آهنگ گنگسترهای شهر آمل از آن دست ساختههای به اصطلاح زیر زمینی که موجی را برای خود در شبکههای اجتماعی به راه انداخته است ،حالا موجب قربانی شدن معلم جوانی به دلیل پخش آن در کلاس درس و پیچیدن در همین شبکهها شده است.
اگر چه به نقل از برخی رسانه ها، مسوولان و متولیان از بالا تا پایین دستگاه آموزشی و دیگران در واکنش هایی با نگاهی سخت به برکناری این خانم معلم قائم شهری و بستن مدرسه غیر انتفاعی و دیگر برخوردها خبر هایی منتشر شده بود اما با عذرخواهی و اعلام ناآگاهی و پشیمانی و پادرمیانی هایی که انجام گرفت در نهایت موضوع گویا ختم به خیر شدتا بعد چه پیش آید!
اگر چه در کشور بویژه د ر این سال های درهم و برهم شدن سیاست های فرهنگی و اموزشی و دلمشغولی سیاسیون به امور با ربط و بی ربط شاهد وجود خلأهای جدی برنامه ریزی و عدم درک شرایط اجتماعی و نبود کار کرده های مناسب در آموزش و پرورش بوده ایم، اینگونه داستان ها و سوژه ها ، تکراری های مختلفی با انگیزه ها و بهانه ها است و چندان هم یادمان نرفته آن آهنگ معروف ساسی مانکن که موجی دیگر در همین چند سال پیش در مدارس ابتدایی دست، پرورده همین نظام آموزشی راه انداخته بود، اما باید به یک نکته اشاره جدی داشت و آن هم رفتن با فرمانی است که جامعه را تهی از سرمایه های اجتماعی کرده و هیچکس هم پاسخگو نیست.
وقتی ظرفیت های نظام آموزشی تنها با پرکردن آدم های اطراف و دستچین شدن به انگیزه های نزدیکی های متنوع، انجام می شود، آنگاه محصولی جز داشتن چند کارمند با نگاه غیر معلمی انگونه که شغل انبیا انتظار می رود باقی نمی ماند تا جامعه ای پرورش یابد و سرانجام با خلا شخصیت پروری و آموزش های غیرمهارتی و انگیزشی با آن هم عناصر تربیتی که از اصل کار تربیت به دورند روبرو می شویم و در ورطه ای که در آن افتاده ایم.
با نگاهی کارشناسانه و بر اساس واقعیت های تعلیم و تربیت و رسالت مسوولبت اجتماعی نه آن مدرسه در ایجا مشکل دارد که باید بسته شود و نه آن خانم معلم که می بایست اخراج و نه حتی آن دانش آموزان که ورد زبانشان این آهنگ ها شده است بلکه مشکل اساسی دستکاری های خاص در فرمول نظام آموزشی است که نه اثر تعلیمی دارند و نه آموزشی از خروجی آن متصور است و اگر باور ندارید فقط کافی است متولیان ابن نظام تعلیم سری به کلاس های درس از ابتدایی تا متوسطه بزنند و ببینند چه اتفاقی رخ داده است و سبک زندگی و نگرش فکری دانش آموزان پرورش یافته در دامانشان که فردا کشور در دستان آنان است چیست و اینان کجا ایستاده اند.
این متولیان مدعی نظام آموزشی اگر انتقادی به تولید و بازخورد آهنگ های گنگستری دارند باید بدانند که تولید کننده ابن آهنگ محصول نظام تعلیم و تربیت در مدارسی است که خود متولی بوده اند و هستند که اگر کارکردهای اثری نداشت لا اقل راه اشتباه خویش را اصلاح کنند نه اینکه در اندیشه مقابله گنگستری باشند!
اگر معلم جوانی دوست دارد و ابتکار به خرج می دهد تا با دانش آموزان رابطه معلم و شاگردی برقرار و در نزدیکی با انان سر زندگی و شادابی و امید در کلاس بیافریند و اگر گاه در انتخاب روش ها به اشتباه می بینیدش اشکال از او نیست بلکه متولیان است که به او مهارت های لازم را بر اساس شرایط و واقعیت ها و تطبیق آن با جامعه و سبک زندگی و مطالبات نسلی که همسو با دائقه ها اما با کیفیت و ملاط آموزشی مناسب و در خور باشد، نیاموزانده اند.
اینک می بایست بی هیچ ترس و دلهره ای واقعیت ها پذیرفت و دریافتد که جامعه در آموزش های فرا مدرسه ای و کلاس درس پیش می رود و این نظام آموزشی با چنین فرمانی نه تنها قادر به حفظ ارزش های اجتماعی نیست بلکه به اصطلاح گنگستر و گنگستر بازی های دیگر تولید خواهد کرد!