تئوری ایجاد استان اصفهان ساحلی از آن دست نطریه های من درآوردی یکی از نمایندگان این استان در مجلس اصولگرای یازدهم بود که در کنار سوژه شدن در رسانه ها و شبکه های اجتماعی و برانگیختن واکنش های عمومی بویژه اهالی استان های ساحلی ، بدجوری تو ذوق صاحب نظران می زند!
اظهار نظرهای اینگونه توسط این نماینده روحانی مجلس نه تنها مشکلی از چالش های کشور و استان های خشکیده در تلاطم تصمیم گیری های نابخردانه را بر طرف نخواهد کرد بلکه موجب گسترش همان نتایج متکی بر تصمیمات غیر علمی در سایر مناطق و استان ها به دلیل رفتارهای اشتباه خواهد شد.
مرور چالش و مشکلات و استان هایی چون اصفهان و یزد و خوزستان و سایر مناطق که در گرداب تصمیم سازی و تصمیم گیری های اشتباه و غیر علمی و تنها با نگاه قوم گرایی و تک بعدی برای سر ریز کردن امکانات و اعتبارات دولتی در این چند دهه افتاده اند، نشان از آفت های بسیار در نگاههای بسته و محلی نگری و نبود آمایش سرزمینی در توسعه و نامتوازن بودن ان با مداخلات بی جهت و فاجعه بار وابستگان و نزدیکان به قدرت و حوزه نفوذ انان در این زمینه دارد.
اینگونه نگاهها که گویا قرار نیست پایانی برای آن تصور شود هر بار با حضور افرادی نا آشنا به موضوع و مفهوم توسعه و رشد و تنها برای جمع کردن یک مشت رای با فریب افکار عمومی در مراکز حساس تصمیم گیری موجب بروز چالش های جدید برای کشور ، مردم و تصمیم گیری منطقی و اصولی در نظام اجرایی می شوند.
تجربه این نوع نگاههای محلی و قومیتی به توسعه با بهره مندی از جایگاه و قدرت نفوذ در حاکمیت و سوق دادن منابع و منافع به سمت استان ها و مناطق محل زیست صاحبان قدرت موجب شده است تا اینگونه استان ها نه تنها به اینده روشن در دراز مدت دست نیابند بلکه سرریز مشکلات آنها موجب چالش های ملی شود.
این دست استان های برخوردار از منابع ملی که روزگارانی در مرکز توجه سیاسی و اقتصادی و کانون توسعه کشور به دلیل نگاههای قومیتی مسند نشینان هم استانی خود بودند آنقدر وزنه سر ریز شدن منابع و منافع دولتی به سمت انها سنگین شد که به دلیل تک بعدی نگاه کردن به توسعه و نادیده گرفتن تبعات اجتماعی و فرهنگی و امنیتی این نگرش در روزگاران طلایی اکنون با مشکلاتی بسیار بزرگ بویژه خالی شدن سکنه در بسیاری از نواحی و کوچ آنها به سمت استان هایی برخوردار از منابع طبیعی بویژه آب روبرو هستیم که هرچند مشکل عده ای را برطرف می کند اما چالشی جدی در تحولات استان های میزبان شده است.
حال باید دید آیا در چنین شرایطی اینگونه حرف زدن ها دوباره با پشتوانه نفوذ قدرت نزدیکان به مراکز تصمیم گیری است یا برخوردار از نتایج و کارکرد های کار علمی و پزوهشی می باشد اما هر چه هست نگرانی هایی را ایجاد و چالش هایی را در ابعاد مختلف اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی در زندگی مردم استان های ساحلی بویژه شمال فراهم کرده است و موج مهاجرت های بی برنامه انان در این مناطق به دلیل نبود زیر ساخت ها و فرهنگ مناسب بحران هایی را به همراه خواهد داشت و بهتر است به جای طمع قبیله گرایی با منطق برنامه و آمایش زندگی را در سراسر ایران جاری کنیم!