این روزها خاور میانه دوران سختی را در درگیری های مختلف با رژیم صهیونیستی در جنگ غزه و لبنان از یک سو و سقوط حکومت اسد در سوریه در دیگرسو که به ظاهر با اعتراضات مردمی بود اما با پیشروی های که نظام سلطه و قدرت های فرامنطقه ای در حال انجامند، سپری می کند و همه اینها آینده را پیش روی ملت های منطقه مبهم جلوه می دهد.
شاید نقطه آغازین این تغییرات برق آسا در حال شکل گیری است با ترور سردار سلیمانی فرمانده شهید سپاه قدس ایران در آغاز زمستان پنج سال پیش به دستور ترامپ در فرودگاه عراق گره خورده باشد ، چندان غیر قابل تفسیر نباشد!
ترور مردی که در فراسوی مرزهای ایران چنان استوار و قدرتمند بیش از دو دهه با شخصیت کاریزماتیک و قدرت تصمیم گیری و فرماندهی و نگاه استراتژیک در میدان، عمق دکترین دفاعی و بازدارندگی ایران را در مسیر اهداف منافع ملی و جهان اسلام با همگرایی نیروهای مقاومت پیش می برد که خاری در چشم بدخواهان بود.
امروز پس از پنج سال از تغییراتی که در منطقه در حال رقم خوردن است و شاهد پیشروی های نظام سلطه بویژه با ابزار رژیم صهیونیستی و حرکت های گام به گام از به شهادت رساندن فرماندهان جبهه مقاومت تا گسترش حوزه نفوذ آن هستیم شاید درک واقعیت حضور آن سردار و نقش او بیشتر احساس شود بویژه با سقوط حکومت اسد در سوریه که روزگاری با تمام قوای داعش و پشتیبانان از این گروه تنها با حمایت ایران و تدبیر فرمانده شهید سرپا مانده بود!اینک در حالی این تحولات پیش می رود که خلا های بسیاری در منطقه برای مقابله با جریان نظام سلطه وجود دارد که مهمترین آن نبود فرمانده میدان در کنار حرکت های دیپلماسی بازدارنده برای پیشگیری از اتفاقات و تغییر ژئوپلتیک آن است که گویا در یک سکوت نانوشته و غفلت برخی کشورها در همگرایی با آن عصر دیگری را آغاز کرده است.
آنچه اکنون برای ایران در این شرایط حساس مهم و حیاتی است و جای هیچ غفلتی نیست تغییر تاکتیک های بر اساس شرایط و حضور کار آمد تر در میدانی است که باید در مسیر منافع ملی پیموده شود زیرا این ملت و کشور هنوز سربازان وطن بسیار دارد.
- نویسنده : یونس رنجکش
