“برای کار تئاتر در خوشبینانه ترین حالت باید نیمی از زندگی و تمام ِ فکر و ذکرت را صرف کنی . به خاطر تئاتر همه جور رنجی را به جان بخری و انتظار نداشته باشی که در ازایش چیزی به تو برسد. جز اینکه مزه ی شیرین خلاقیت را بچشی.مزه ی شیرین تولدِ یک ارزش هنری را.”
این بخشی از گفته های زهرا میری بازیگر جوان و توانمند تئاتر و سینمای گیلان در باب فعالیت بعنوان یک هنرمند تئاتر است . زهرا میری با ۳۱ سال سن ، یازده سال تجربه جدی تئاتر را پشت سر گذاشته . او در نمایشهایی چون ” ما پول نمیدیم ، ” محاله که فکر کنید اینطوری هم ممکنه بشه “، ” قضیه ی متران پاژ ” بعنوان بازیگر نقش اول زن حضور داشته و در فیلم کوتاه ” زمانه ” سریال ” وارش ” و ” گیلدخت ” نیز نقش آفرینی کرده است. میری اخیرا نیز در جشنواره تئاتر استانی به طور مشترک با هنرمند دیگری مقام سوم بازیگری را از آن خود کرد.
این بانوی هنرمند بر این باور است که هنرِ تئاتر یک الگوی زندگی بر صحنه ی نمایش است. شبیه یک آینه که فرهنگ آن جامعه را بر روی صحنه به مخاطبانش بازتاب می دهد . مخاطبانی که می توانند فراتر از آن جامعه باشند.
اما هنر همیشه این بازوهای توانای نامرئی را دارد که هوشمندانه ، زیرکانه و خردمندانه پیامها و ارزشهایی را به مخاطبانش منتقل و به جامعه اضافه کند. پس می تواند از طرف گروه تولید کننده اش تاثیرگذار باشد .
هر آنچه بر صحنه اجرا و گفته می شود می تواند بر ذهن و جان تماشاگر تاثیر عمیق و بلند مدت بگذارد و اتفاقا این مهم ترین نکته در تئاتر است و دقیقا پیامی است که یک کارگردان دغدغه مند که جامعه ی خود را خوب می شناسد با انتخاب هوشمندانه ی یک متن و کمک گرفتن از عوامل اجرایی می تواند در آن جامعه بسیار نقش آفرین باشد.
میری معتقد است: یک بازیگرِ توانمند و هوشیار می تواند با به کارگیری درست و به جا از عناصر و ابزار بازیگری به مخاطب خودش نزدیکتر شود و فرآیند ارتباطی مطلوبتری را ایجاد کند و تاثیر بیشتری بگذارد و آنقدر فاصله ی اجراکنندگان و دریافت گران را نزدیک کند تا در نتیجه مطابق انتظار مجموعه عوامل بازخوردهایی را از سمت گیرنده، دریافت کند.
از وی در باره این که آیا بازیگری صرفا با تمرین و آموزش امکان پذیر است یا نیاز به استعداد نیز دارد جویا می شوم .
این هنرمند جوان پاسخ می دهد:به نظرِ من علاقمندِ به یک هنر باید در درجه ی اول استعدادِ آن هنر را نیز داشته باشد؛ و متاسفانه استعداد چیزی نیست که بشود به کسی درس داد. یا فردی دارد یا ندارد. تنها می شود با سعی و تلاش و ممارست خودِ شخص و راهنمایی و کمک گرفتن و خوب گوش دادن به یک استاد، استعداد را پرورش داد. چیزی که من در ابتدای ورودم به کلاس بازیگری نزد استاد محمدرضا حسین زاده فرا گرفتم. اینکه چطور با صداقت و جدیت در کارِ تئاتر تلاش کنم و با مطالعه، دانش ِ تئاتریم را بالا ببرم و خودم را به عنوان یک بازیگرِ هوشمند پرورش دهم و همیشه آماده نگه دارم.
این بازیگر اندیشمند و سختکوش در خصوص تفاوتهای کار نمایش در شهرستان و مرکز کشور می گوید: کار تئاتر اصولا سخت و در شهرستان سخت تر است. تمرکز گرایی در پایتخت و در واقع متمرکز شدن اکثر مراکز فرهنگی هنری، کلاسهای آموزشی و نیروهای متخصص در تهران و مراکز استانها باعث می شود گروه های هنری در شهرستانها مظلوم واقع شوند و مشقتهای بیشتری را در این راه به جان بخرند. سختی ها و مشقتهایی که تحمل آنها بدون هیچ چشمداشت مالی در نظر دیگران با هیچ منطقی جور در نمی آید و فقط می تواند پای یک عشق در میان باشد ! چون باید در این راه خودت را وقف کنی.
این بازیگر خوش آتیه ی تئاتر گیلان در مورد شیوه انتخاب نمایش برای کار می گوید: در ابتدا پروژه ای رو برای کار کردن انتخاب می کنم که در وهله ی اول به کارگردانش اعتماد و اطمینان دارم.
چون وقتی کارگردانت را باور داشته باشی ،اطمینان داری که زمان، انرژی و استعدادت به درستی هزینه می شود می توانی با خیالِ راحت، فرمانِ ضمیر بازیگری ات را در اختیارش قرار بدهی .
میری، روند آماده شدن برای نمایش را چنین شرح می دهد : من در شروع دورخوانی متنِ نمایش سعی می کنم با راهنمایی کارگردان و طی گفتگوهایی که در جلسات تحلیل متن صورت می گیرد ، با شناخت کاراکتر، حتی ابتدایی ترین خصوصیات فردی و با به کار بردن عناصر بازیگری که در اختیاردارم، بتوانم ساده ترین و کوچکترین لحظه از زندگی و روح و روان آدمی را که قرار است بر صحنه به مخاطب معرفی کنم، بیافرینم؛ و با انتخاب لحنی درست در ابتدا مفهومِ دیالوگها ها را در موقعیتها درک و حفظ کنم تا فکرِ پشتِ دیالوگها روشن بشود نه صرفا ظاهر و روی عبارتها.
او با شوق ادامه می دهد: تمام تلاشم را میکنم تا با توجه دقیق به همه ی مواردِ معمول و غیرمعمولِ روزمره، گنجینه ی حافظه ام را قوی کنم تا از آنها در کوچکترین موقعیت و وضعیتی که نویسنده خلق کرده به باورکردنی ترین شکل ممکن بهره ببرم و نکاتی را که کارگردان در جلسات تمرین گوشزد می کند با تمرکز، جذب وجودم کنم و با بهره بردن از حافظه ،تخیل و خلاقیت هرچه بیشتر تلاش کنم تا “منِ ” درونم را با نقش هماهنگ کنم ؛ و هیچگاه نا امید و خسته نشوم و با خودم تکرار کنم تا کار و حوصله هست، شکست راهی ندارد.
این بازیگر کوشا در مورد کیفیت جشنواره تئاتر گیلان و وضعیت داوری ها یادآور می شود: جشنواره ی امسال تجربه ی خوبی بود هرچند که داوری همیشه به نحوی سلیقه ای است اما باور دارم که نگاه ِ تیزبینِ مخاطب هیچگاه اشتباه نمی کند و در نهایت تاریخ و مخاطب است که ماندگاری را معلوم می کند برای همین نباید به آرای اول و دومی اهمیت داد. کارِ خوب در صورت استمرار دیده می شود و جایگاه خودش را پیدا می کند و جایزه ی واقعی هم همین است. چون در نهایت موفقیت با کارِ خوب به دست می آید و مهم این است که تو به خودت باور داشته باشی و هرگز نا امید نشوی !