به گزارش ایرناپلاس، اگر نگاهی به کارنامه سریالسازی تلویزیون در یک دهه اخیر بیندازیم، متوجه میشویم مجموعههایی که با توجه به آداب، فرهنگ و لهجه آن منطقه ساخته میشود همیشه با استقبال مواجه شدهاند. توانایی این مجموعهها در جذب مخاطب به اندازهای است که در بیشتر مواقع به ساخت فصلهای بعدی این آثار میانجامد. اتفاقی که برای سریالهای دیگر به ندرت میافتد.
نیمه دوم مهرماه امسال سریالی مناسبتی با عنوان «نجلا» روی آنتن رفت. مجموعهای که داستان آن در شهر آبادان و در سال ۱۳۵۸ روایت میشد که علاوه بر جغرافیای منطقه، شاهد زبان و فرهنگ خاص آن منطقه بودیم. این اثر که از داستان و کارگردانی خوب و بازیهای باکیفیتی بهره برده بود، براساس نظرسنجی مرکز تحقیقات سازمان صداوسیما در نیمه دوم شهریور و مهرماه ۹۹ با ۳۵.۵ درصد مخاطب و ۸۳.۶ درصد رضایت، بهترین سریال تلویزیونی در این مدت شد.
سریالی مانند «نون خ» هم از این دست مجموعههاست که تاکنون دو فصل آن روی آنتن رفته و حتی تکرارش هم مخاطب دارد. مجموعهای که پربینندهترین سریال نوروزی سال ۹۸ شد. این اثر که در منطقه کرمانشاه روایت میشد، بسیاری از ویژگیهای فرهنگی، پوشش، زبان، لهجه و آداب و رسوم این منطقه را به تصویر میکشید. موفقیت نون خ باعث شد این مجموعه ادامهدار باشد تا جایی که گروه سازندگان آن در حال حاضر در حال ساخت فصل سوم آن هستند.
مجموعههایی که باعث همدلی و اتحاد میشوند
اما نمیشود نامی از این دست مجموعهها آورد و یادی از سریال «پایتخت» نکنیم. سریال موفقی که داستان زندگی یک خانواده مازندرانی را روایت میکند. استقبال از آن به اندازهای بود که سازندگان این سریال تا فصل ششم به ساخت آن ادامه دادند.
اما فارغ از هرگونه جذابیت و ویژگیهای مثبت چنین آثاری، نمیتوان از کارکرد وحدتافزایی و تقویت فرهنگ و آداب و رسوم شهرهای مختلف کشور غافل بود. چنین مجموعههایی نه تنها حس وحدت و هم دلی را در میان مردم زیاد میکنند، بلکه باعث میشود مردم به یکدیگر نزدیک شوند و تلاشهای خارجی را در تفرقهافکنی بین قومیتهای مختلف کشور بیاثر کنند.
با حسن وارسته فیلمنامهنویس و یکی از نویسندگان سریال پایتخت درباره رویکرد تلویزیون در وحدتافزایی، تقویت فرهنگ اقوام مختلف کشور و همچنین ویژگیهای این آثار به گفتوگو پرداختیم.
باید بیشتر از گذشته روی وحدت میان اقوام تمرکز کنیم
وارسته درباره رویکرد و نقش تلویزیون در تقویت فرهنگ اقوام و قابلیتهایی که این رسانه برای وحدتافزایی دارد، به خبرنگار ایرناپلاس گفت: بالاخره تلویزیون یک رسانه جمعی است که آحاد مردم از دورترین نقطه مرکزی کشور گرفته تا مراکز استانها و شهرهای بزرگ پای آن مینشینند. تلویزیون میتواند تعاملات بسیاری را میان مردم شهرهای مختلف کشور به وجود آورد. یعنی وقتی به سمت قصههای بومی و فرهنگ عامه میرود، ضمن روایت قصه جذاب که آبشخور آن همان قصههای فولکلور و مردمی آن منطقه است، باعث میشود پوشش، لهجه، فرهنگ، آداب و رسوم آن منطقه را به دیگر مردم نشان دهد.
به دلیل غلبه مدرنتیه، بسیاری از مردم در حال فاصله گرفتن از گذشتهها، تاریخ و سنتهای اصیل خود هستند. به همین دلیل تلویزیون میتواند با امکاناتی که دارد اقلیمهای مختلف را معرفی کند و ضمن به تصویر کشیدن جذابیتهای زیستی آن شهر، مردم دیگر مناطق را از وجود آنها آگاه کند و شاخصههای فرهنگی هر قومیت را نشان دهد.
به دلیل غلبه مدرنتیه، بسیاری از مردم در حال فاصله گرفتن از گذشتهها، تاریخ و سنتهای اصیل خود هستند.وارسته با بیان اینکه تا کنون سریالهایی در این زمینه تولید شده است اما باید بیشتر به آن توجه شود، افزود: با توجه به وضعیتی که کشور در آن قرار گرفته، وقت آن رسیده است که بیشتر روی وحدت میان اقوام و ماندگاری سنتها و زبانشان تمرکز کنیم.
متاسفانه برخی از زبانها و لهجهها در حال از بین رفتن هستند و مردم شهرهای مختلف تلاش میکنند به فارسی صحبت کنند و لهجه و گویش خود را فراموش کردهاند، در حالی که زبان و لهجه هر منطقه گویای گذشته اوست و حتی جزء ویژگیهای فرهنگی آن منطقه است.
کمتحملی برخی، منجر به اعتراض میشود
ساخت مجموعه تلویزیونی که در آن فرهنگ و آداب و رسوم اقوام به تصویر کشیده و از لهجه و گویش آن منطقه استفاده میشود در برخی از مواقع با اعتراضهایی از سمت نمایندگان مجلس و برخی دیگر از مسئولان آن شهر مواجه میشود. در حالی که چنین مجموعههایی در نهایت ثابت کردهاند نه تنها مورد استقبال قرار میگیرند بلکه موجب وحدتافزایی نیز میشوند.
نویسنده سابق سریال پایتخت در این زمینه گفت: در بخشی از این ماجراها چنین صحبتهایی بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد تا جنبه دلسوزی و به خطر افتادن فرهنگ یک منطقه. اگر چنین مسئولانی به فکر استان یا هماستانیهای خود هستند، به صورت عملی به استان رسیدگی کنند نه با فریاد زدن در مجلس و … .
برخی از این افراد در قبال این مجموعهها کمتحمل هستند و گاهی اجازه نمیدهند حتی قصه تا انتها روایت شود. اما اگر یک سارق را که اهل منطقهای خاص است به تصویر بکشیم به این معنی نیست که همه افراد آن منطقه دزد هستند. در همه شهرها دزد، حسود، بخیل و … وجود دارد.
مردم باید بتوانند با شخصیتها همذاتپنداری کنند
این نویسنده در پاسخ به این پرسش که چه ویژگیهایی باعث میشود یک اثر با محوریت بومی و قومیتی موفق شود و با استقبال اقشار مختلف مردم مواجه شود، گفت: قصه مهمترین نکته در ساخت سریال است. ملت ایران، ملت قصهدوستی است. قصه، شخصیتهای جذاب و باورپذیر، شالوده اساسی کار سریالسازی هستند. یعنی باید کارکترهایی خلق کرد که وقتی در هرمنطقهای از کشور به تصویر کشیده میشوند مردم با آنها همذاتپنداری کنند. اگر شخصیتها خیلی دلنشین باشند، مردم بیشتر جذب آن قصه و داستان میشوند، چون خود را در آن شخصیتها میبینند و برایشان آشناست و بخشی از اعضای خانواده و خویشاوندانشان هستند.
برای مثال در سریال پایتخت، مردم خود را در شخصیتهای محبوب پایتخت میبینند، چون ما رفتارشناسی کردیم. وجه مشترکی در میان مردمان ایرانی وجود دارد که وقتی این رفتارها را میبینند گویی خود را میبینند.
دومین ویژگی یک سریال برای موفق شدن کارگردان، بازیگر و تیم خوب است. معتقدم یک اثر سینمایی، تلویزیونی یا تصویری مجموعهای از افراد کاربلد است. البته بازیگر خوب به معنی سلبریتی نیست. به معنی افراد و بازیگران توانمند است. اگر همه این ویژگیها در کنار یکدیگر قرار بگیرند، با یک اثر محبوب و مقبولی در میان مردم مواجه میشویم.
وارسته با طرح مثالی ادامه داد: به طور نمونه سریالی را به نگارش درآوردم و فیلمنامه بسیار خوبی برای آن فراهم کردم. اما دلایلی چون کارگردانی اشتباه، تهیه و تولید نامناسب یا موارد دیگر باعث تنزل آن اثر شد. آن چیزی که بازیگر یا خواننده روی کاغذ میخواند و لذت میبرد، خروجی مناسبی نبود که تماشاگر دلش بخواهد و دوست داشته باشد. به عبارت دیگر ممکن است مجموعهای روی کاغذ خوب باشد، اما به خوبی شنیده و دیده نشود. مجموعهای از عوامل دست به دست هم میدهند که یک اثر خوب و فاخر یا بد و بیکیفیت ساخته شود.
اشعار حافظ بسیار غنی و خوب هستند و وقتی شخصی چون استاد شجریان آن را میخواند بسیار زیباتر و غنیتر میشوند، اما وقتی فردی بد صدا آن را میخواند، دیگر کسی حتی به شعر حافظ هم گوش نمیدهد.