شرایط کشور حال خوشی ندارد چه از نظر اقتصادی و فرهنگی، اجتماعی و چه از نظر سیاسی که همه اش برمی گردد به رویکرد اشتباهی حکمرانی یکدست سازی که این سال ها به اشتباه دست افرادی سپرده شد با حداقل های دانش و تجربه و برخوردار از رویه های بنیاد گرایی که در موفقیت تنها صدای شعارشان بلند است.
این صداهای بلند که در پی ساکت و به حاشیه کشیده راندن اهل فهم و اندیشیدن قد کشیده است حالا با تمام توان در پی گسترش دیدگاهها و فهم ناپخته خویش از این دست حکمرانی بر ملت و کشوری است که ریشه در تاریخ دارد و به این می بالد او در ابنجا ریشه در خاک است!
حالا اما در این شرایط حساس که هر چند روزنه ها گشوده نیست و یکدست سازان در پی خالص سازی اطراف برای بهره مندی منافع بیشتر از عدم حضور و مشارکت مردم در سرنوشت خویشند باید به این اضافه خواهی ها اعتراض و دست رد محکم بر سینه انان زد و با نه بزرگی مثل همه بزنگاههای تاریخی در روزگار سخت و سرد به آنان نهیب داد.
باید نشان داد که ملت ایران اهل اعتراض و تعقل است و همانطور که بارها خواسته هایش را به رخ کشید و پای هزبنه اش ایستاد اکنون نیز پای مطالباتش نشسته است.
اینک اما هنوز راه اعتراض پای صندوق ها گشوده است و در این فرصت حداقلی هم در اعتراض به آنچه بانیان یکدست و خالص سازی می جویند باید نه گفت و بازی مهندسی برد بردشان را که دلخوش از به بی رمقی مردم در مشار کت تجسم کرده اند با انتخاب از میان همین گزینه های حداقلی خراب کرد.
بازی اینجا نه گفتن و رای اعتراضی است نه سکوت و نیامدن پای تغییر که بس خطرناک در تداوم وضع موجود!