به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) نشست بررسی تاریخ فرقه دموکرات و تلاش برای جدایی آذربایجان و شاهنامهپژوهی ۲۸ آذرماه در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. در این نشست کیامهر فیروزی، پژوهشگر تاریخ و دکتر محمد بقایی ماکان استاد ادبیات فارسی و اقبالپژوه سخنرانی کردند.
دکتر محمد بقایی ماکان گفت: تا زمانی که شاهنامه هست، نمیشود به فکر تجزیه ایران بود و به آن فکر کرد. ما امروز مراکز متعدد شاهنامهخوانی را در تبریز داریم. زبان فارسی یکی از دلنشینترین زبانهاست. زبان فارسی خودبهخود وزن و آهنگ دارد منتهی چون داخل گود هستیم، به زیبایی و طنازی و شیوایی و آهنگین بودن این زبان فکر نمیکنیم.
وی بیان کرد: آسمان تفکر و فرهنگ ایرانی دارای شخصیتهای برجستهای است که متاسفانه مدیریت کلان فرهنگی به تعداد معدودی از آنها با معیارهای خودش توجه میکند و جامعه ما آنچنان که باید عنایت کامل به آن ندارد. اگر بخواهیم مدنیت و تمدن غرب را ریشهیابی کنیم، در هر یک از اتاقهای آن میتوان نشانی از فرهنگ ایرانی پیدا کرد. زبان فارسی در سه دین بزرگ اثر گذاشته و کافی است تا آثار سهروردی را بخوانیم تا به این نکته پی ببریم.
این اقبالشناس ایرانی بیان کرد: جای تاسف است که جامعه ایرانی حتی فرهیختگان بر چند شخصیت برجسته و مشهور معطوف است. در این آسمان ستارگان دیگری به جز خیام، حافظ، مولوی و… میدرخشند. امروز در گرگان و سبزوار نام هلالی جغتایی را نمیبینیم.
بقایی ماکان این ادبای فراموش شده را اختران از یاد رفته نامید و گفت: بعد از سعدی تا امروز شاعر غزلسرا به معنای عاشقانه مثل او نداریم. اما هیچ کس هلالی جغتایی را نمیشناسد. توصیه میکنم تا دوستان دیوان هلالی جغتایی تصحیح سعید نفیسی را مطالعه کنند. قصیدهسرای دیگری نیز در آسمان ادب ایران میدرخشد به نام سعید طایی که از او ۱۹ بیت بیشتر باقی نمانده است. سدیدالدین محمد عوفی در کتاب لبابالباب تذکرهای دارد که نام و شرحی از سعید طایی در آنجا آمده است.
بقایی ماکان بیان کرد: محمد عوفی در تعریف سعید طایی میگوید؛ او زینالشعرا است و او حکیم کامل است. کلام او بسیار دلنشین و آمیخته با رمز و رازهای زبان فارسی است. یکی از دلایل جذب بسیاری به فرهنگهای دیگر به دلیل ناآگاهی آنها از زمینههایی است که از این خاک برآمده است. اگر حقایق تاریخی این سرزمین به درستی بیان شود، بسیاری شرمنده خواهند شد. نمیدانند که آذربایجانیها از فارسها فارستر هستند، چون تاریخ را نخواندهاند.
اسنادی که مهمترین بخش مسایل آذربایجان را روشن میکند
کیامهر فیروزی در این نشست با اشاره به ۲۱ آذرماه روز نجات آذربایجان گفت: موضوع آذربایجان امروزه از این جهت حائز اهمیت است که جریانهایی با رویکرد تجزیهطلبانه تلاش میکنند مساله آذربایجان و حکومت یکساله فرقه دموکرات به رهبری پیشهوری را سابقه حرکتهای هویتطلبانه تلقی کنند. این گونه که گویا حرکاتی که شکل گرفته یک حرکت مردمی برای احقاق حق پایمال شده مردم آذربایجان از جمله حق زبان و حق تعیین سرنوشت بوده است که بررسی مساله آذربایجان از این منظر حائز اهمیت است. دیگر اینکه روایت جریان چپ و بازماندگان بیشتر حول مساله پایمال شدن حق مردم آذربایجان میچرخد.
وی با بیان اینکه سومین نکته تاریخنویسی رسمی شوروی است که به مساله آذربایجان اشاره دارد، گفت: ایوانف در این زمینه مینویسد که نظرات او لزوما نقطه نظرات رسمی شوروی نیست. مساله آذربایجان یک حرکت دموکراتیک و دموکراسیخواهانه است که در جهت تقابل با امپریالیسم جهانی بوده است. جیمز بیل و دیگر نویسندگان غربی عمدتا روی این محور تاکید دارند که نجات آذربایجان را معطوف میکنند به مساله پایان جنگ جهانی آمریکا. معطوف میکنند به تهدید استالین که وی شوروی را به بمب اتمی تهدید میکند. همچنین بیشتر تاکید میکند به شیعه بودن مردم آذربایجان. که چون مردم آذربایجان شیعه بودند پس با جریان چپ مقابله کردند.
این پژوهشگر تاریخ در ادامه گفت: جمیع عوامل موثر در مساله آذربایجان مورد بررسی قرار گرفته است اما نگاهی که مغفول مانده نقش مردم آذربایجان در ناکامی شوروی در نیل به اهداف سیاسی و علیالخصوص اهداف نفتی است. با فروپاشی شوروی اسنادی رونمایی شد و در کنفرانس تفلیس با حضور ۱۵ نفر از پژوهشگران مورد بررسی قرار گرفت که امروز میتوان این ادعا را ثابت کرد. این اسناد در واقع مهمترین بخش مسایل مربوط به آذربایجان را روشن کرد.
فیروزی افزود: فرمان محرمانه استالین برای تجزیه شمال ایران یا فرمان وی مبنی بر عملیات اکتشاف نفت در شمال ایران از جمله این اسناد است. نکته حائز اهمیت این است که این جریانهای امروزی تجزیهطلب با معرفی حرکت آذربایجان به عنوان حرکت مردمی سعی دارد تا این حرکت را دارای سابقه تاریخی با پشتوانه مردمی عنوان کند که از بطن جامعه برخاسته است.
این پژوهشگر تاریخ گفت: بررسی گواهی شاهدان عینی ماجرای فرقه دموکرات بسیار حائز اهمیت است. این حرکت اساسا پایگاه مردمی در آذربایجان نداشت. مرامنامه فرقه به پیشهوری ابلاغ شده بود، حتی نام فرقه نیز در شوروی انتخاب شده بود و مردم آذربایجان در شکلگیری فرقه دموکرات هیچ نقشی نداشتند اما در سقوط فرقه مشخصا نقش پررنگی ایفا کردند و به طریق اولی نقش مردم آذربایجان در ناکامی شوروی حائز اهمیت است.
فیروزی با بیان اینکه آلبانیا و آران نام قدیم جمهوری آذربایجان است و آریان ویچ نام اوستایی آن افزود: جمهوری آذربایجان جزو ایران بود که طی دو دوره جنگهای ایران و روس از ایران جدا شده است و اکنون برای اثبات خودشان مجبور هستند تاریخ را جعل کنند.