این روز ها داستان متفاوت بودن بد جوری توی ذوق می زند و این رفتاری که از برخی می بینیم نه نشان از تغییر دارد و نه نشان از اصالت و ماهیت تفکری که بتوان روی آن حساب باز گرد.
بازی قدرت هرچه باشد، باید قدرتمندانش اصالتی را برگزینند، بد یا خوب همین است، چون راهی که برگزیده ای ماهیت اصلی تو ست و هر چقدر هم بالا و پایین بروی به دیده همگان ، همانی هستی که تو را بر اسب زین شده به تصویر کرده اند.
کسی منکر تغییر نیست و این نشانه بلوغ انسان های شرافتمندی است که با بیرون آمدن از پستوی خویش، سر به کوه و بیابان می گذارند و باقی مانده عمر، نسوح می شوند، اما نمایش نیست بلکه نیایشی است برای بازگشت به خویش و پشیمان ماندن از هزار راهی که نمی بایست رفت!
هرچند که این روزها همه چیز طور دیگری شده است و برخی برای یافتن جایگاه اجتماعی، خطی از در آغوش کشیدن ننه چاوز تا رفتن به سراغ موسیقی های آن طرف آبی و تابو شکنی با رسانه های بیگانه و این اواخر هم همدلی با انجلیناجولی را ترسیم کرده اند!
نمی دانم پشت پرده چیست اما همه آنچه پنهان می پنداریم، برای همگان عیان است و به این باید اندیشید که چون پرده بر افتد …..!
- نویسنده : یونس رنجکش