چندی پیش در خبرها از مشاجره مادر و دختری یزدی در اتوبوس با چند دختر جوان به بهانه اعتراض به حجاب و جنجالی از این جنس که با خشونت های فیزیکی نیز همراه بود ، سخن به میان و گویا فیلم آن نیز در فضا مجازی منتشر شده بود.
نکته قابل تامل در این ماجرا که از زبان این مادرو دختر در یکی از رسانه ها بیان شد بی تفاوتی و عدم مداخله افراد حاضر در اتوبوس در پی مشاجره انان و به تماشا نشستن این حادثه بود که یک طرف مادر و دختری محجبه با نگاه اعتراضی و با تکلیف آ مر به معروفی و در مقابل دختران جوان با پوشش های به ادعای انان نا متعارف و واکنش به رفتار مداخله گر د ر امور شخصیاشان بود.
داستان این روزهای دوقطبی با حجاب و بی حجاب و شل حجابی که حوادث تلخی را رقم زده است غصه و قصه تلخی است که حیات همدلی های اجتماعی را به دلیل شیوه های نامتعارف به مخاطره انداخته و چالشی جدی بر سر تهدید سرمایه های اجتماعی بویژه دوستی و همدلی شده است.
متاسفانه برغم تاکیدات انجام گرفته در مراقبت های ویژه برای صبوری و تعامل و پرهیز از رفتارهای پرهزینه برای تحمیل دیدگاههای شخصی و سپردن امور به قانون و ضابطین مربوطه هر از گاهی شاهد اینگونه رفتارها با حس تعهدات خود پنداری و وظیفه و تکلیف بدون درک شرایط و ضوابط هستیم که در مواجهه با واقعیت های امروز جامعه نه تنها مشکلی را حل نمی کند بلکه ضربه های جدی تری بر پیکره جامعه وارد می سازد.
نکته مهم در مرور این داستان نظاره گری سرنشینان اتوبوس که حتی مورد اعتراض آن مادر و دختر نیز بود است که هیچ اعتنایی به این درگیری نکردند و نشسته بر جای به مسیر خود رفتند.شاید چندان دور نباشد روزگارانی که وقتی دو نفر به هر دلیلی مشاجره ای در کوی و برزنی داشتند دهها نفر خود را به آنان رسانده و خواستار صلح و سازش و کاهش حرارت های خشم طرفین و دعوت به آرامش می شدند.
اکنون به چگونه جامعه ای رسیده ایم که بی تفاوتی نقش محوری در تعاملات اجتماعی شده است و کسی را تکلیف و مسوولیت اجتماعی راضی نمی کند!جامعه امروز به لجاجتی افتاده است که باید راه را بر آن بست زیرا این جریان عاقبت خوشی برایمان نخواهد داشت.