمایه جمع و جور کرد مگر آنکه جورش کنند!
حالا این ملت مانده اند و جوانان نا امید به آینده که فردای خود را در کف خیابان می جویند!