در دوره همهگیری بیماری کرونا، درک ما از گذشت زمان، بیش از هر زمان دیگری متفاوت شده است. چیزی که انگار در دوران کرونا بیشتر آن را درک میکنیم؛ انگار از بهار ۱۰ سال گذشته است، در نقطۀ مقابل وقتی یک لحظه فکر میکنیم که امروز چهارشنبه است باورمان نمیشود که به همین زودی یک هفته گذشت، انگار همین دیروز بود! در ادبیات و رمانها در مورد تجربۀ گذر زمان در زمانۀ بیماریهای همهگیر چیزهایی میشود پیدا کرد اما دانشمندانی که درباره مغز پژوهش میکنند پاسخهایی برای این شکل متفاوت از تجربۀ گذر زمان دارند.
در یک مطالعه علمی یک تیم تحقیقاتی مستقر در دالاس شواهدی در مورد سلولهای مربوط به تجربه و درک زمان را گزارش میکنند. این محققان طی چند سال پژوهش مستمر توانستهاند که سلولهایی عصبی را در مغز جوندگان شناسایی کنند که مسئول درک فواصل زمانی هستند و این فواصل را ردیابی میکنند. این یافته میتواند گام بزرگی به سمت فهم عملکرد ذهن در درک زمان باشد. اگر اینطور باشد آن وقت باید در یافتههای قبلی در مورد مسئلۀ زمان در مغز بازنگری کرد. بر خلاف آنچه قبلاً در این زمینه گفته میشد به نظر میرسد که چیزی به نام سلولهای زمانی در مغز نداریم، همچنین هیچ ساعت عصبیای هم در مغز وجود ندارد بلکه آنچه هست پاسخ سلولهای عصبی به تغییر عملکرد سایر سلولهای عصبی است. یعنی سلولهای عصبی مغز تغییرات سلولهای عصبی دیگر را ردیابی میکنند و در پاسخ به این تغییرات خودشان نیز تغییر میکنند. به همین خاطر پرسش اصلی در این مطالعات جدید این است که سلولهای عصبی و نحوه عملکردشان چگونه بر درک ما از زمان تأثیرگذار هستند.
درک «زمان» و ارتباط آن با عادات و خاطرهها
در یک مطالعه که در دانشگاه ساوت وسترن آمریکا صورت گرفت، یک جراح مغز شلیکها و امواج سلولهای عصبی را در ناحیۀ گیجگاهی در اعماق مغز تجزیه و تحلیل کرد. این ناحیه مسئول شکلگیری و بازیابی حافظه نیز هست. خاطرات باید به شکل خاصی ثبت شوند تا بتوانند ترتیب زمانی به خود بگیرند و تقدم و تأخرشان مشخص شود. امواج عصبی ۲۷ فرد مبتلا به صرع که تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند و تحت مراقبت بودند مورد بررسی قرار گرفت. در این بیماران الکترودها باید در عمق مغز کاشته شوند تا محل بروز صرع در مغز مشخص شود. در حالی که این بیماران بازی رایانهای مرتبط با سنجش حافظه را انجام میدادند، محققان الگوی شلیک عصبی و امواج مغزی را بررسی میکردند. فهرستی از واژهها با فاصله سی ثانیه به این افراد ارائه میشد و آنها فرصت داشتند طی سی ثانیه هرتعداد واژه که به خاطر میآورند را ذکر کنند.
محققان دریافتند که در حین به یادآوری واژگان در ناحیه خاصی از مغز شلیکِ عصبی وجود دارد. این شلیک بین دو تا ۵ ثانیه طول میکشید. این شلیک عصبی تنها به زمان مربوط بود و نه هیچ چیز دیگر به این معنا که از یک نقطۀ مغز به فواصل دو تا ۵ ثانیه یک شلیک عصبی به نقطۀ دیگری (که مسئول یادآوری است) اتفاق میافتاد و زمانی که این شلیک اتفاق میافتاد یادآوری بهتری انجام میشد. احتمالاً این شلیک به ترتیبِ حفظ کردن کلمات مربوط بود (تقدم و تأخر آنها) و وقتی اتفاق میافتاد آزمودنی با ترتیب بهتری کلمات حفظ شده را بیان میکرد.
این سلولها کارشان این است که اطلاعات مربوط به زمان را ذخیره کنند و لحظه به لحظه با خواستههای مغز هماهنگ میشوند. وقتی کاری را شروع میکنیم این سلولها فواصل بین انجام کار را اندازه میگیرند و در حین انجام کار با سرعت بیشتری شلیک میکنند و هرچه کار به پایانش نزدیک میشود سرعت و فاصله شلیکشان کمتر میشود. به این ترتیب زمان انجام کار را اندازه میگیرند و ثبت میکنند. از آنجا که این سلولها به تغییراتی که در متن یک فعالیت رخ میدهند حساس هستند میتوانند با ضرباهنگ تند یا کندی فرایند انجام یک کار را ثبت کنند به همین خاطر درک ما از زمان انجام یک کار لزوماً با زمانِ ساعتی هماهنگ نیست. این سلولها فاصلههای زمانی را به صورت کوتاه ثبت میکنند (در حد ثانیه و دقیقه و نه روزها و هفتهها).
با این اوصاف میتوان علت درک متفاوت از گذشت زمان در دوره همهگیری کرونا را توضیح داد. وقتی در اواخر زمستان خبر پاندمی کرونا همه جا پیچید مردم با حجم زیادی از اطلاعات روبهرو شدند که به سرعت آن را جذب کردند اما بعد از آن به خاطر قرنطینه همه چیز یکنواخت شد، آدمها در خانه و یا دورکاری حبس شدند و ضرباهنگ کند شد. همین اتفاق به عنوان یک اثر زمینهای روی نحوه ثبت زمان در سلولهای مغزی اثر گذاشته است و به همین خاطر است که درک زمانی ما از ۸-۹ ماه گذشته تا این حد دچار گره و پیچش است.