تحولات افغانستان در پی خروج بحث برانگیز نیروهای آمریکایی و همچنین به قدرت رسیدن طالبان در حالی ادامه داشت که انتشار ویدیویی غیرمنتظره همگان را غافلگیر کرد.در بیستمین سالگرد حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر، “ایمن الظواهری”، رهبر گروه تروریستی القاعده ویدیوی جدیدی را منتشر و به شایعات منتشر شده در خصوص مرگش پایان داد. اما همه چیز قطعا به رد شایعات مرگ مربوط نمی شود و انتشار این ویدیو در سالگرد یکی از تاثیرگذارترین اتفاقات تاریخ طی دو دهه اخیر می تواند حاوی پیام های مهمی برای رمزگشایی باشد.اگرچه«محمد نعیم»سخنگوی دفتر سیاسی طالبان در قطر پناه دادن به «ایمن الظواهری» در افغانستان را رد می کند، اما پرسش اصلی این است که با قدرت گرفتن طالبان،روابط این گروه با القاعده در چه مسیری قرار خواهد گرفت و آیا افغانستان به مأمن گروه های تروریستی بدل خواهد شد؟ ریتا کاتز، محقق و پژوهشگر تروریسم و مدیرمسئول مرکز “سایت ” در مقاله ای برای فارن پالیسی این موضوع را بررسی کرده و معتقد است که افغانستان به مرکزی برای گروه های بنیادگرا و افراطی تبدیل خواهد شد. مشروح این مقاله به شرح زیر است:
بیست سال پس از ویرانگرترین حملات تروریستی در خاک آمریکا، خروج ایالات متحده از افغانستان – و تصرف فوری این کشور توسط طالبان – بزرگترین تقویت القاعده و جنبش جهادی جهانی پس از ۱۱ سپتامبر است.
چه اتفاقی برای مردم و کشور می افتد پس از اینکه جنگ های ابدی پایان می یابند؟ شکی نیست که پیروزی های طالبان چیزی است که جشن جامعه القاعده در سالروز ۱۱ سپتامبر امسال را بسیار باشکوه تر از سال های گذشته کرده است. القاعده به همراه حامیان خود و گروه های رسانه ای متحد، رسانه های اجتماعی را با انبوهی از مطالب آماده کرده است: سخنرانی های رهبری، پوسترها، هشتگ های تعیین شده و کل کانال های اختصاص یافته به ۱۱ سپتامبر. یکی از گروه های رسانه ای وابسته به القاعده حتی یک فیلم مستندوار را تهیه کرده که بدون تعجب از فیلم های طالبان نیز در آن استفاده شده است.
القاعده مرکزی و وابستگان آن، علمای همسو و گروه های رسانه های اجتماعی، همگی شادی خود را ابراز کرده و احساس پیروزی مشترکی دارند. القاعده در شبه جزیره عربستان فتح طالبان را “آغاز یک تحول محوری” نامید. شاخه آفریقای شمالی القاعده و شاخه های مستقر در ساحل به طور مشترک گفتند که جهاد شبه نظامی تنها “راه رسیدن به جلال است”. در همین حال تروریست ها در سراسر جهان در مورد هجرت جهادی جدید (مهاجرت) به افغانستان فکر می کنند و ادعا می کنند که این کشور اکنون به طور مسلم “مرکز جهاد جهانی” است.
دو دهه از زمانی که طالبان از تسلیم اسامه بن لادن به ایالات متحده امتناع می کرد می گذرد و این گروه اکنون با شرایط توافقنامه دوحه موافقت کرده که اجازه نمی دهد القاعده از خاک افغانستان برای حمله علیه ایالات متحده استفاده کند. آیا طالبان با میزبانی گروهی که دقیقاً این کار را انجام داده اند، قدرت جدید خود را به خطر می اندازند؟
درست است که طالبان دیگر آن گروه سال ۲۰۰۱ نیست. آنها از نظر نظامی بسیار قدرتمندتر هستند و پس از تصرف افغانستان، با رهبران منطقه ارتباط برقرار کرده و راه خود را به جامعه بین المللی هدایت می کنند. آنها حتی یک کارزار روابط عمومی جهانی با دقت را تشکیل داده اند: کنفرانس های مطبوعاتی، وعده های مدنی، حضور گسترده آنلاین، و مقالاتی که رفتارهای خوب با زنان را نوید می دهد.
با این حال، فعالیت طالبان در سال های اخیر – و همچنین القاعده – نشان می دهد که آنها قصد قطع روابط با شریک دیرینه خود را ندارند.
طالبان چند چهره دارند. جنبه مدنی آنها به جامعه بین المللی نشان داده می شود، و طرف دیگر تنها مخاطبی است که اهمیت دارد: جهادگران متحد و حامیان اسلام گرای افراطی. و هنگامی که خروج آمریکا آغاز شد، طالبان برای نشان دادن رنگ های واقعی خود به دومی از هیچ تلاشی کوتاهی نکردند.
در ۳۱ آگوست، در آخرین ساعات خروج آمریکا، طالبان شماره جدیدی از نشریه عربستانی خود به نام السومود را منتشر کرد. در آن، گروه با اتهاماتی که از سوی دشمن منطقه ای خود، داعش، مطرح می شود، مبنی بر اینکه طالبان به دلیل توافق دوحه به مامور ایالات متحده تبدیل شده اند، مخالفت کرد.
طالبان بدون هیچ ابهامی به خوانندگان اطمینان داد “طالبان امروز هیچ تفاوتی با طالبان دیروز ندارند، با همان ایدئولوژی دقیق از زمان تصدی مسئولیت در ۱۹۹۶ و هر کس که خلاف این را بگوید یا آن را با تصویری متفاوت به بازار عرضه کند، یا از آغاز از ایدئولوژی طالبان غافل بوده یا به نوعی به انحراف و تغییر فکر می کند. ”
از یازده سپتامبر تا به امروز، طالبان یک بازی لفظی از تناقضات را به پیش برده است: حملات ۱۱ سپتامبر را پذیرفته اند در حالی که ادعا می کنند هیچ مدرکی وجود ندارد که آنها را به بن لادن وصل کند.
داعش مدتهاست که طالبان را به عنوان سازمان مرتد درنظر می گیرد،به این امید که اعضای ناراضی را به صفوف خود بکشاند.با این وجود طالبان هرگز این اتهامات را تا این حد برجسته تا زمان خروج کامل ایالات متحده از افغانستان نپذیرفته اند.
این تنها یکی از سرنخ های اخیر در مورد وضعیت گروه بود. در اول سپتامبر، یک روز پس از آنکه ارتش ایالات متحده آخرین سربازان خود را به خانه آورد، طالبان سومین قسمت از مجموعه ویدئویی نیروهای پیروزمند خود را از طریق رادیو تلویزیونی دولتی این کشور قبل از پخش آنلاین آن پخش کرد.
طالبان بیش از یک هفته انتشار این فیلم را تبلیغ می کرد. در این نمایش تلویزیونی، بدون شگفتی، تلاش شد طالبان را از حملات ۱۱ سپتامبر دور کند در حالی که آنها را “نتیجه سیاست تجاوزگری ایالات متحده علیه جهان اسلام” می داند. طالبان همچنین ازمردم افغانستان خواست در هر لحظه مایل باشند “از استقلال، سرزمین و نظام اسلامی دفاع کنند.
این نوع پیام ها چیز جدیدی نیست. از ۱۱ سپتامبر تا به امروز، طالبان یک بازی بدیع تناقضات را انجام داده است: حملات ۱۱ سپتامبر را پذیرفتیم در حالی که ادعا می شد هیچ مدرکی وجود ندارد که آنها را به بن لادن وصل کند. یک ویدیوی پشتو زبان طالبان از ژوئیه ۲۰۱۹ توصیف ۱۱ سپتامبر را یک “سیلی سنگین” به “چهره تیره” شهروندان آمریکایی تلقی می کند و این رویدادها را “نتیجه سیاست های مداخله جویانه آمریکا و نه اقدامات طالبان توصیف می کند.
بنابراین، اگر طالبان همان طالبانی هستند که خود ادعا می کنند، القاعده دقیقاً باید از آنها چه انتظاری داشته باشد؟
اغلب گفته می شود که القاعده به طالبان وفادار شده است. با این حال، اغلب به همان اندازه نمی توان فهمید که این تعهد چقدر وزن دارد.
این تعهد، که بیعت نامیده می شود، بیش از یک حرکت صرف اتحاد است. این یک رابطه احترام انگیز و مقدس است که به ندرت لغو می شود. چیزی که تا به امروز ادامه دارد.
اسامه بن لادن در دهه ۱۹۹۰ با ملا عمر رهبر وقت طالبان و هر رهبر و جنگجوی القاعده نیز بیعت کرد. در سال ۲۰۱۶، به دنبال کشته شدن ملا منصور رئیس گروه طالبان، القاعده ویدئویی ۱۴ دقیقه ای منتشر کرد که در آن ایمن الظواهری، رهبر فعلی خود، بار دیگر با طالبان بیعت کرد- این بار با رهبر جدید این گروه، هیبت الله آخوندزاده.
القاعده حکومت آخوندزاده را در اوج اسلام قرار می دهد- از جهاتی شبیه اعتباراتی که داعش به خلیفه های خود اعطا کرد.
ظواهری که از طرف القاعده مرکزی و وابستگان آن در سومالی، یمن، شمال آفریقا و فراتر از آن صحبت می کرد، اظهار داشت: “من به عنوان امیر [القاعده] با شما تجدید بیعت می کنم و روش شیخ اسامه را تجدید می کنم. خداوند او را بیامرزد، در حالی که از امت اسلامی می خواهد که از طالبان حمایت کرده و با آن بیعت کنند.
ظواهری که آخوندزاده را “امیر مومنان” خطاب می کند، می گوید: “ما برای ایجاد خلافت در روش نبوی بیعت می کنیم. ” “ما سربازان و حامیان شما و گروهی در میان تشکیلات شما هستیم. “