به گزارش ایرناپلاس، محمدمهدی اسماعیلی چندی پیش در نشستی با استادان پیشکسوت عرصه روزنامهنگاری و ارتباطات، بر ماموریت بازآرایی نظام رسانهای تاکید کرد. وی با یادآوری تاکید رهبر معظم انقلاب در مراسم تنفیذ ریاست جمهوری بر ضرورت بازآرایی جریان رسانهای در کشور گفت: «براساس تاکید معظمله، در این زمینه تمام تلاش خود را بهکار میگیریم و اساتید حوزه ارتباطات نیز باید در این مسیر به ما کمک کنند.»
وی افزود: «ما در زمینه بازآرایی جریان رسانهای کشور تاکنون جلسات متعددی با مدیران رسانههای مختلف داشتهایم و هم اکنون آماده انعقاد همکاری پژوهشی در این زمینه با دانشگاهها هستیم.» عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بر ضرورت اهتمام و توجه به تصویب نظام جامع رسانهای کشور تاکید کرد و گفت: «در این زمینه مصمم هستیم و نظام حقوق رسانهای را در دولت پیگیری می کنیم.»
در این زمینه با اکبر نصراللهی رئیس دانشکده علوم اجتماعی، ارتباطات و رسانه و مهدی رحمانیان مدیر مسئول روزنامه شرق و محمد پیرعلی مدیر مسئول روزنامه سیاستروز گفتوگو کردیم.
ضرورت درک درست از آرایش جدید رسانهای
نصراللهی درباره ضرورت و چگونگی بازآرایی جریان رسانهای کشور به خبرنگار ایرناپلاس گفت: بازسازی رسانهای یک انتخاب نیست بلکه ضرورت است. البته مقصود از گفتن ضرورت این است که وضع موجود رسانهها خوب نیست و آن را قبول نداریم. بنابراین ضرورت دارد اوضاع موجود، نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدهایی که رسانهها و رقبا و دشمنانشان دارند را به طور دقیق بشناسیم.
به عبارت دیگر برای بازسازی و بازآرایی رسانهای علاوه بر ضرورت شناسایی اوضاع موجود رسانههای داخلی، رقبا و دشمنان، باید درک درستی از آرایش جدید رسانهای داشته باشیم. یعنی بدانیم در عرصه رسانه چه تغییر و تحولاتی به واسطه پیشرفت تکنولوژیهای ارتباطی و دسترسیهای مخاطبان به رسانهها اتفاق افتاده است.
به گفته او، در گذشته کنشگری رسانهای، سیاسی، مذهبی، اقتصادی و … در انحصار حاکمیت یا صاحبان ثروت بوده است اما با پیشرفت فناوریهای ارتباطاتی از دهه ۱۹۹۰ به بعد، با پدیدهای به نام «ارتباط جمعی شخصی» مواجه شدیم که بر اساس آن مدل تولید، توزیع و مصرف رسانه مردم تغییر یافته است.
مردم پیش از این کنشگر رسانهای فعال نبودند؛ رسانهها در دسترسشان نبود و با تعداد محدودی از رسانهها در ارتباط بودند و فقط مصرفکننده تولیدات برخی رسانهها بودند که انحصار تولید و توزیع در اختیار آنها بوده است. اما از سال ۱۹۹۰ به بعد با پیشرفت فناوریهای ارتباطی، گسترش بسترهای اینترنتی و تاسیس و معرفی پلتفرمهای مختلف، مردم این امکان را پیدا کردند که علاوه بر مصرفکننده بودن، تولیدکننده و توزیع کننده پیامها باشند.
اگر رسانههای مسلط و رسمی بخواهند موضوعی را پنهان کرده و منتشر نکنند، خودِ مردم جریان رسانهای درست میکنند و رسانههای رسمی و مسئولان در زمینِ مردم و شهروندخبرنگار بازی میکنند که البته نمونههای زیادی را در کشور داشتهایم.وی افزود: بنابراین اگر قرار باشد بازآرایی و بازسازی رسانهای اتفاق بیفتد باید تحولات و آرایش جدید رسانهای را درک کنیم؛ یعنی رسانهها و مسئولان ما متوجه باشند که تنها تعداد معدودی از رسانهها، کنشگران رسانهای، سیاسی، اقتصادی، مذهبی و فرهنگی نیستند. بلکه رسانههای بسیاری کنشگر، تولیدکننده، توزیعکننده و مصرفکنندهاند. اگر رسانههای مسلط و رسمی بخواهند موضوعی را پنهان کرده و منتشر نکنند، خودِ مردم جریان رسانهای درست میکنند و رسانههای رسمی و مسئولان در زمین مردم و شهروندخبرنگار بازی میکنند که البته نمونههای زیادی را در کشور داشتهایم.
تاثیر فضای مجازی در کشور
این استاد دانشگاه درباره نقش فضای مجازی در بازآرایی جریان رسانهای کشور گفت: با تغییر و تحولاتی که در آرایش جدید رسانهای اتفاق افتاد، نظریه تاثیر فضای مجازی را به وضوح در ایران میتوانیم ببینیم؛ یعنی رسانههای اجتماعی و فضای مجازی برجستهساز، شتابزا و بازدارنده هستند و بهراحتی میتوانند هر موضوعی را بزرگنمایی کنند. برای نمونه اگر مسئولان بخواهند کاری را انجام دهند، مانع انجام آن کار میشوند یا اگر بخواهند کاری انجام ندهند یا با تاخیر انجام دهند، باعث میشوند در انجام آن تسریع کنند. بنابراین پیشرفت و فناوریهای ارتباطی باعث شد با پدیده تاثیر فضای مجازی در کشور رو بهرو شویم که نقش برجستهساز، شتابزا و بازدارنده دارند.
وی افزود: علاوه بر این ضرورت دارد که به طور دقیق مشخص کنیم از چه چیز وضع موجود رسانه ناراضی هستیم و آن را قبول نداریم. چرا اوضاع رسانهها به این شکل شده و اگر قرار باشد رسانههای ما با همین شیوه و فرآیند کار کنند چه پیامدها و زیانهایی متوجه کشور خواهد شد؟ در نهایت میخواهیم به کجا برسیم؟ اهداف و چشماندازمان چیست و چه تعریف عملیاتی از بازارهای رسانهای داریم؟ ابعاد بازآرایی رسانهای چیست و با چه ائتلاف، مراحل و برنامهای و چگونه میخواهیم راهبرد بازآرایی رسانهای را محقق کنیم.
مرجعیت رسانهای، در معرض خطر
نصراللهی درباره اهداف بازآرایی رسانهها گفت: به اعتقاد من بازآرایی رسانهای یک راهبرد و استراتژی برای رسیدن به اهدافمان است. این اهداف، داشتن رسانههای با تابآوری بالا و تراز انقلاب اسلامی است. در واقع هدفمان از راهبرد بازآرایی رسانهای میتواند بازدارندگی باشد؛ به این معنی که بتوانیم مانع تعرض بیشتر رسانههای غربی، معاند و غیرمسئول و همچنین پیشرفت و اثرگذاریشان شویم و آنها را در جایگاه موجودشان متوقف کنیم.
وی ادامه داد: هدف دیگر از بازآرایی رسانهای میتواند کسب مرجعیت رسانهای باشد. در حال حاضر مرجعیت رسانهای ما در معرض خطر است. وقتی رسانهها نتوانند در بحرانها و حوادث مختلف انتظارات مخاطبان را تامین کنند، گویی رسانهای نداریم. مانند این است که من نوعی دست دارم اما در مواقع ضروری دستم نمیتواند کار خود را انجام دهد.
در حال حاضر مرجعیت رسانهای ما در معرض خطر است. وقتی رسانهها نتوانند در بحرانها و حوادث مختلف انتظارات مخاطبان را تامین کنند، گویی رسانهای نداریم.به گفته او، هدف ما از بازآرایی رسانهای داشتنِ رسانههایی است که روایت نخست را در موضوعات ملی و بینالمللی داشته و جریانساز، چابک و قوی باشند. در نهایت آخرین هدفی که میتوانیم برای بازآرایی رسانهای در نظر بگیریم خروج از محاصره تبلیغاتی است. مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم به صراحت اشاره میکنند که کشور در محاصره تبلیغاتی است و بعدها بحث مربوط به جریان تحریف را مطرح میکنند. بنابراین هدفمان از بازآرایی رسانهای رسیدن به این موارد است. اما وضعیت موجود رسانههای ما به گونهای است که نمیتوان به این اهداف برسیم و ضرورت دارد که راهبرد بازآرایی و بازسازی را اتخاذ کنیم.
تاثیر تصویب نظام جامع رسانهای بر تسریع بازآراییها
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفته در زمینه تصویب نظام جامع رسانهای کشور مصمم بوده و قرار است که نظام حقوق رسانهای را در دولت پیگیری کنند. اما نظام جامع رسانهای کشور تا چه اندازه میتواند فضا را برای رسیدن به اهداف بازآرایی رسانه تسهیل و هموار کند؟
نصراللهی در این زمینه گفت: یکی از مشکلات یا مسائلی که در نقد وضع موجود رسانهایِ رسانههای کشور وجود دارد، مواردی همچون نداشتن نظام جامع رسانهای و اجماع بر موضوعها و مسائل استراتژیک، اعتقاد نداشتن مسئولان به رسانهها و متحول نشدن رسانهها متناسب با تحول فناوری، غفلت از تحلیل محوری، امیدآفرینی بدون استدلال، غلبه نگاه سیاسی در تاسیس و اداره رسانهها، ولنگاری در فضای مجازی، طرح مشکل به جای حل آن، غفلت از موضوعهای راهبردی و غیبت رسانهها در بُعد تخصصی مانند رسانه خاص جوانان، زنان و …، تاخیر در آغاز و تعجیل در پایان دادن به موضوعها و وقایع مهم، مشکل محتوا، عقبماندن محسوس از فضای مجازی در موضوعهای راهبردی، استفاده ناکافی از مزیت نسبی رسانههایی همچون مطبوعات و رادیو تلویزیون، رویدادمرکز و شهرتمحوری به جای فرآیند، مساله و مردممحوری، ناتوانی در طرح مخاطرات و بحرانهای نظام و ارائه راهحل. اینها از مهمترین مسائلی است که در کشور با آن مواجهایم.
به اعتقاد او، نظام جامع رسانهای میتواند کمک کند که در گام نخست بر این مسائل اجماع یابیم و مسائل و موضوعهای راهبردی کشور را بشناسیم و در گام دوم، با همافزایی و اجماعی که بین رسانهها و مسئولان اتفاق میافتد و مشخص شدن اهداف، ماموریتها و چارچوبهای قانونی بر مشکلاتمان غلبه کرده و بتوانیم این مسائل را حل کنیم.
به طور قطع تهیه و تصویب نظام جامع رسانهای و بازنگری در قوانین، ساختارها، رویکردها و آییننامهها میتواند به بازآرایی هر چه سریعتر رسانهها کمک کند. بدون انجام این موارد امکان ندارد بازسازی و بازآرایی رسانهای اتفاق بیفتد.
یکی از مشکلاتی که در نقد وضع موجود رسانهایِ رسانههای کشور وجود دارد، مواردی همچون نداشتن نظام جامع رسانهای و اجماع بر موضوعها و مسائل استراتژیک، اعتقاد نداشتن مسئولان به رسانهها و متحول نشدن رسانهها متناسب با تحول فناوری، غلبه نگاه سیاسی در تاسیس و اداره رسانهها، ولنگاری در فضای مجازی، عقبماندن محسوس از فضای مجازی در موضوعهای راهبردی، شهرتمحوری به جای فرآیند و … است.وی تاکید کرد: این اتفاقات ابتدا باید در سطح مسئولان، مدیران رسانهها، خبرنگاران و در قوانین نظام رسانهای و راهبردها بیفتد. باید به طور تدریجی، عقلانی، اقناعی، مشارکتی و اصولی باشد. بازآرایی و بازسازی باید با مشارکت همه ذینفعها اتفاق بیفتد. نمیشود یک اقدام و راهبرد بسیار مهم در عرصه رسانهای محقق شود، بدون اینکه بخشهای مختلفِ درگیرِ با آن موضوع در آن مشارکت یا اجماع نداشته باشند.
اجازه دهند رسانه خودش باشد
مهدی رحمانیان نیز درباره ضرورت بازآرایی جریان رسانهای کشور و تاثیر نظام جامع رسانهای بر آن، به خبرنگار ایرناپلاس گفت: برای پاسخ این پرسش به حکایتی اشاره میکنم. شخصی کودکی را در آغوش گرفته بود در حالی که کودک مدام بیتاب و گریه میکرد و آرام نمیشد. حکیمی رد شد و گفت: کودک را زمین بگذار. چنین کردند و به یکباره کودک آرام شد. گفتند حکمت این کار چیست؟ حکیم گفت: او از تو میترسد. به همین دلیل تا او را زمین گذاشتی آرام شد.
به اعتقاد من، داستان رسانه و مجموعه سیستمهای دولتی اعم از خود دولت و دستگاههای دیگر و نسبت آنها با رسانه، نسبت همان کودک با کسی است که او را به آغوش گرفته بود.
وی افزود: اگر به رسانه اجازه دهند که تنها خودش باشد، خود را بازآرایی خواهد کرد. یعنی ناچار است که خود را به روز، تنظیم و بالانس کند. مسالهای که در جامعه ما از گذشته وجود داشته و در حال حاضر هم وجود دارد و گویی در این دولت هم قرار است تقویت شود این است که همچنان این بچه را به آغوش میگیرند و فکر میکنند که با این کار مساله حل میشود. به اعتقاد من باید اجازه دهند که رسانه خودش باشد. در چنین شرایطی، دیگر به کارهایی که برخی دوستان و مسئولان دنبال انجام دادن آن هستند، نیازی نیست.
وی ادامه داد: در سیستم مدیریتی کشور، برای رسانه و البته سایر حوزهها مرتب نسخه میپیچیند. در رابطه با رسانه، یک تجربه جهانی وجود دارد. در واقع رسانه یک امر وارداتی است؛ یعنی ما آن را خلق نکردیم بلکه اگر آن را مانند دیگر صنایعی که وارد کشور شده فرض کنیم، متوجه میشویم آن هم وارد شده است؛ اما زمانی که رسانه وارد شد تقریبا بلافاصله و بیدرنگ سانسور هم در کشور ما به وجود آمد و برنامهاش این بوده که رسانه را محدود کند و در یک چارچوب خاص قرار دهد. در صورتی که در دنیایی که رسانه را خلق کرده، این همه سانسور وجود ندارد.
رحمانیان تاکید کرد: نمیگویم چارچوب وجود ندارد. بین چارچوب و سانسور تفاوت بسیاری است. بنابراین اگر هر چه سریعتر رسانهها با حکومت در یک چارچوبی به توافق برسند و خط قرمزها، مشخص و روشن تعریف شود دیگر سلیقهها حاکم نمیشود.
در حال حاضر در حوره رسانه به شدت درگیر سلیقههایی هستیم که به محدود و کنترل کردن رسانهها میل دارند. به اعتقاد من اگر از این سلیقههای متفاوت و کنترلهای غیرضروری دست بردارند، رسانه میتواند خود را بازآفرینی کند، کارکرد جدید داشته باشد و از خود تعریف جدیدی ارائه دهد.
رسانههای داخلی مرجعیت خود را به دست آورند
وی درباره فضای مجازی و تاثیر آن بر جریان رسانهای کشور افزود: در گذشته رسانه، به رسانههای مکتوب محدود بود اما در حال حاضر به چهار رسانه مکتوب محدود نیست و رسانه مکتوب ناخواسته و تحمیلی روز به روز میل به افول پیدا میکند. بنابراین شهروندرسانهای که در جامعه اتفاق افتاده ضمن محاسنی که دارد، اتفاقا آفتهایی هم دارد و باعث شده دروازهبانی خبر وجود نداشته باشد، هر خبر راست و دروغی منتشر شود و جامعه را تحت تاثیر خود قرار دهد.
به گفته او، اگر این کنترلها صورت نمیگرفت و رسانهها میتوانستند نقش خود را خوب بازی کنند، در حال حاضر با چنین بلبشو رسانهای در جامعه مواجه نبودیم. بنابراین ضرورت دارد رسانههای رسمی و شناسنامهدار از یک آزادی عملی نسبی برخوردار باشند. چون این محدودیتها باعث شده، مرجعیت رسانهای از کشور رخت ببندد و به سمت بیرون از این مرز و بوم برود. این اتفاق برای جامعه ما بزرگترین آفت است.
رحمانیان به ضرورت تعامل بین حاکمیت و رسانهها تاکید کرد و افزود: چندی پیش در کلابهاوس، یکی از کارشناسان بیرون از کشور حضور پیدا کرد. این کارشناس با شخص دیگری که در ارتباط بود گفت: ایشان بر این مساله تاکید داشته که اگر برایش شرایطی فراهم شود که بتواند در رسانههای داخلی حرف بزند، مطلقا با رسانههای بیرونی صحبت نمیکند. معنا و مفهوم این اتفاق این است که چون مرجعیت را از رسانههای داخلی خواسته یا ناخواسته گرفتهایم، مرجعیت به بیرون از مرزها میل پیدا کرده است. باید کاری کنیم که رسانههای داخلی مرجعیت خود را دوباره به دست آورند. این اتفاق شدنی است البته اگر تعامل بین حاکمیت و رسانهها برقرار شود.
بازآرایی رسانهها یک بحث فرابخشی است
محمد پیرعلی نیز درباره چگونگی بازآرایی جریان رسانهای کشور به ایرناپلاس گفت: هدفی که به آن اشاره شد برای نخستینبار نیست که طرح میشود. در سالهای گذشته وزیران پیشین و مسئولان ذیربط تلاش کردند که در این زمینه اقداماتی انجام دهند اما توفیق چندانی پیدا نکردند؛ چون حل این موضوع یک بحث فرابخشی است. یعنی فقط در دایره اختیارات یک وزارتخانه نیست. این بحث، شمولیت کلانی دارد و دستگاهها و نهادهای متعددی درگیر این قضیه هستند.
وی افزود: به این شکل نیست که بازآرایی فضای رسانه را تنها به معاونت مطبوعاتی معطوف کرد. در واقع معاونت مطبوعاتی برخی کارهای صنفی مطبوعاتی را انجام میدهد. برای بازآرایی عمقی و اینکه یک کار عمیق، جدی و ماندگار انجام شود، ابتدا باید به این درک برسیم که این یک موضوع فرابخشی است و از طرف دیگر هم زودبازده نیست. یعنی به این شکل نیست که فکر کنید در یک دوره دو تا چهار ساله به این موضوع دست پیدا میکنیم.
برای بازآرایی عمقی جریان رسانه و اینکه یک کار عمیق، جدی و ماندگار انجام شود، ابتدا باید به این درک برسیم که این یک موضوع فرابخشی است و از طرف دیگر هم زودبازده نیست. یعنی به این شکل نیست که فکر کنید در یک دوره دو تا چهار ساله به این موضوع دست پیدا میکنیم.به گفته او، چیزی که در حال حاضر به عنوان رسانه در کشور میبینید، موجودی است که از همان طفولیتش به شکل ناقص وارد عرصه فضای عمومی کشور شده است. فضای عمومیِ حال حاضر رسانهها به دلیل شرایط اکنون نیست بلکه محصول چندین دهه است که به این مرحله رسیده. به همین دلیل نمیتوان به این سادگی فضا را اصلاح و بهروز و بازآرایی را به معنای عمیقش عملیاتی کرد. این مساله به طور قطع نیازمند حوصله و البته برنامه است.
فضای مجازی و نقش تسریعکنندهاش
وی درباره چگونگی عملکرد دولتها برای رسیدن به این هدف بیان کرد: ابتدا باید وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی که پیشانی کار است، به عنوان متولی، برنامه جدی داشته باشد و آغاز به کار کند و سپس دولتهای بعدی این راه را ادامه دهند تا به رسانهای با آن نگاهی که همگی قبول داریم، برسیم. البته منظور، رسانهای است که بشود نقش اساسی خود را در فضا و افکار عمومی جامعه بازی کند. در غیر این صورت مانند دفعههای گذشته ممکن است برخی کارهای سطحی، معمولی و تغییرات کوچکی در برخی فرآیندها حاصل شود که البته مُراد از بازآفرینی اینها نیست.
پیرعلی درباره تاثیر فضای مجازی بر بازآرایی رسانهها افزود: فضای مجازی بیشتر به ما نشان داد که در زمینه نیازمندی به بازآرایی فضای رسانهای تا چه اندازه دچار عقبماندگی شدهایم و اینکه در این زمینه تا چه اندازه جای کار داریم و از سطح مطلوبمان فاصله داریم.
آسیبهای جدی که به فضای مجازی کنونی وارد شده به این دلیل است که برنامهای نداشتیم و منفعلانه عمل کردیم. در حال حاضر اگر بعد از فضای مجازی یک فصل جدید از رسانه مطرح شود در آنجا دوباره منفعل خواهیم بود. چون اساسا برنامهای نداریم و نشستهایم هر چیزی که اتفاق بیفتد براساس آن عمل و دستوپنجه نرم کنیم. فضای مجازی توانسته تسریع کند و کاتالیزور باشد که زودتر متوجه شویم در بحث رسانه عقبماندگی داریم.
مشکلات عدیده فضای صنفی رسانهها
مدیر مسئول روزنامه سیاستروز درباره نظام جامع رسانهای و ارتباط آن با بازآرایی رسانهها افزود: نظام جامع رسانهای عبارت ثقیل و سنگینی است و از طرف دیگر باید آن را تقلیل داد. در واقع نظام جامع رسانهای همه ابعاد، موضوعها و حتی همان بازآرایی را با نگاهی که عنوان شد، خیلی کلان میبیند.
باید یک فرابخشی در نظام جامعه رسانهای دیده شود. به نظر میرسد در حال حاضر فقط میتوان برخی کارهای صنفی معمول را سامان داد. البته این کارها هم ساده نیستند و سنگیناند. فضای صنفی رسانهها با مشکلات عدیدهای دست به گریبان است و همه این مشکلات صنفی را میشناسند. اما برای اینکه این مشکل را حل کنند نیازمند شهامت و جسارتاند.
به نظرم، متولیان مربوط به وزارت ارشاد باید به موضوع دقیق نگاه کنند و برخی از مسائل صنفی رسانهها را میتوان نه به صورت مُسکنوار بلکه یک مقدار دقیقتر برطرف کنیم و مسائل به صورت اجماع یا خرد جمعی متولیان و افرادی که صاحب رسانهاند، حلوفصل شود. البته وارد جزئیات نمیشوم چون بحث مفصلی است. اما در کل نیازمند کار جدی است و جسارت و شهامت میخواهد. چون شاید هر کسی به لحاظ سیاسی آمادگی این را نداشته باشد که وارد چنین فضایی شود و بخواهد این مشکلات را به شیوه اساسی برطرف کند.