توسعه رخدادها در این روزگاران به قدری دردناک است که از هرکوی و برزنی افتادن تشت رسوایی گوش فلک را کر کرده و به هر سو بنگری سوت ها به صدا درآمده اند تا انجا که از جنس همین هم اندیشان افتاده بر سرنوشت ملت هم بانگ اعتراض از این رسوایی به گوش می رسد که چه خبر است؟
شاید این جمله رائفی پور که در شبکه های مجازی گوش به گوش رسانده می شود و به طعنه و طنزی درنگ می خواهد تا به احوال کشور نیز گوشی تیز شود و آب و هوایی چک گردد، تلخی رنج آوری باشد برای مردمی که به این روزگاران رسیده اند!
امروز دردناکی ملت، سرنوشتی است افتاده در چنگال فرومایگانی که لباس به ظاهر آراسته اند و چهره به نقاب دیگر کشیده و راه بر رشد و بالندگی این مرز و بوم بسته اند و در خیال منفعت مطلبی به ارزش های یک ملت بزرگ نیشخند می زنند و نیکنامی این مرز پر گهر را با بدنامی و بد اخلاقی خویش گره زدهاند.
حال در این وضعیت بداحوالی و بداقبالی که از اقتصاد تا فرهنگ را در سایه شوم خویش فرو برده است و رنگ تلاش های اهل تعهد و اخلاص را نیز بیرنگ و بدرنگ جلوه داده است ، درنگ جایز نیست و می بایست از دور سفره ملت جمع کرد و این فتنه و ننگ قبیله بدجنسی را بر آنان برگرداند.
ملت ایران در این سال ها برغم ناملایمات بسیار بر آنچه راه اخلاق و معرفت بود پای فشرد و می فشارد و تا پای جان برای کشور و همنوعان خویش جانفشانی روا داشته است و اگرچه به ناحق دست برخی سودجو بر سفره انان چنگ انداخته است اما به انتظار عدالت در آیین و رسم درست به راه خویش می رود.
اکنون اما در این غبار آلودگی فضا و نا تشخیصی اصل از فرع و زشتی از زیبایی این حکمرانانند که می بایست دست فرصت سوزان فرصت طلب و بدنامان را از سر ملت کوتاه و با طرد بد اندیشان راه به ریل راستی بسپارند.
که زمان تنگ است و انتظار بسیار!
- نویسنده : یونس رنجکش