مجلسی که خانه ملت نام گرفته است و جماعتی با حداقلهای انتخاباتی راهی بهارستان خود شده اند، این روزها در پی اصلاح بندهایی از قانون مجازات برای افرادی هستند که زبانی سرخ دارند و سری سبز و شاید هم برای برباد!
در این قانون ، مجازات های سنگینی برای اظهار نظر منتقدین مشهور و معروف پیش بینی شده که بر اساس آنچه از لابه لای خبرها به بیرون درز کرد، بهانه ای خواهد شد برای بستن دهان ها، آن هم در زمانه ای که از سر و روی هر کس و درو دیوار می توان واقعیت ها را لمس کرد و دید و چیزی پنهان نخواهد ماند!
وقتی تلاش های این جماعت را این روزها برای محدود کردن آزادی های اجتماعی می بینیم و آنرا با تصاویری که از اول انقلاب در مجلس خبرگان قانون اساسی منتشر می شود و با آن چهره ها و شخصیتها مقایسه می کنیم که چگونه افق های دوردست را در این قانون تجسم می کردند و پیش نیازهای جامعه ای انقلابی و در مسیر توسعه را به تفسیر می نشستند، تفاوت ها بسیار عیان تر و قضاوت ها طور دیگر می شود و اینکه انان چه می اندیشیدند و اینها چه می خواهند!
بطور یقین در یک جامعه قانونمند ،همواره مسیرهای مشخص و تعریف شده ای برای کنش ها و حرکت های اجتماعی فرهنگی و سیاسی ترسیم شده است و از آنجا که همواره بالیده می شود که قانون اساسی کشور از مترقی ترین قوانین در دنیا است اما انچه مغفول مانده، چرایی اجرای ناقص و ناتوانی مجریانی است که با فهم درست از ان بیگانه اند وگرنه با همین قانون و مجازات های پیش بینی شده در آن، می توان پیشگیری های لازم را برای پرهیز از هنجار شکنی و هنجار گریزی داشت.
مجلسیانی که این روزها سرگرم محدودیت های بیشتر در جامعه هستند، باید بدانند که خود اولین محکومان د این دام بلا خواهند بود که تنیده اند چون در مقام نماینده موکلین، می بایست از بسیاری چیزها بگویند و بر بسیاری کارها انتقاد و دراین میانه راه بر خویش بسته اند نه ملت، اگر نماینده باشند !