این روزها که هر روزش عمری است در تلاطم و التهاب جامعه ایرانی و برهم خوردگی آرامش و امنیت کشور به واسطه به اغتشاش کشیده شدن اعتراضات اجتماعی به واسطه دست های آلوده، توگویی جماعتی هنوز نه چیزی شنیده و نه چیزی دیده اند، آن هم در جایگاه و خانه ای که از آن ملت است.
با توجه به فراخوان های مختلف ازسوی فعالان سیاسی و اجتماعی و هر آنکه دل در گرو این مرز پر گهر دارد و دلش برای امنیت و یکپارچگی کشور می تپد در پی آن است تا این خشم و جوش جریان یافته نسل مطالبه گر را با صدای مهربانی و پرهیز از خشونت به گوشه ای هدایت و تفسیر واقعیت ها با حفط حق اعتراضی او بپردازد تا شاید در این موج نا آرامی ها تمامیت ارضی و امنیت ملی برای زیست امیدوارانه به تهدید نیافتد.
اما گویی برخی که به دست همین ملت و فرزندان آنها در حداقل های انتخاب و فیلترهای خودی تر شده وارد خانه ملت شده اند تا صدای انان از پشت تریبون این خانه باشند هیچ انعکاسی نه در نقد اتفاق ها بلکه تایید انچه در مرام خویش و یا دسته و طیف خود می پسندند ندارند و گویا اصلا در ایران نیستند!
آیا بهتر نیست این برخی به اصطلاح نماینده در این شرایط به میدان آیند و گوشه ای از مسوولیت های سیاسی و اجتماعی خویش را بپذیرند و به پاسخ به انچه معترضان میگویند برآیند تا شاید عده ای از موکلین انان به جلب رضایتشان ختم شود؟
چگونه است از این خانه ملت کسی را یارای گفت و گو با ملت نیست تا بار کشانده شدن مطالبات در کف خیابان ها ختم به خیر شود.سکوت برخی از این در خانه ملت نشسته ها که شهرها و حوزه های انتخابیه اشان در موج اعتراضات شعله می کشد چیست آیا وظیفه ای ندارند تا پاسخگوی مطالبات مردم در این حوزه ها باشند و حد اقل برای وعده های عمل نکرده و یا مداخلات خویش در امور به اقناع بپردازند؟