این روزها داستان واگرایی جمعی از چهره های ورزشی و هنری و به نوعی سلبریتی ها از نظام سیاسی حاکم در کشور و انتقاد از رویه های حکمرانی در پی پیوستن به موج اعتراض ها تقریبا سوژه هرروزه و دغدغه ذهنی بخش هایی از مدیریت فرهنگی و اجتماعی در کشور شده است که در واکنش به گفته ها و موضع گیری این افراد دست به انتقادهای متقابل و گاهی افشاگری از زندگی شخصی و اجتماعی آنان زده می شود.
از اینکه مشهور شدن و معروفیت این چهره ها که این روزها کابوس و به تعبیری بلای جان سیاست های دستگاههای متولی شده اند از یک بعد به استعداد انان برمی گردد شکی نیست اما از دیگر سو به فراهم کردن بسترهای رشدی برمی گردد که متولیان اصلی همین سیاست گذاران و مسوولان پیدا و پنهان هستند و انچه را که باید مورد نکوهش قرار داد سیاست های اشتباهی بسیاری از راه‌هایی است که به این سرانجام ختم شده است.
وقتی جریانی حاکم بر سرنوشت کشور بدون فرانگری و جامعه نگری با دخالت سیاست های تک بعدی و پیچیدن نسخه های اشتباهی به حوزه های اجتماعی تمام تلاش خود را معطوف به حذف چهره ها و نخبگان با اصالت و مستقل می کند شرایط برای بازیگرانی فراهم می شود که با نگاه سودجویانه از فضا و موقعیت ها با چسبندگی های مرموزانه پای به عرصه می گذارند و با اندک حرفه و تلاش بهره مند از تمام منافع و موقعیت ها و گاهی رانت های ویژه ایجاد شده می شوند.
این افراد چون از ابتدا با کم جوهری و ماهیت وجودی تنها به منفعت خویش می اندیشند و هیچ تعلقی به منافع ملی و مردم و جامعه خویش یا ندارند و یا حداقل در معامله و سوداگری انرا قرار می دهند در سر بزنگاه‌ها نیز با جا خالی دادن و توسل به هر شاخ و برگی خواهان گریز و به سمت عاقبت اندیشی خویشند و سرانجام هم دست متولیان و بانیان ظهور و بروز خویش را در حنا می گذارند.
هر چند از نگاه حکمرانی خوب باید از تمام ظرفیت ها برای مصالح و منافع کشور بهره مند شد و حتی از این افراد حداقلی نیز نباید در مسیر بهره مندی طرفیت ها عافل شد اما مشکل اساسی نبود فهم حکمرانی منطقی در بسیاری از حوزه های تصمیم گیری بویژه در بخش فرهنگی و اجتماعی با ابعاد و تاثیرات خاصی آن است که چندان عاقبت کارها به تحلیل و تفسیر پرداخته ننی شود.حوزه های اجتماعی و فرهنگی به دلیل ماهیت خاص آنها همواره از چالش برانگیز ترین بخش ها هستند که می بایست با ظرافت و حساسیت خاص مهندسی و مدیریت شوند و به دلیل به هم تنیده بودن این بخش با بدنه جامعه هر گونه اشتباه و رفتن در مسیر اشتباهی موجب خسارت های فراوان بویژه در حوزه سرمایه های اجتماعی و بی اعتمادی خواهد شد.
مشکل امروز جامعه در فضای کاهش تهدیدات اجتماعی و از بین رفتن سرمایه ها، انتخاب های ناصحیح در مسیر تولید چهره ها و برجسته سازی شخصیت هایی است که از کارایی های لازم برای نفوذ و اثربخشی در بدنه جامعه برخوردار نیستند و انانکه از این قدرت و رهبری برخوردار بودند با سیاست های اشتباهی به حاشیه رانده شده اند و روی دست سیاستگذاران ،اشتباهی ها باد کرده اند!
