به خود که میآیی جز دوندگی حاصلی نیست در این کوران روزگاران تنیده در اقتصاد مبهم و داغانی فرهنگ و جامعه پریشان که هر روزش بدتر از دیروز شمارش میشود.
یادش بخیر روزگارانی تبلیغاتی داشتیم و ورد زبان بود این صایران که هر روزش بهتر از دیروز تبلیغ می شد و حالا وقتی نفسی فرو می رود ، امید بر آمدنی نیست که مفرح ذات باشد از بس که هزینههای این برآمدن، پر رنج نصیب میشود!
جالا مانده ایم کز کرده در گوشهای و به تمنا نشسته روزهای دیروز و یاد تکراری و ورد زبان همیشگی که شکر، دیروزیمان بهتر از این روز می نامند و فردایمان از سر دولتمردی این برخی جماعت رفته در هاله توهم خویش که همه گل می بینند و میشمارند به حساب خویش چه چه بلبلان نادیده را!
حالای خفته در خیال دلمشغولی خویش درنگی که این راه سخت است و به دشوار آنگونه که میگفتند خطرناک حسن!
- نویسنده : یونس رنجکش