این روزها صدای برجام دوباره در گوش ها نجوا می کند و تیم های مذاکره کننده ایران و آن چند کشور اروپایی و آمریکا که این بار با واسطه به میدان امده است می روند تا به احیای انچه به هم خورد بنشینند.
در میان موافقان و مخالفان مذاکره برجامی در داخل حالا طرف های خارجی را کنار بگذاریم، گاهی صداهای متفاوتی نسبت به رویه های گذشته شنیده می شود از سکوت و همراهی مخالفان دیروز برجام روحانی تا موافقان دیروزی که این روزها نظر دیگری دارند.
البته نباید برخی آتش زنندگان برجام را هم که این روزها هم دوباره هیزم آتش فراهم می کنند هم از نظر دور داشت هر چند که قرار است هر اتفاقی بیافتد پای انان زیاد در میان نباشد!
نکته جالب در این میان سخنان سعید لیلاز تحلیلگر اقتصادی است که از منظر منافع اقتصادی و سیاسی اعتقاد دارد انچه تضمین کننده اینده اقتصاد با توجه به بهم خوردگی شرایط امروز کشور است و آرامش به ارمغان می اورد لوله های توپ است تا مذاکره!
او حتی پا را فراتر رفته و به نوعی به تایید داشتن بمب اتم و از این چیزها سخن به میان آورده است که تضمین کننده منافع ملی و آرامش کشور خواهد بود.
حالا هر چه باشد دیدگاه یک کارشناس صاحب نظر است که گاهی بر مبنای انچه تراز واقعیت ها می بیند دیدگاههایش را تغییر می دهد ولی باید دید این سخن نگاه اوست یا کد واژه ای دیگر!
با این حال باید گفت برای چانه زنی های پشت میز می بایست با قدرت مذاکره کرد حال این قدرت پشتوانه مردم باشد یا لوله توپ و تفنگ و موشک و از این چیزها که دیگران هم دارند اما بستگی به چانه زنان دارد که با کدام هزینه منافع ملی را تحقق بخشند.
ودر عالم روابط بین الملل چانه زنی بی پشتوانه چندان راهگشا نیست و این چندان هم غیر عرف نمی باشد!