داستان خاوری مدیربانکی معروف اختلاس سه هزار میلیاردی همچنان سوژه رسانه ها است و هر از گاهی با شکار شدن در شبکه های اجتماعی رونمایی می شود که آخرین آن تصویر منتشر شده از او با تی شرت و شلوارک و صلیبی بر گردن نشسته بر سکویی در کانادا است.
آنچه در این تصویر سوژه متحیرانه است تیپ کاملا متفاوت از او با انچه پیش از این ها در ایران با کت و شلوار و چفیه بر گردن در ذهن دارند ،است.
مردی که روزگاری جلودار حرکت های انقلابی بود و نماد آن را به تقلید ،گردن آویز کردن چفیه روزهای دفاع از کشور می دانست امروز نه تنها از آن کت و شلوار و این نماد برتنش خبری نیست که بر عکس بر گردنش صلیب اویخته است که چندان با رسم و آداب مسلمانی سازگار نیست و خود نشان از هویت دیگری دارد.
آنچه کشور را در این سال ها به چالش انداخته و هر روز شاهد پر رنگ شدن مشکلات مردم در کنار بی اعتمادی انان به سیستم شده است نفوذ چهره هایی چون خاوری ها با چسبندگی های محفلی و ظاهر سازی ها است که در اندک مجالی فرصت تاراج منافع ملی را غنیمت شمرده و به اصل خویش باز می گردند و جالب تر آنکه این دست آدم ها که در تاریک خانه ها به انتظار فرصت نشسته اند هر بار با همراه شدن شعارهای روز متولیان سیاسی از جناح های مختلف و گرفتن رگ خواب انان با ترفندهای متنوع راه در مسیر دولت و سیستم های اجرایی می جویند و سراخر به انچه نقشه کشیده اند می رسند که این سرانجامی جز زجر و زحمت برای ملت ندارد و در خلوت خویش بر ریش همه می خندند.
با نگاهی به اطراف به خوبی این چهره ها پیدایند انان که با سرقت نمادهای مورد احترام جامعه به کمین نشسته اند و با اندک دقتی چهره هاشان قابل تشخیص است و تنها با کمی دقت اگر به گذشته و ریشه اشان توجه کنید چندان غیر قابل شناسایی نیستند .
پس متولیان حواسشان به این چفیه دزدان باشد !