به گزارش ایرناپلاس، باید به آنها لقب ثروتمندان ستاره داد. این جمله شاید بهترین تعبیر باشد برای افرادی که نه بازیگر و خواننده بودند و نه فوتبالیست اما ناگهان به ستارههای پر حرف و حدیث جامعه تبدیل شدند و در هر محفل و جمعی نام آنها شنیده میشد. ثروتمندانی که الزاماً متمولترین افراد جامعه نیستند اما کلیشههای مرسوم را دور ریختند و از اینکه به تیتر یک روزنامهها و صحبتهای روز تبدیل شوند هم ابایی نداشتند.
برادران شفیعزاده تقریباً اولین کسانی بودند که از بخش خصوصی پایشان به فوتبال ایران باز شد. آنها در فوتبالی که ریز و درشتش وابسته به دولت است توانستند سالها دوام بیاورند و از این جهت بارها ستایش شدهاند و درست همان زمان که آبراموویچ میلیاردر مشهور روس، باشگاه چلسی را خرید، آنها هم روی تیم استقلال اهواز دست گذاشتند.
این دو برادر از روز ورودشان به فوتبال حرف و حاشیه کم نداشتند. بعضیهای میگویند آنها با تاسیس شرکتها فرعی، به بهانه اداره استقلال اهواز توانستهاند وامهای قانونی دولتی دریافت کنند و در این سالها به این طریق تیمداری کنند. در دورهای که عدد بدهیهای باشگاه بالا رفت و تیم با مشکلات جدی مواجه شد، این دو برادر قید تیمداری را زدند و رفتند.
حسین هدایتی هم از اواخر دهه ۸۰ با کمکهای مالی بی سابقهاش به باشگاه پرسپولیس نامی برای خود دستوپا کرد. او در آن روزها میگفت بهخاطر عشق دوران کودکیاش به پرسپولیس، بیهیچ چشمداشتی به این تیم کمک میکند؛ بعدها یکی از مدعیان اصلی خرید این باشگاه شد. بهجز پرسپولیس باشگاههای استیلآذین، گهر دورود و ملوان بندر انزلی هم با نام او گره خورده است و این سه باشگاه آخری به نوعی به دستان او نابود شدند.
نفر بعدی بابک زنجانی است که سالها نامش در حوزه سیاست، ورزش و اقتصاد بارها بر سرزبانها افتاد. مردی که باشگاه ریشهدار و بازیکنساز راهآهن تهران را به خاک سیاه نشاند.
گفتوگو با هم را بلد نیستیم
امیر حاجرضایی پیشکسوت فوتبال در باره مشکلات اخیر تراکتور و همچنین پروسه خصوصیسازی دو باشگاه استقلال و پرسپولیس و در واقع چرایی بیثمر ماندن باشگاههای خصوصی به ایرناپلاس گفت: «در سالهای اخیر شاهد بودیم چند نفر از آقایانی که آمدن با هزینههای شخصی یک باشگاه را خصوصی کنند، ناموفق بودند. برگردیم به استقلال اهواز و برادران شفیعزاده! که در واقع سرنوشت مجهولی پیدا کردند و در پیچوخم این فوتبالی که نابسامان است بُت شدند و رفتند و در واقع پروندهشان بسته شد.
در مورد استیلآذین هم اطلاعات لازم وجود دارد که آن هم چه سرنوشتی پیدا کرد. به یک شکلی وارد شد که آدم احساس میکرد یک دَری باز شده و همه چیزهای قشنگ پشت این «در» است که آن هم نشد!
حالا باید در مورد تراکتور باید بگویم خبرهایی که پیش از بازی آخرش با النصر میآمد خوشایند نبود؛ میگفتند از بازی با النصر انصراف داده، نمیخواهند بروند، بازیکنان ندارند، یک وضعیت به هم ریخته و آشفته بوجود آمد. میخواهم از دیدگاه خود دو موضوع را مطرح کنم؛ نخست اینکه این فوتبال ما یک هزینههایی دارد که هر باشگاهی باید توان آن را داشته باشد. دوم پیرامون بعضی از باشگاهها یک کانالهای آلوده وجود دارد که خیلی از پولها را میبلعد و در مسیر صحیح خود قرار نمیگیرد.»
مربی اسبق تیم ملی کشورمان افزود: «مساله بعدی اینکه، آقایانی که میآیند اگر نامطلعند بیراهه رفتهاند. اگر با آگاهی آمدهاند که میدانند وضعیت این فوتبال چگونه و هزینههایش به چه صورت و خرجهایش چطوری و فرهنگی که حاکم است بر فوتبال که بازیکن از پلههای باشگاه بالا میرود برای گرفتن مطالباتش اقدام به هر کارهایی میکند، از این پولهای نجومی که باید بپردازند و از هجمههایی که به سمتشان میآید نیز آگاهی دارند چگونه راضی میشوند وارد این بازار کار شوند؟!
ممکن است پشت این ورود، خیلی از مسائل باشد که قطعاً من نه از آن آگاهی دارم و نه میتوانم چیزی را اثبات کنم.
آنها این همه پول را به چه منظوری و برای چه میآورند؟ میتوانند بیزنسهای دیگری انجام دهند که برایشان درآمد بیشتری دارد و فشارها کمتر است. این دو موضوع از نظر من مشکوک است و دقیقاً احتیاج به ادله و شواهد دارد تا بتوانم ثابت کنم که واقعاً اینها به چه نیتی وارد این کار شدهاند و پایان ناخوش دوستان دیگر خود را دیدهاند. مانند پایان ناخوش تیمهای استقلال اهواز، استیلآذین و اینکه به یک فاجعه تبدیل شده و حالا به چه نیتی میآیند میتوان حدسهای زیادی زد.»
کارشناس فوتبال با بیان اینکه در فوتبال ما یک عنصر اساسی گم شده و آن حقیقت است، گفت: «من نمیدانم چه کسی راست میگوید و چه کسی دروغ! آنقدر جریانات متضاد در این فوتبال جاری است آدم میماند؛ مثل باشگاه استقلال که دم دست هست و مرتب بیانیههای مختلف صادر و گفتوگوهای زیادی علیه هم انجام میشود.
عصر تکنولوژی است؛ تصویری، صوتی و همه جوره میتوانند در جامعه ارتباط برقرار کنند کاری که قشنگ نیست اصلاً نمیتوانی بفهمی کدام طرف درست میگوید چه کسی حرف حقیقت را میزند.
بیشتر مسائل آن هم برمیگردد به پول، کسب درآمد و مسائل! اما در این خصوصیسازی دو تیم استقلال و پرسپولیس که خیلی طولانی شده و یک مدتی به عقب میافتد و میرود پشت پرده فراموش میشود و باز دوباره مطرح میشود که حالا ما میخواهیم خصوصیسازی کنیم.
بهخاطر میآورم چند سال پیش به اتفاق چند تا از دوستان دعوت شدیم که یک شخصیت اقتصادی هم در آنجا حضور داشتند و یک شخصیت رسمی که اینها اقتصاددان بودند.»
وی ادامه داد: «در این جلسه در باره مسائل اقتصادی صحبتهایی عنوان شد ماها که فوتبالی بودیم از آن آگاهی نداشتیم، ولی آن آقایانی که تحصیل این رشته را کرده بودند و آگاهی داشتند خیلی شرایط سختی را گذاشتند برای اینکه این کار عملی شود. این کار در واقع از دولت جدا شود و به شخص واگذار شود.
در واقع باید اشاره کنم صحبتهای آنها یاسآور بود و از شرایط آن روز ایران که از لحاظ اقتصادی خیلی بهتر از امروز بود و این تورم و این جور چیزها اصلاً وجود خارجی نداشت آنها تقریباً آب پاکی را ریختند و با علم اقتصاد و با مسائلی که آگاهی داشتند، گفتند این کار نشدنی است!
طبعاً اگر ما یک روزی توانمندی این را داشته باشیم که بتوانیم به این سمت حرکت کنیم فوتبال ما رشد خواهد کرد. ولی باید باشگاه درآمد کسب کند تا بتواند هزینه کند و هزینه شخصی تمام میشود و به بنبست میخورند کما اینکه به بنبست خوردند.
چرا در اصفهان هیچ سروصدایی نیست؟ برای اینکه تکیهشان به دو صنعت عظیم فولاد و ذوب آهن است. چرا در دو باشگاه پایتخت که تکیهشان به صنایع خودروسازی است، بحث مالی و کش و واکش وجود ندارد؟ بنابراین بیشتر این دولت است که این تیمها را تزریق و حمایت میکند.»
حاجرضایی گفت: «هرگاه شخصی وارد کارزار شده باز تکرار میکنم من از نیتشان آگاهی ندارم! کسی که میتواند میلیاردها تومان پول برای فوتبال هزینه میکند، قطعاً آدم باهوشی بوده که این پول را بدست آورده پس چگونه میشود میآید در فوتبال و به پولش چوب حراج میزند؟ پس منظوری داشته و من از منظورش خبر ندارم.
فردی این همه پول دارد بیاید پول خود را در بازاری خرج کند همه جوره قابل پیشبینی است که زیان میبیند و ضرر میکند؛ بنابراین اگر نیتی داشتند من از آن آگاهی ندارم به چه منظور وارد شدند و فرجامش این میشود که الان ما در تراکتور شاهد آن هستیم.
به اعتقاد من آنها زیاد توانمند نیستند که بتوانند خصوصیسازی کنند. بویژه این دو تیم (استقلال و پرسپولیس) که ویترین وزارت ورزش هستند. یعنی مدیرانشان از آنجا تعیین میشود، دو تیمی هستند که از بیشترین مزایای فوتبالی برخوردارند.
من به مزایای مالی کاری ندارم چرا که نمیدانم در سال چقدر به این دو باشگاه پول تزریق میشود، اما شما ببینید این دو تیم تنها تیمهایی هستند همه بازیهایشان پخش مستقیم میشود. این دو تیم تنها تیمهایی هستند وقتی هر روز روزنامههای ورزشی را نگاه میکنید دو بخش دارد؛ یک بخش آبی است و بخش دیگر قرمز. در هر شرایطی در صفحه اول عکس این دو تیم وجود دارد.»
بازیکن اسبق تیمهای کیان، برق تهران و ماشینسازی تبریز در ادامه افزود: «من از روزنامهها ایراد نمیگیرم به دلیل اینکه آن روزنامه هم خرج دارد و باید از نظر اقتصادی رو پا باشد تا بتواند ادامه حیات دهد. اگر تیم ملی هم بازی داشته باشد آنگاه عکس تیم ملی هم در وسط عکس این دو باشگاه قرار میگیرد. باشگاههای دیگر خیلی ریز به آنها اشاره میشود.
از طرفی وزارت ورزش و کمی عقبتر سازمان تربیت بدنی صلاح را در این میدیدند این دو باشگاه را برای خود حفظ کنند؛ یعنی یک نوع پرستیژ بود که تا کنون ادامه دارد.
یک دوره هم قیمتگذاری کردند آن هم قیمتهای خیلی نجومی بود که در واقع اصلاً واگذار نشود. من در مورد مسئولان جدید وزارت ورزش قضاوت نمیکنم چون مدت زیادی نیست وارد کارزار شدهاند بنابراین نمیدانم که آیا حالا چنین ارادهای وجود دارد که این دو باشگاه را به بخش خصوصی بدهند؟ چه کسانی میخواهند این دو تیم را بخرند و محل درآمدشان از کجاست؟ این دو باشگاه برای بازیهای خود حق پخش تلویزیونی که مهمترین درآمد آنهاست را دریافت نمیکنند.»
پیشکسوت فوتبال با اشاره به حرمتشکنیها گفت: «بنابراین من نمیدانم اگر یک فردی میآید بر پایه دو یا سه کارخانه میخواهد یک تیم بزرگ را اداره کند؟ توجه کرده که مدیریت این دو باشگاه چقدر دشوار است؟ مدیریت کردن این دو باشگاه خیلی خیلی سخت است. شما نگاه کنید ببینید تا کنون چند بار مدیریت این دو باشگاه تغییر کرده است. این موضوع به سایر فوتبال ما هم نشر و گسترش پیدا میکند. به همین علت حرمتشکنی فراوان است. ما اصلاً گفتوگو با هم را بلد نیستیم.
شما یک دیدگاهی درباره فوتبال را دارید، بنده یک دیدگاه مخالف شما را دارم اما این دلیل نمیشود با سخیفترین ادبیات با هم مقابله کنیم. ما باید مثل دو آدم بالغ با هم حرف بزنیم، گفتوگو میکنیم، در آخر هرکدام ما دیدگاههای خود را داریم و قانع نمیشویم. نهایت همین است دیگر، قرار نیست همه با هم موافق باشند.
ما در جامعه خود اصلاً دیالوگ و گفتوگو با هم را بلد نیستیم. من به اقلیت کاری ندارم، به اکثریت کار دارم. چقدر بیانیه، چقدر مصاحبه، چقدر گفتوگو، چقدر حرفزدن و … همه اینها همان چیزی که گفتم؛ گفتوگو با هم را بلد نیستیم.»
حاجرضایی افزود: «استقلال به الهلال در امارات نباخت، بلکه در تهران باخت. ما در تهران باختیم! استقلال با این همه تنش به امارات رفت. الهلال تیم قدرتمندی نبود، با یک سری بازیکنان از کار افتاده هیاهویی راه انداخت. مانند این میماند شما میخواهید بروید کنکور بدهید از چند روز قبل آن تنشهای خانوادگی دارید؛ چه تمرکزی دارید میخواهید سر جلسه بنشینید؟!
هر چقدر هم داشتههایت قوی باشد اصلاً از ذهنتان میرود. ذهن مشغول آن تنشها میشود. با این تنشها تیم رفته برای بازی با الهلال، خیلی تاثیر بد دارد. اگر بخواهیم برویم سراغ کادر فنی و اگر بخواهیم برویم به سراغ مدیریت اشتباه کردیم، همه این مجموعه مقصر هستند و به وظایف خود عمل نکردهاند. نمیدانستند که آرامش لازم دارند. باید با آرامش و تمرکز به مصاف حریف میرفتند.»