روز شنبه ۲۱ شهریور ۱۳۶۰، سیزده روز پس از انفجار دفتر نخستوزیری و شهادت محمدعلی رجایی و دکتر باهنر، مهندس بهزاد نبودی که از سوی آیتالله مهدوی کنی، نخستوزیر موقت، به عنوان سخنگوی موقت دولت انتخاب شده بود، در مصاحبهای مطبوعاتی و رادیو تلویزیونی به پرسشهای خبرنگاران داخلی و خارجی در مورد مسائل مهم روز از جمله عملیات گروهکها، ترور مقامها و شخصیتها، تشکیل سازمان اطلاعاتی، اعدام ضدانقلابیون، تظاهرات و انفجارات، اقدامات ستاد بسیج اقتصادی و برخی دیگر از مسائل پاسخ گفت. مشروح پاسخهای بهزاد نبودی که فردای آن روز در روزنامه کیهان منتشر شد به این شرح بود:
شهید دکتر باهنر فرصت انتخاب سخنگوی دولت را پیدا نکرد. اکنون از طرف آیتالله مهدوی کنی ماموریت یافتهام که به عنوان سخنگوی موقت دولت به مسائلی که در رابطه با دولت مطرح است پاسخ گویم و موضع دولت را در قبال مسائل مختلف روشن سازم.
به زودی یک سازمان اطلاعاتی یکپارچه و اسلامی و مردمی تشکیل خواهد شد
تشکیل یک سازمان اطلاعاتی قوی یکی از مسائل مهم جامعه امروز ماست، ولی مسئلهای که در این رابطه مردم باید بدان توجه کنند این است که تشکیل چنین سازمانی به آسانی امکانپذیر نیست چراکه این سازمان نیاز به افرادی صد درصد مطمئن، قابل اعتماد، پرتوان و باتجربه دارد که پیدا کردن چنین افرادی آسان نیست، زیرا برای این کار نمیتوان تنها به ایمان و یا تنها به تجربه افراد اکتفا کرد و عضو این سازمان باید هردو خصیصه را با هم داشته باشد. مثلا در مورد ساواک رژیم گذشته که مراحل انحلال آن پس از پیروزی انقلاب مرحله به مرحله انجام شد، افراد آن باتجربه بودند، اما تجربهشان در خدمت مردم و انقلاب نبود و به ناچار باید منحل میشد، که به وسیله خود مردم منحل شد. اما جو زمان بعد از انقلاب طوری بود که مردم گمان میکردند دیگر نیازی به یک سازمان اطلاعاتی ندارند و هر سازمان اطلاعاتی، ساواک را در ذهنشان مجسم میکرد. دشمنان انقلاب هم برای اینکه ما را از تشکیل چنین سازمانی که به ضررشان بود، منصرف کنند پشت سر هم شایعهسازی میکردند که مثلا «ساواما» درست کردهاند و غیره. این جو شاید تا حدود یک سال و نیم پس از انقلاب ادامه داشت، تا اینکه برادران متعهد به تدریج در نهادهای مختلف شروع به تشکیل ادارات اطلاعاتی کردند، که زیاد جدی نبود و دنبال نشد. بعد هم شورای انقلاب قانونی برای تشکیل سازمان اطلاعاتی تصویب کرد که آن هم اجرا نشد. اما اخیرا طرحی تهیه و به مجلس تقدیم شده که اگر انشاءالله تصویب شد، به زودی یک سازمان اطلاعاتی یکپارچه و اسلامی و مردمی تشکیل خواهد شد. سازمانی که مسلما مثل ساواک نخواهد بود و از نظر وسعت هم شباهتی به آن نخواهد داشت. در این سازمان اطلاعاتی اسلامی مردم نقش چشمها را باید داشته باشند که نظارت عمومی بر جامعه داشته باشند و بر اساس امر به معروف و نهی از منکر با سازمان همکاری نمایند.
البته این بدان معنا نیست که ما اکنون فاقد سازمان اطلاعاتی هستیم، زیرا تمام این خانههای تیمی که کشف میشوند و یا افرادی که دستگیر میگردند همه از طریق سازمانی که اطلاعات واصله از طرف مردم را ارزیابی میکند شناسایی میشوند؛ و اینکه اکنون سازمان چریکهای اقلیت و پیکار به کلی از توان افتادهاند و دیگر خبری از آنها نیست و یا به سازمان مجاهدین خلق نیز ضربههای اساسی وارد شده، به خاطر وجود همین سازمان اطلاعاتی است. اما مردم نباید انتظار داشته باشند که به محض تشکیل سازمان اطلاعاتی دیگر اتفاقی نیفتد، چون افراد آن به تجربه نیاز دارند، حتی افراد ساواک هم پس از سالها فعالیت هنوز تجربه کامل را برای مبارزه با مخالفان خود نداشتند.
انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی
مسئلهای که در این رابطه [انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی] مطرح است، وجود عوامل نفوذی در همه ارگانها مثل حزب، نخستوزیری و دادستانی است. اکنون خیلیها مراجعه میکنند و میگویند چطور هنوز عوامل نفوذی در نهادها و ارگانهای دولتی وجود دارد، ولی اینها باید بدانند که این مسئله به خاطر ویژگیهای خاص انقلاب ماست. مثلا بعد از پیروزی انقلاب، در همان روزهایی که هنوز دولت شکل نگرفته بود همه کارها به دست کمیتهها بود، خود من در کمیته مرکزی کار میکردم و آنجا میدیدم که چگونه عوامل مختلف به داخل کمیته نفوذ میکنند. مثلا شخصی که از لای نردهها موفق میشد خودش را به داخل محوطه کمیته بیندازد، به دلیل آنکه کسی دیگری را نمیشناخت، پس از چند روز موفق میشد بازوبند انتظامات را بگیرد و در محوطه تردد کند و پس از آن نیز به دفتر راه مییافت و پس از چندی یکی عضو باسابقه کمیته میشد. تازه اگر هم شناسایی میشد و از کمیته بیرونش میکردند، به خاطر سابقهای که در کمیته پیدا کرده بود، از نهادها و ارگانهای انقلابی دیگر سر در میآورد.
البته این عناصر از حمایت دولت موقت و بعد هم بنیصدر برخوردار بودند و همانطور که میدیدیم در هر جایی که میخواستند پاکسازی انجام دهند با مخالفت دولت موقت و دار و دسته بنیصدر و … روبهرو میشدند. مثلا همین برادر شهیدمان رجایی وقتی که اقدام به اخراج منافقین و چپها در آموزش و پرورش کرد، دیدید که چطور با مخالفت لیبرالها روبهرو شد. آنها میخواستند این عوامل نفوذی در ادارات بمانند تا در شرایط خاص و بهموقع بتوانند از آنها استفاده کنند و طبیعی است که خیلی از این افراد در تمام نهادها و سازمانهای دولتی و حتی در زمان بنیصدر در ارتش نفوذ کردهاند و با وجود کم بودن تعدادشان نسبت به کل کارکنان این نهادها و ادارت، باز هم ممکن است ضربههایی از آنها بخوریم.
اکنون مسئولان نهادها و ادارات اقدام به یکسری تجدید نظرها در سازمانها کردهاند، تا این عوامل را طرد کنند، اما این کار بسیار دشوار است و همه مسئولان و کارکنان نهادها و سازمانها باید دست به دست هم دهند تا هرچه زودتر بتوانند نهادها و ارگانهای مختلف را از اینگونه عوامل پاکسازی کنند.
اعدام افراد ضدانقلاب
[س: گویا بنیصدر در مصاحبهای اعلام کرده است که اگر دادگاههای انقلاب دست از اعدام مخالفان خود بردارند، وی نیز دستور میدهد که به ترورها خاتمه داده شود، نظر دولت در این مورد چیست؟]اولا بنیصدر در دست مجاهدین است و معلوم نیست که او بتواند دستوری به آنها بدهد، در ثانی اگر بنیصدر هم بخواهد معاملهای بکند، این مسئله قابل معامله نیست. وقتی کسی به طور مسلحانه اقدام به مبارزه بر علیه انقلاب و رژیم جمهوری اسلامی کند و مقامات و اشخاص موثر در انقلاب را شهید میکند، دادگاه انقلاب چطور میتواند ساکت بنشیند و آنها را به حال خود بگذارد. ما همانقدر که از شهادت برادران عزیزمان مثل دکتر بهشتی، رجایی، باهنر، مدنی و… ناراحت میشویم، از کشته شدن جوانهایمان که غالبا پاکطینت بوده و به انحراف کشانده شدهاند نیز رنج میبریم؛ بنابراین ما احساس میکنیم که این یک توطئه قوی آمریکاست که با یک تیر دو نشان میزند، هم مقامات و شخصیتهای موثر را میکشد و هم جوانهای ما را که اکثرا منحرف شده و بعد از دستگیری به اشتباهاتشان پی میبرند از میدان به در میکند. ما علاقهای به کشتار نداریم و دادگاههای ما نیز مایل نیستند این جوانها را اعدام کنند، ولی کار دیگری نمیتوان انجام داد. من برای حرف بنیصدر ارزش قائل نیستم، اما شما بگویید با کسانی که هنگام دستگیری حداقل چیزی که میشود در جیبشان پیدا کرد، اسلحه و چند کروکی برای ترور شخصیتهاست چه کار دیگری جز اعدام میتوان انجام داد؟
البته افرادی و گروههایی که سابقا از ما حمایت میکردند و حالا به اعدامها اعتراض میکنند، میگویند که به جای اعدام این افراد را زندانی کنید. در این مورد باید بگویم همانطور که میدانید فکر میکنم در انتخابات مجلس بود که رجوی بیش از ۵۰۰ هزار رای آورد که شاید حدود ۴۹۰ هزار تن از رایدهندگان ساواکیها، سلطنتطلبان، مخالفان و … بودند و در عملیات اخیر شرکت نمیکنند و شاید هم تاکنون عدهای از آنها به باطل بودن این گروهها پی برده و تعدادشان کم شده باشد. اما به هر حال اگر ما در مورد کسانی که با نارنجک و بمب و اسلحه شخصیتها را ترور میکنند و حتی به اعضای ساده بسیج و … هم رحم نمیکنند، رحم کنیم، این ۴۹۰ هزار نفر هم جری میشوند و فکر میکنند حالا که به این راحتی میشود مخالفان را کشت و حداکثر به چند ماه زندان محکوم شد، چرا ما این کار را نکنیم.
انفجار دفتر نخستوزیری
یک هیات عالیرتبه از شورای عالی قضایی مشغول پیگیری مسئله [انفجار دفتر نخست وزیری]است و در این رابطه هم عدهای دستگیر شدهاند که شاید برخی از آنها بیگناه باشند، اما به هر حال، چون تحقیقات در مرحله بازپرسی است، کمتر اطلاعاتی بیرون داده میشود، ولی میدانم که پیشرفتهای زیادی در این رابطه به دست آمده است.
انتخابات ریاستجمهوری
طبق قانون تا ۵۰ روز بعد از ۸ شهریور [انفجار دفتر نخستوزیری]رئیسجمهوری باید تعیین شده باشد و فکر میکنم انتخابات در هفتههای اول مهرماه انجام شود که ظرف یکی دو روز اخیر تاریخ دقیق برگزاری انتخابات ریاستجمهوری اعلام خواهد شد. در مورد کاندیدای این پست نیز مسلما از طرف نیروهای خط امام کاندیدای ائتلافی معرفی خواهد شد.
وضع اقتصادی کشور خوب است
وضع اقتصادی کشور تا آنجا که به این ستاد [ستاد بسیج اقتصادی در زمینه توزیع کالاهای اساسی توسط دولت]مربوط میشود با توجه به محدود بودن ذخایر ارزی و طولانی شدن جنگ روی هم رفته خوب است. ولی برای تامین نیازهای جنگی، نیازهای آوارگان و تامین کالاهای اساسی که متاسفانه اکثرا از خارج وارد میشود، به صرفهجویی بیشتر نیاز داریم، زیرا در شرایطی که به وارد کردن گوشت و نان و برنج و دیگر مواد اولیه نیاز داریم، باید از وارد کردن کالاهای لوکس و غیرضروری خودداری کنیم و مردم نیز با نخریدن اینگونه کالاها از بالا رفتن بیرویه قیمت آنها جلوگیری کنند.
البته دولت به هیچ وجه سعی ندارد خود نقش توزیعکننده را پیدا کند، زیرا بر اساس قانون اساسی هدف ما رشد و گسترش تعاونیهاست و اختلاف ما با اقتصاد کمونیستی نیز در همین است؛ بنابراین من در همین جا از علما و برادران روحانی میخواهم که این نهضت را گسترش دهند و مردم را به این کار مردمی تشویق کنند. دولت نیز کارهای تعاونی را تشویق میکند و ضوابطی را نیز در این مورد تهیه کرده تا هرچه بیشتر تعاونیها گسترش یابند و مردم به جای واسطهگری و کارهای فردی با روی هم گذاشتن سرمایه های شان به کار تولیدی بپردازند. اما تا پا گرفتن این تعاونیها، دولت ناچار است دخالت کند و توزیع برخی کالاها را به دست گرفته و یا بر کار آن نظارت نماید.
طرح خرید انحصاری گندم از روستاییان توسط دولت موفق بوده و با اقدامات انجامشده تاکون حدود ۷۰۰ هزار تن گندم از روستاها خریداری شده و دست سلفخرها و دلالها کاملا از معامله گندم کوتاه شده است.
در مورد برنج هم دولت ناچار به دخالت شده و اقدام به خرید برنج از برنجکاران کرده است و آنطور که قول دادهاند امسال قیمت برنج خوب از ۲۰ تومان بالاتر نخواهد رفت. اکنون برنج در انحصار دولت است و هیچکس حق خروج برنج از استانها را ندارد و کسانی که اقدام به این کار کنند محموله برنجشان ضبط میشود.
همه ساله حدود ۴۵۰ هزار تن برنج با هزینهای بالغ بر ۱۵ میلیارد ریال از خارج خریداری میشود، ولی با طرحهایی که در دست است، امیدواریم بتوانیم میزان کشت در هر هکتار مزرعه برنج را افزایش دهیم تا از وارد کردن برنج بینیاز گردیم.
روابط ما با لیبی بسیار دوستانه است
تا آنجا که من اطلاع دارم روابط ایران با کشور لیبی بهخصوص از زمان تشکیل دولت شهید رجایی بسیار خوب بوده و حتی در سفری که به اتفاق شهید رجایی پس از شرکت در اجلاس سازمان ملل به لیبی داشتیم، قرار بود ملاقاتی هم با سرهنگ قذافی داشته باشیم که ایشان در جنوب لیبی بود و امکان سفر شبانه به محل اقامت وی نیز نبود؛ بنابراین از آن زمان روابط ما بسیار دوستانه بوده و نقطهنظرهای شخصی نیز که قبل از آن در وزارت خارجه و … وجود داشت از بین رفته است و امیدوارم در آینده نزدیک بتوانیم خبرهای بهتری در این مورد داشته باشیم.
فروش نفت و لغو قرارداد پتروشیمی
[درباره فورش نفت به شرکتهای شل و بریتیش پترولیوم و اعزام هیاتی بدین منظور به خارج]میدانید که از بعد از پیروزی انقلاب، ایران بیشتر با مشتریهای کوچک معامله میکند و هیچ عجیب نیست که معالمهای با این شرکتها بشود، ما محمولات نفتی را به قیمت روز اوپک به شرکتهایی که خریدار باشند میفروشیم. اما اینکه هیاتی به خارج رفته یا نه من خبری ندارم، ولی به هر حال چیز عجیبی نیست.
[درباره تصمیم شرکت میتسوئی ژاپن مبنی بر لغو قرارداد پتروشیمی با ایران]ایران به هیچ وجه مایل به لغو قرارداد نیست واگر آنها بخواهند قرارداد را لغو کنند، ایران اقدام قاطع در این مورد انجام خواهد داد.
در رژیم گذشته تمام سرمایهداران بهخصوص سرمایهداران غربی تمایل زیادی برای سرمایهگذاری در ایران و چپاول ایرانیان داشتند، اما حالا که پول مفت به کسی داده نمیشود همه میخواهند سرمایههایشان را از ایران خارج کنند و قراردادها را لغو کنند.
همواره در انتظار شهادت هستیم
بر خلاف تهدید گروهکهای ضدانقلاب مبنی بر اینکه نظام جمهوری اسلامی متکی به مهرهها است، چنین نیست. البته ما در این انتظار نبودهایم که شهیدی از ما نگیرند بلکه همواره در انتظار شهادت هستیم و این بخشی از حرکت انقلابی ما است. این شهادتها لازم است تا نهال انقلاب اسلامی بارور شود و هیچ سیلی نتواند آن را از جا بکند. اگر در زمان تشکیل دولت شهید دکتر باهنر میگفتیم که این خط اصیلی است که بارور شده است و میتواند سبب حرکت سازنده شود، قصدمان این نبود که شهیدی در این راه نخواهیم داشت بلکه میدانستیم که خط امام حاکم شده است و این خط است که دارد پیش میرود و شهادت شخصیتها تاثیری در تداوم این راه نخواهد داشت. البته ممکن است این شهادتها اثرات جزئی در اداره امور بگذارد مثلا نخستوزیری چند روزی کارهایش مختل شود، اما همه نهادها و ارگانها کارهایشان را با دقت انجام میدهند و هر دولتی که میرود و میآید همان خط قبلی را دنبال میکند که خوشبختانه تاکنون توانستهاند جامعه را از لوث وجود عناصر غربزده و شرقزده پاک کنند و کار سازنده در زمینههای مختلف را شروع کنند.
تمام کارهایی که میشود برای این است که ما نتوانیم کار سازنده بکنیم و یا برنامههای اقتصادی خود را دنبال کنیم. اما آنها کور خواندهاند در حالی که همه کارها دارد به خوبی پیش میرود و آقای مهدوی نیز به خوبی کارها را بر عهده گرفتهاند و راه آقای باهنر را ادامه میدهند.
قیام مردم مصر
مردم ما باید قیام ملت مصر را دنبال کنند. این قیام از بسیاری جهات شبیه قیام ما است و غربیها درست با همان مارکها و انگهایی که ما را میکوبیدند آنها را میکوبند. برچسبهایی، چون عناصر تند مذهبی که قرابت و نزدیک زیادی بین قیام مردم ما و مردم مصر را به وجود میآورد. البته دولت نیز با علاقه قیام مردم مصر را پیگیری میکند و هرگونه کمکی که از دستش برآید کرده و میکند و آرزو دارد هرچه زودتر مردم مصر پیروز شوند. خبرهایی که به ما رسیده نشاندهنده وسعت این قیام است هرچند که خبرگزاریهای غربی و صهیونیستی آن را چندان بزرگ نمیکنند طبیعی است، چون نوکرشان آنجاست و باید چنین عملکردی داشته باشند.
شمار شهدای دفتر نخستوزیری
کل افراد ۱۴ نفر بودند که سه نفرشان جراحت مختصری برداشته بودند که سرپایی معالجه شدند. یک نفرشان برادر شهید وحید دستگردی بود که بعدا شهید شد که البته عوارض قلبی مزید بر علت شده بود. یک نفر برادر دفتریان بود که خارج از آن ۱۴ نفر بود و به علت ماندن در آسانسور دچار خفگی شد. برادر عزیز دیگری بود که ذیحساب نخستوزیری بود که وجودش مغتنم بود و شهید شد. بقیه افراد مجروح شدند که چند نظامی از برادران ارتشی در میانشان هستند که جراحتشان مهم نیست و خطری برایشان وجود ندارد.
راهپیمایی مجاهدین خلق با رمز «تاکسی مستقیم»!
[در پاسخ به این پرسش که در بعضی از خیابانها مجاهدین مسلح راهپیمایی میکنند و در این مورد چه اقدامات انجام گرفته است]راهپیمایی اسمش را نگذارید، حالا برایتان توضیح میدهم که چگونه است. همچنان که گفتیم مجاهدین خلق روشهای خاصی برای به اصطلاح مقابله با نظام جمهوری اسلامی اتخاذ کردهاند از جمله ترور، آتشسوزی و تخریب و عمدتا از این نوع اعمال. اما در هفتههای اخیر ظاهرا روشهای جدید نیز به کار گرفتهاند؛ یکی از این روشها استفاده از عوامل نفوذی بود که مثلا در نخستوزیری و دادستانی نمونهاش را دیدیم که البته نشان میدهد که اینها واقعا دارند از مایه میخورند، زیرا وجود این افراد نفوذکرده میتوانست در درازمدت موثر باشد در حالی که دارند اکنون از وجود آنها استفاده میکنند و این نشاندهنده وضع خراب آنها است.
روش دیگری که اتخاذ کردهاند و تقریبا از ده روز پیش شروع شده است این است که به هوادارن و میلیشیا دستور میدهند که مثلا ساعت ۴ و نیم بعدازظهر در پنج نقطه و در هر نقطه بیست نفر سر ساعت معینی حاضر باشند و چند نفر مسلح نیز آنها را پوشش میدهند و یک تیم کوکتلانداز هم دارند که به آنها دستور میدهند پیراهن رزرو با خود بیاورند و ده دقیقه تظاهرات میکنند و سپس متفرق میشوند.
همچنین به آنها گفته شده که پس از متفرق شدن کنار خیابان بایستید و بگویید: «تاکسی مستقیم». تحلیلی که برای این جوانها هم کردهاند جالب است؛ به آنها گفتهاند روزنامهها و رادیو تلویزیون تحریم است، آنها به هیچ وجه تلویزیون نگاه نمیکنند حتی یک نمازجمعه را هم نمیبینند. روزنامه هم نمیخوانند و در نتیجه به آنها میگویند که آخرین نظرسنجی نشان داده است که ۸۰ درصد مردم با ما هستند مثل زمان شاه بیایید شعار ضد رژیم بدهید و مردم به شما ملحق میشوند، البته قابل تذکر است که زمان شاه هم آنها نبودند که شعار ضد رژیم میدادند.
روز چهارشنبه در هفت نقطه شهر تظاهراتی بوده از همین جوانهای ناآگاه که حدود صد نفرشان نیز دستگیر شدهاند. این یک چنین برنامهایست و اسمش را هم راهپیمایی نگذارید. اینها البته قصد دارند حرکتهای بزرگتری هم بکنند که اوج کارشان همان ۲۵ و ۳۰ خرداد بود که با یورش مردمی خنثی شد؛ و در یک روز نیز ۱۰۰ نفر از آدمهایشان را نیز از دست دادهاند برای آنها کم نیست فعلا مسئله برای دستگاههای اطلاعاتی مطرح است و اگر لازم باشد مردم در جریان قرار میگیرند تا در صحنه حاضر شوند. در این روزها نیز در اکثر این تظاهرات مردم آنها را خفه کرده و جلویشان را گرفتند و دستگیری این صد نفر نیز نشاندهنده همین موضوع است.
[در مورد «تاکسی مستقیم»] خداینکرده این تصور پیش نیاید که رانندههای تاکسی با آنها همکاری دارند بلکه این رهنمودی است که به آنها داده شده، چون اغلب خیلی جوان هستند و وارد نیستند و حتی نمیدانند که پس از متفرق شدن میتوانند کنار خیابان بایستند و بگویند مثلا «تاکسی مستقیم» این به اصطلاح حرف رمزی است که به آنها دادهاند تا پس از انجام آن تظاهرات بتوانند متفرق شوند.