چند ده سال طول کشید تا شاهد نتایج فاجعه بار چنین تک روی هایی از سوی شهرداران باشیم. وضعیت ترافیکی شهرمان دیگر به مرز هشدار رسیده است. ساعت ها وقت و انرژی در ترافیک های سنگین مرکز شهر به هدر می رود. طرح زوج و فرد هم نتوانست ترافیک مرکز شهر را روان تر کند.
پلاک های زوج در روزهای زوج و پلاک های فرد در روزهای فرد چنان ازدحامی از اتومبیل ایجاد می کنند که اکثر تقاطع ها در ساعات پررفت و آمد عملا قفل می شوند. چندین پلیس راهنمایی و رانندگی لازم است تا با فریادها و سوت هایشان گره از تقاطع های قفل شده باز کنند.
رانندگان وضعیت ترافیکی شهر را به سرطانی بدخیم تشبیه می کنند که به جان خیابان ها افتاده و به همه جا متاستاز داده است. از بزرگراهها گرفته تا کوچه پس کوچه ها، همه را درگیر کرده است.
تبریزمان بی شک بیمار شده و طبیبی حاذق و درمانی موثر می طلبد. اعضای شورای اسلامی شهر و شهردار منتخبشان همان طبیبان و طبیب اعظم شهر هستند. آنانند که با ارائه طرح های متعدد ترافیکی و پروژه های عمرانی برای این سرطان بدخیم نسخه می پیچند؛ اما باید توجه داشته باشیم که همین نسخه پیچان قبلی بوده اند که وضعیت کنونی را رقم زده اند.
جالب اینجاست که آنها ۷۷ نسخه عمرانی و ترافیکی هم پیچیده بودند که به دلایل مختلف توفیق عملیاتی کردنشان را نیافته ویا نیمه کاره رهایش کرده اند؛ و اکنون شهرداری برسر کار آمده است که قسم خورده تا تمام ۷۷ نسخه قبلی را به خورد این شهر بیمار ندهد از پای ننشیند. یعقوب هوشیار از وقتی شهردار تبریز شده است با درستی یا غلطی نسخه های پیچیده شده شهرداران قبلی کاری ندارد.
فقط می گوید الا و بلا باید همه پروژه ها را عملیاتی کنم تا به همه ثابت کنم، کار را که کرد، آنکه تمام کرد. قطعا او و شهرداران مناطق همگی می خواهند که تبریزی آباد و با ترافیکی روان ایجاد کنند اما افسوس که در دنیای امروزی دیگر خواستن توانستن نیست و برای توانایی به دانش روز نیاز داریم.
دانش روز فریاد می کشد که شهرداران دست نگه دارید؛ تک روی نکنید؛ شما نمی توانید صرفا با احداث روگذر یا زیرگذر مشکلات ترافیکی را برطرف کنید. دانش روز می گوید که ما نیازمند نگاهی کلی و جامعه نگر به کل شهر هستیم و باید از نگاه نقطه ای و موردی پرهیز کنیم. اگر در تقاطعی ترافیک سنگین حاکم باشد با احداث روگذر و زیرگذر سنگینی ترافیک به تقاطع های قبلی و بعدی منتقل خواهد شد.
روگذر شهید فلاحی (ارتش) که اخیرا افتتاح شده، نمونه ای از این دست پروژه هاست. نگاه جامع و کلی نگر به شهر یعنی چه و چگونه می توانیم چنین نگاهی را راهبردی و عملیاتی کنیم؟
شهرام دبیری سخنگوی شورای اسلامی کلانشهر تبریز معتقد است برنامه پنج ساله (۱۳۹۸-۱۴۰۲) که در قالب یک چشم انداز دوازده ساله (۱۳۹۸-۱۴۰۹) در شورای پنجم به تصویب رسیده است، بهترین الگو برای ضابطه مندی و پرهیز از اقدامات سلیقه ای در مجموعه ی مدیریت شهری است. وی در این راستا می گوید: از افتخارات شورای پنجم شهر تبریز است که توانست با تلاش و همت اعضایی آینده نگر و برنامه ریز، برنامه پنج ساله فوق را در قالب چشم انداز دوازده ساله به تصویب برساند. چشم انداز و برنامه پنج ساله به صورت مشارکتی بین شورا و شهرداری، تهیه و تدوین شد و از طریق دریافت نظرات کارشناسان و مدیران مدیریت شهری در شهرداری و کل شهر تکمیل گردید و در ادامه به تصویب شورای اسلامی شهر تبریز رسید.
پیام اصلی چشم انداز و برنامه ی پنج ساله ضابطه مندی و پرهیز از اقدامات سلیقه ای در مجموعه مدیریت شهری است. بعد از تصویب برنامه انتظار می رود شهرداری در مرحله ی اجرا گام های مهمی بردارد. وظیفه شوراست که بستر لازم برای اجرای درست آنها را فراهم کند و در راستای ایفای وظیفه ی نظارتی از تحقق چشم انداز و برنامه پنج ساله پاسداری نماید.
روح الله رشیدی رئیس مرکز پژوهشها و رئیس سابق کمیسیون عمران و حمل و نقل شورای اسلامی ششم نیز معتقد است که اکثر پروژه های شهرداری غالبا با نگاه نقطه ای به مشکلات طراحی شده اند. اکثرشان پروژ محور بوده و دارای چشم انداز و برداشت از آینده شکل نگرفته اند.دکتر رشیدی در این خصوص می گوید: نگرش نقطه ای تصویری موضعی می دهد و کلی نگر نیست. نگرش نقطه ای شهر را به عنوان واحدی کلی در نظر نمی گیرد.
به عنوان مثال پروژه روگذرشهید فلاحی تبریز را نگاه کنید. این روگذر برای رفع مشکل ترافیکی تقگرامی: اطع خیابان های ارتش و آزادی طراحی شده بود؛ اما به دلیل فقدان نگاه کلی نتوانسته مشکل سنگینی ترافیک تقاطع را برطرف کند.
در ساعات پرتردد اتومبیل هایی که از شرق به غرب و بلعکس در حرکت اند همچنان با کندی عبور و مرور روبرو هستند با این تفاوت که اینبار کندی حرکت در روی پل اتفاق می افتد. به عبارت بهتر بخشی از سنگینی ترافیک به روی روگذر و بخش دیگر به تقاطع بعدی منتقل شده است. وی اضافه می کند: تصویر کلان و همه جانبه از وضعیت ترافیکی تبریز به ما نشان می دهد که برای روان کردن ترافیک بسیاری از تقاطع ها و خیابان ها، نیازی به ساخت روگذر و زیر گذر نیست.
برای برخی کافیست که موانع ترافیکی را رفع کنید. این هم ممکن نمیشود مگر با داشتن طرح جامع حمل و نقل و ترافیک. وی در ادامه می گوید: تبریز الان چنین طرحی ندارد و همهی پروژههای عمرانی و حمل و نقلی با نگاه کوتاه مدت و رویکرد منفصل از بقیهی نیازهای شهر اجرا میشود.رئیس مرکز پژوهش های شورای شهر بیان می کند: حتی ما به طرح تفصیلی شهر که یک دهه از ابلاغ آن میگذرد و اشکالات عمدهای دارد، وفادار نبودهایم و با مصوبات کمیسیون ماده پنج و عدم پایبندی دستگاهها به تکالیف قانونی خود، طرح تفصیلی را به فنا بردهایم. شهرسازی تبریز هم حکایتی شبیه به همین مسئله دارد.
نتیجهی سیاستهای شهرسازی در دو دههی گذشته همین وضعیت آشفته است که میبینیم. ترافیک سنگین، شهرفروشی، تخریب اماکن عمومی و آلودگی هوا حاصل این نوع شهرسازیِ پولمحور و سوداگرانه بوده است.
برای بخش دوم این گزارش پاسخ به پرسش های زیر در نظر گرفته شده است که امیدواریم با همکاری اعضای شورای اسلامی شهر و شهردار تبریز در شماره بعد به حضورتان تقدیم کنیم:
با توجه به اینکه یک سال از برنامه پنج ساله ای که مدون شده است باقی مانده است شهرداری تبریز چقدر توانسته به این برنامه عمل کند؟
چند پروژه اجرا شده توسط شهرداری مطابق چشم انداز بیست ساله بوده است؟
آیا شهردار و شهرداران مناطق خود را مقید و متعهد به پیروی از برنامه پنج ساله و چشم انداز بیست ساله می دانند؟