از سال ۲۰۱۴ میلادی که دولت مورد حمایت روسیه در اوکراین ساقط شد، سایه جنگ میان این دو کشور بر سر تحولات سیاسی- اقتصادی اروپا و جهان سنگینی میکرد. اتفاقی که هفته گذشته به صورت رسمی رخ داد و نیروهای نظامی روسیه با فرمان ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور این کشور وارد خاک اوکراین شدند. اتفاقی که در سطح منطقه و جهانی واکنشهای گسترده و متفاوتی در پی داشته است. اما چرا پوتین وارد چنین بازی خطرناکی شده است و دست به تهاجم نظامی به اوکراین زده است؟ حال که وارد این قمار شده است، تا کجا دستش به بازی میرود و اقدامات بعدی روسیه چیست؟ و از همه مهمتر، حامیان اوکراین چه خواهند کرد؟ در دکترین سیاست خارجه روسیه و وضعیت به وجود آمده در خصوص اوکراین، ایران چه نقشی را دارد؟ آیا افزایش تنش بین ایران و غرب به سود روسیه است یا خیر؟
آفتابنیوز برای پاسخ به این سوالات، با الهه کولایی، علی بیگدلی و فریدون مجلسی، کارشناسان سیاسی و حوزه روابط بینالملل گفتوگویی داشته که در ادامه می خوانید:
علی بیگدلی درباره چرایی وقوع این اتفاق به خبرنگار آفتابنیوز گفت: دربعد از فروپاشی شوروی، روسیه تحت تاثیر دو جریان از طرف غرب قرار گرفت. نخست از طرف اتحادیه اروپا و عضویت برخی از جمهوری سابق شوروی در این اتحادیه و دوم از طرف ناتو و گسترش آن در اطراف مرزهای روسیه. از همان زمان روسیه درباره این اتفاق اظهار نارضایتی میکرد، ولی چون روسیه تحت تاثیر مشکلات داخلی خود بود، خیلی به این مسائل توجهی نمیشد. حال روسیه توانسته تا حدود زیادی قدرت سابق خود را به دست آورد و به سردمداری پوتین میخواهد در مقابل این دو موج بایستد، به ویژه در برابر ناتو. ناتو امروز تا پشت دروازههای روسیه پیش رفته و کشورهای اروپای شرقی را دارد در بر میگیرد.
وی در ادامه افزود: اخیرا بحثهای درباره عضویت اوکراین در ناتو بود و از آنجایی که اوکراین منطقه مهم و استراتژیک برای روسیه است، نباید توقع داشته باشیم پوتین به این مسئله بیتفاوت باشد. انقلاب سال ۲۰۱۴ اوکراین که با حمایت غرب صورت گرفت هم یک طرف دیگر قضیه است که به نوعی یک ناکامی بزرگ برای روسها بود. در کنفراس مینسک نیز که بعد از این واقعه برگزار شد، توافق شد تا دو منطقه روستبار لوهانسک و دونتسک تحت حاکمیت اوکراین خودمختاری داشته باشند. متاسفانه اوکراینیها بعد از این قرار داد خیلی به آن توجه نکردند و بعضا هم در رابطه با این دو منطقه شیطنتهای انجام دادند. این رفتار طرفداران روسیه را تحریک میکرد تا به این کشور بپیوندند. این دو مسئله به نظر من دلیل اصلی ورود نظامی روسیه به اوکراین است. البته باید بگویم روسیه نمیخواهد دست به یک جنگ پر دامنه بزند.
بیگدلی در خصوص واکنش کشورهای غربی و علیالخصوص آمریکا به این تهاجم گفت: غربیها به این دلیل که اوکراین هنوز عضو ناتو نشده از نظر حقوقی در قبال این کشور تعهدی ندارند اما برای اینکه در مقابل قدرتطلبی پوتین بایستند، سعی دارند کشورهای اطراف اوکراین و روسیه را از نظر نظامی تقویت کنند. در کنار این، دست به یکسری تحریمهای گسترده علیه روسیه می زنند و به ویژه به خط لوله نورد استریم که برای روسیه بسیار مهم است توجه خواهند کرد و این پروژه را به حالت تعلیق باقی خواهند گذاشت. اما نباید از این مسئله غافل شویم که خیلی نمیتوانند روسیه را تحت فشار اقتصادی قرار دهند چراکه اروپا به انرژی روسیه بسیار وابسته است.
دست در لانه زنبور
فریدون مجلسی نیز درباره چرایی ورود نیروی نظامی روسیه به اوکراین به آفتابنیوز گفت: تبلیعات گستردهای که در خصوص پیوستن اوکراین به ناتو صورت گرفت، روسیه را در این زمینه بسیار حساس کرد. شاید بتوان گفت اوکراین لانه زنبوری بود که غرب دست در آن برد و امروز با پیامد آن روبه رو شده است. این عمل که از طرف غربیها صورت گرفت، روسیه را مجبور به اعزام نیرو به اوکراین کرد تا بتواند از این الحاق جلوگیری کند. اوکراین همواره به دلیل سابقه تاریخی، مرز گسترده با روسیه و جمعیت روستباران خود، در سیاست روسیه جایگاه بسیار مهمی داشته است. با توجه به این مسئله، میتوان اهمیت پیوستن اوکراین به ناتو را برای روسیه درک کرد و شاید بتوان اینگونه گفت که روسها ناچار بودند به این تهاجم دست بزنند. هدف آنها در مرحله نخست جلوگیری از پیوستن اوکراین به ناتو است و در مرحله دوم تبدیل آن به یک کشور غیرنظامی و تهاجمی علیه خود.
وی درباره واکنش غربیها به این مسئله گفت: اقدام نظامی علیه روسیه از طرف کشورهای غربی به ویژه اروپاییها یک امر غیرمنطقی و تا حدود زیادی محال است. غربیها به تبعات چنین درگیر نظامی به خوبی آگاه هستند و دست به چنین عمل خطرناکی نخواهند زد. بنظر من اروپا دست به اقدام مهمی نخواهد زد و به اصطلاح آتشنشان اوکراین نخواهد شد. تحریمهای اقتصادی تنها دستآویز غربیها برای واکنش به این مسئله است که اثرگذاری آن هم جای سوال دارد.
تاثیر جنگ بر ایران و مذاکرات وین
الهه کولایی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران نیز درباره استراتژی روسیه در برابر ناتو و تاثیر تحولات اوکراین بر ایران به آفتابنیوز گفت: بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، روسیه در سیاست خارجی خود تحولات جدیدی را تجربه میکند که باعث میشود رفتار آن نسبت به غرب تحول پیدا کند، زیرا روسیه فکر میکند بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به عنوان یک بازیگر برابر از سوی ایالات متحده در محیط بین المللی پذیرفته میشود و با کنار گذاشتن کمونیسم، میتواند در کنار کشورهای اروپایی و آمریکا در صحنه تحولات جهانی نقشی تاثیرگذار ایفا کند، زیرا در شرایط فروپاشی و جدا شدن جمهوریها از اتحاد جماهیر شوروی مسئلهٔ انحلال پیمان ورشو مطرح میشود و نابود شدن پیمان ورشو ازجانب اتحاد جماهیر شوروی در واقع نشانه تلاشی برای ایجاد اعتماد در غرب نسبت به سیاستهای همکاریجویانه مسکو بود اما پاسخ آمریکا به این سیاست اتخاذ شده از جانب مسکو، پیشروی آمریکا به سمت شرق بود، یعنی آمریکاییها نه تنها پاسخ قابل قبولی به سیاست تعاملی مسکو ندادند بلکه با استفاده از ضعف روسیه تلاش کردند تا مناطق گستردهای در شرق اروپا و جمهوریهای پیشین شوروی را به ناتو ملحق کنند و این کشورها هم که تجربه تلخ ارتش سرخ را داشتند خواستار پیوستن خود به ناتو بودند.
الهه کولایی افزود: از طرفی هیئت حاکمهای که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در روسیه به قدرت رسیدند به سمت غرب گرایش پیدا کردند، اما آمریکاییها پاسخهای گسترشطلبانهای را به روسیه و بازماندههای شوروی ارائه کردند و تلاش روسیه برای پیوستن به جامعه جهانی و در واقع پذیرفته شدن آن به عنوان یک بازیگر برابر از وجوه مختلف را دریافت نکرد و ناکامی جریانات غربگرا در مسکو ظرف مدت کوتاهی منجر به قدرت رسیدن تفکرات ملیگرا در مسکو شد. حتی از دوره غربگرایانی همچون یلسین این رویکرد به وجود آمد و در دوره اول ریاستجمهوری پوتین در دهه اول قرن بیست و یکم گسترش پیدا کرد و در تمام سالهای بعد، روسیه حتی در شرایط همکاری با ناتو بر این مسئله تاکید داشت که ناتو نباید به قلمرو کشورهای پیشین شوروی وارد شود و نباید تلاشی برای پیوستن بازماندگان اتحاد جماهیر شوروی به ناتو داشته باشد. در دهه نود یعنی اوج دوران خوشبینی به اروپا و آمریکا و سازمانهای امنیتی غربی و در راس آن ناتو، روسها بارها بر این مسئله تاکید داشتند که به هیچ وجه ورود جمهوریهای پیشین شوروی را به ناتو نمیپذیرند و اگر چنین اتفاقی بیافتد همه توافقات بین روسیه و ناتو ملغی میشود و در غیر این صورت روسیه با آن مقابله خواهد کرد، این مسئله در طول سالهای گذشته همواره از جانب روسیه مورد تاکید بوده است، اما در عین حال از سوی آمریکا و اروپا و رهبران ناتو، وقعی به آن گذاشته نشد. البته در دورههای مختلف تلاش شد به گونهای به دغدغههای روسیه هم توجه شود، اما در مجموع اصرار برخی از کشورهای پیشین اتحاد جماهیر شوروی برای پیوستن به ناتو سبب شد تا رهبران این سازمان نسبت به این تقاضاها بیتفاوت نباشند و آن را به اشکال مختلف بررسی کنند. گسترش نفوذ ناتو و عضوگیری آن از شرق اروپا صورت گرفت، اما در مرزهای پیشین شوروی در گرجستان و اوکراین متوقف شد تا رسیدیم به تحولاتی که در سالهای اخیر اتفاق افتاد.
این استاد دانشگاه اظهار داشت: بیتردید در چنین فضایی تشدید رویارویی روسیه با غرب بر ایران نیز تاثیر میگذارد اما روابط روسیه و ایران را در واقع باید در چهارچوب سیاست خاورمیانهای روسه ارزیابی کرد. روسیه با همه کشورهای خاورمیانه از متحدان پیشین اتحاد جماهیر شوروی از جمله عراق، لیبی، سوریه تا عربستان به عنوان متحد آمریکا را بازسازی کرد و همچنین روابط خود با ایران را بسیار سریع ترمیم کرد و بنابراین در طول سه دهه گذشته و حتی قبل از فروپاشی شوروی مسئله رابطه با ایران به دلیل رویارویی با آمریکا همواره یکی از مسائل مهم برای روسیه در حوزه خاورمیانه بوده است که بدون تردید این مهم تاثیر خود را بر ایران به صورت مستقیم و فوری خواهد گذاشت.
کولایی درباره تاثیر جنگ روسیه و اوکراین بر مذاکرات وین و روند احیای برجام گفت: به نظر نمیرسد پوتین اقدامی محاسبه نشده را آغاز کرده باشد، با توجه به پیشینه روسیه با اروپا و چه در خصوص جمهوری آذربایجان و گرجستان و اوکراین و تنشهای قبلی در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۱۴، بدون تردید پوتین در هنگام حمله به اوکراین آگاهی کامل داشته است و در همین زمینه تاثیر این تنشها بر مذاکرات احیای برجام به دلیل اینکه مربوط به استراتژی خاورمیانهای روسیه است قابل توجه میباشد و با توجه به اخبار گوناگونی که از این مذاکرات به گوش میرسد این فرایند در حال طی شدن است. اما بحران اوکراین را باید در چهارچوب همان استراتژی که اشاره کردم درک کرد، یعنی روسیه ورود ناتو به مرزهای خود را تحمل نمیکند و بیپاسخ نمیگذارد. مسئله احیای برجام با وجود اهمیت بالای آن برای روسیه به صورت موازی از جانب مسکو پی گرفته میشود و بحران اوکراین ممکن است در این مذاکرات خللی ایجاد نکند، ولی میتواند بر آن تاثیرگذار باشد.