کمتر از یک ماه مانده به زمان آغاز ثبت نام نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، «اگر رئیسی نیاید» به گزارهای پرتکرار در فضای سیاسی کشور به ویژه درگعده اصولگرایان تبدیل شده است؛ گویا آمدن یا نیامدن قاضیالقضات به گود رقابتها در تعیین چند و چون معادلات و نتایج انتخاباتی در جناح راست تاثیری چنان جدی دارد که بسیاری منتظر ۲۱ اردیبهشت ماه نشستهاند تا ببینند گزینه رایآور اصولگرایان به وزارت کشور پا خواهد گذاشت یا نه.
تا اینجای کار، بررسی رویدادها و تحرکات سازوکارهای انتخاباتی اصولگرایان نشان داده که غالب این جریان از نامزدی رئیسی حمایت خواهند کرد؛ این نظر تا حد زیادی در طیفهای مختلف اصولگرایان از پایداری گرفته تا موتلفه، اعضای دولت احمدینژاد و … مشترک است.
کسب رای ۱۶ میلیونی در سال ۹۶ و در فضای پررقابت آن روزها، اصولگرایان را به کسب پیروزی انتخاباتی در فضای سیاسی کنونی کشور که میزان مشارکت چندان معلوم نیست، بسیار امیدوار کرده است. از نگاه اغلب آنان، این پیروزی البته در صورتی مسجل میشود که اصولگرایان بار دیگر با گزینهای با قابلیت اجماعسازی چون رئیسی به انتخابات ورود کنند.
رئیس قوه قضاییه تا امروز تمایلی از خود برای گام نهادن در پاستور به عنوان رئیس جمهوری نشان نداده است. شاهد آن هم اظهارات دیروز «احمد کریمی اصفهانی» عضو جبهه پیروان خط امام و رهبری که در مصاحبهای گفته بهرغم تماسهای متعدد تا به امروز آقای رئیسی هیچگونه تمایلی نشان نداده است.
به گفته بسیاری از تحلیلگران سیاسی، اگر رئیسی نیاید، نخ تسبیح اصولگرایان امکان پاره شدن دارد. هر چند بسیاری از تحلیلها اجماع احتمالی دو سازوکار انتخاباتی «شورای وحدت» و «شورای ائتلاف» بر سر حمایت از نامزدی «محمدباقر قالیباف» را در صورت نیامدن رئیسی محتمل میدانند، ولی این گزاره قطعی نیست، چرا که قالیباف در میان همه طیفهای اصولگرایان مورد حمایت نیست و این مساله به ویژه با توجه به بازی سنتی پایداریها چالش برانگیز به نظر میرسد؛ نمونهاش اظهارنظر اخیر «صادق محصولی» دبیرکل جبهه پایداری که بهتازگی گفته صلاح نیست قالیباف وارد رقابتهای ریاستجمهوری شود. «احمد امیرآبادیفراهانی» هم به تازگی از هیئت اجرائی انتخابات ریاستجمهوری استعفا داده تا زمینههای نامزدی خود در انتخابات ریاستجمهوری را فراهم کند. همینطور «امیرحسین قاضیزادههاشمی» ازتمایل خود برای نامزدی در انتخابات گفته، هرچند پایداریها میگویند او دیگر عضو این جبهه نیست.
از این منظر، اختلافات پایداری با قالیباف مسالهای نیست که یک شبه حل شود، چرا که یک شبه شکل نگرفته است. ریشه این چالشها به انتخابات سال ۹۲ و پس از آن ۹۶ باز میگردد. در انتخابات سال ۹۸ هم به سختی این دو جریان به فهرست واحد دست یافتند. این روزها که طیفی از پایداری همراهی قراردادی و حسابشده بیشتری را با قالیباف تجربه میکند، طیف محصولی در را بر همان پاشنه پیشین میگرداند.
اظهارات اخیر «سید حسین نقوی حسینی» رئیس ستاد انتخابات «سعید جلیلی» در شهرستان های استان تهران در انتخابات سال ۹۲ مبنی بر اینکه اگر رئیسی نیاید، جلیلی نامزد خواهد شد، از مانعی دیگر پیش پای اجماع بر سر قالیباف حکایت دارد.
برخی سایتهای خبری اصولگرا به تازگی از حمایت از نامزدی جلیلی دم میزنند. از جمله «نامه نیوز» که از کوچ اعضای ستاد انتخاباتی رییسی به ستاد سعید جلیلی خبر داده و نوشته بود: کاندیداتوری سعید جلیلی در انتخابات ریاست جمهوری جدی شد و این طور که به نظر میرسد باید منتظر یک دوقطبی انتخاباتی باشیم.
در پایان گزارش با استقبال از آمدن جلیلی آمده است: بیایید یک بار دیگر به استقبال نامزدی سعید جلیلی برویم و ببینیم این بار آیا جامعه به او اعتماد می کند؟ آیا همانطور که حامیان او می گویند تفکر او خصوصا در سیاست خارجی مورد تایید اکثریت است ؟
در مورد شناسایی جلیلی به عنوان گزینه «اصلح» پایداری اما تردیدهای زیادی وجود دارد. پایداریها مدتی است به ویژه بعد از فوت رهبر معنویشان و آمدن محصولی، جلیلی را عضو این جبهه نمیدانند. شاهد آن هم اظهارات اخیر «غلامحسین رضوانی» عضو پایداری بود که گفته بود جلیلی عضو پایداری نیست.
با این حال به نوشته برخی رسانهها، اکنون که زمزمهها درباره عدم کاندیداتوری رئیسی قوت گرفته، احتمال حمایت دوباره طیف پایداری از جلیلی روز به روز بیشتر میشود. این در حالی است که ناظرانی چون «صادق زیباکلام» بر این باورند که اگر رئیسی نیاید، شانس قالیباف از افرادی چون جلیلی و رضایی و محمد بیشتر خواهد بود.
با این همه، ما هم باید مانند بسیاری از اصولگرایان منتظر بمانیم تا ببینیم در اردیبهشت ماه، قاض القضات به انتخابات ریاستجمهوری روی خوش نشان میدهد یا نه.